در بخش نخست بازخوانی پیام مسعود رجوی به پاره ای رندی ها و ترفندهای کلیشه ای او اشاره کردیم. در ادامه نکات دیگری از پیام او را مورد بازبینی قرار می دهیم.
1– ساده انگاری و خوش باوری و یا به بیان سرراست تر تمارض رجوی در جایی است که مدعی است دیگر هیچ دستآویزی براى اعمال فشار ایران به دولت عراق در مورد ساکنان اشرف به بهانه تروریسم، باقی نمانده است. این ادعا ماهیتا دو هدف عمده را دنبال می کند. اول انفعال و سکوت دولت مردان عراقی در قبال این ادعا و در نهایت این نتیجه گیری که موضوع اخراج مجاهدین از عراق منتفی شده و محلی از اعراب در مناقشات میان مجاهدین با دولت عراق ندارد و هدف و شق دوم اینکه در صورت موضع گیری دولت مردان عراقی رجوی به نوعی به ادامه چالش و تنش میان دولت عراق ادامه داده و با توسل به اهرم های بین المللی جریان تازه ای از شانتاژهای معمول اش را شروع می کند. چند روز پس از این پیام، اظهارات موفق الربیعی مشاور امنیت ملی عراق مبنی بر مصمم بودن عراق بر اخراج مجاهدین، آب پاکی روی دست رجوی ریخت. این مقام امنیتی نه تنها بر خروج مجاهدین از عراق تصریح که تاکید نمود چهارده تن از سران مجاهدین به جرم نقض حقوق بشر در عراق از سوی قوه قضائیه این کشور تحت تعقیب هستند. این اظهارات در واقع پاسخ سرراستی است به بزرگ نمایی های رجوی که بر اساس یک رویه می خواهد به ضرب جعل و غوغاسالاری ماندن در عراق را تثبیت شده تلقی بکند. موفق الربیعی آشکارا به رجوی تفهیم کرد تصمیم اتحادیه اروپا هیچ تغییر و خللی در تصمیم دولت عراق ایجاد نکرده است. گو اینکه تاکید موفق الربیعی بر تعامل و رایزنی با چند کشور اروپایی و از جمله اتحادیه اروپا مبنی بر تصمیم گیری برای مجاهدین گواه این معنی است که رجوی بیش از حد تصور خوش باورانه و خوش بینانه به قاضی رفته است. زیرا تصمیم اتحادیه به هیچ عنوان به منزله یک دستورالعمل قانونی برای عراق محسوب نمی شود. از این حیث و علیرغم همه شانتاژبازی های رجوی صورت مسئله اصلی یعنی اخراج مجاهدین از عراق کماکان بر روی میز دولت عراق به قوت خود باقی است.
2- پیام رجوی تصریح دارد از این پس تردد به قرارگاه اشرف در زمره حقوق قانونی آنها محسوب شده و دولت عراق در این باره قادر به اعمال هیچ گونه ممنوعیتی نیست. رجوی مدعی است با رفع ممنوعیت و تردد شهروندان عراقی به قرارگاه، دولت عراق از خشم و انزجار مردم این کشور در امان می ماند: "ممنوع کردن تردد شهروندان عراقی به اشرف، از خشم و انزجار مردم عراق در امان میماند." اینکه چنین ادعایی از اساس تا چه اندازه بر پایه های مادی و عینی و تا چه اندازه مبتنی بر جوسازی و شانتاژ و جنگ روانی بنا شده، موضوعی است که باید از منظر حقوقی دنبال و نتیجه گیری شود، اما از منظر حقوق بین الملل و نانرفولمان جهانی نفس چنین ادعایی جز دخالت در امور داخلی عراق تعریف دیگری بر نمی تابد. اگر قرار باشد حقوق پناهجویی مبتنی و تمکین بر حفاظت جانی و تامین امنیت پناهجویان باشد، در این صورت مشخص نیست تعامل و رابطه فرضی مورد نظر مجاهدین با به اصطلاح خودش شهروندان و یا در واقع جریان ها و افراد مسئله دار عراقی بر اساس چه اهداف و چشم اندازهایی دنبال می شود.
گو اینکه اساسا چنین روابطی فی النفسه در تعارض با کنوانسیون های بین الملل و از جمله حقوق ملحوظ شده کشور پناهجو است. آنچه محرز و محسوس است اینکه اطلاق شهروند به بخشی از سران معاند و مسئله دار به قرارگاه اشرف جز از برای تشدید اختلافات و راهکارهای نظامی برای جلوگیری از تعمیق و تثبیت آرامش و امنیت در عراق هدف دیگری را دنبال نمی کند. دولت عراق نیز به خوبی می داند چنین تعاملاتی جز در راه حصول به چنین اهدافی نتیجه دیگری را دنبال نمی کند. بنابراین این حق قانونی دولت عراق است که بداند چه کسانی و با چه اهداف پنهان و آشکاری به قرارگاه اشرف تردد دارند. بررسی این موضوع نیز از منظر حقوقی امری کاملا لازم و ضروری است. اما مجاهدین تلاش دارند در پس جریان سازی و رفتن در شکاف حمایت شهرندان از آنها عملا راه بر هر گونه چالش حقوقی و سیاسی در این خصوص مسدود کنند.
3- رجوی در پیام اش به سه محور به عنوان خط قرمز اشاره و در مورد اولین آن می نویسد:
"حفظ شرافت و حیثیت و عقیده و آرمان خودمان که از 44 سال پیش تاکنون، براى آن 120 هزار شهید دادهایم. تا آنجا که من میدانم در دنیای معاصر کسی به اندازه مجاهدین براى عقیده و آرمان و آزادی وطنش فدیه نداده و فداکاری نکرده است."
اگر چه رجوی در تبیین این آرمان ها و اصول عامدانه خست بخرج داده و از دادن هر گونه توضیح تکمیلی عامدانه طفره می رود، اما به هر حال بر اساس نشانه ها و گراهایی که در ادبیات فرقه ای و تشکیلاتی مجاهدین قابل فهم و درک است عامدانه بر دو عنصر ایدئولوژی و استراتژی تاکید دارد. ایدئولوژی که عامدانه و بر اساس استنتاجات مجاهدین تقابل و ستیز ذاتی و بی وقفه مجاهدین با دنیای سرمایه داری و مظهر عینی آن یعنی امپریالیست آمریکا تاکید دارد و از سوی دیگر وجه استراتژی که بر مشی خشونت آمیز و مسلحانه به مثابه یگانه راه وصول به آن تاکید غیر قابل تردید دارد. آن گونه که رجوی بر تحمیل آن بر یک کشور پناهجو به عنوان حق مفروض شده خود تاکید دارد. رجوی در پی اثبات این معنی است که برای چنین مرزبندی و خط مشی ای هیچ محذوریت و محدودیت جغرافیایی و سیاسی را به رسمیت نمی شناسد و موکدا اذعان می دارد هیچ تغییری در مانیفست اولیه مجاهدین حاصل نشده است. این درست در نقطه تقابل یا این ادعا است که:
"درموافقتنامه امضاء شده بین تکتک نفرات با نیروهای آمریکایی، که همزمان با اعلام موقعیت قانونی اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف صورت گرفت، همه ساکنان اشرف، خشونت و حمایت از تروریسم و هرگونه مشارکت در آن را رد نموده و تأکید کردند به طور غیرقانونی مسلح نخواهند شد."
رجوی بر اساس یک رویه معمول و به نعل و میخ زدن هم سعی در جلب توجه طرف حساب های غربی خود دارد و هم در عین حال می گوید، کماکان یک گروه مسلح تروریستی است که اما اینبار مسلح شدن و اقدامات آنها پیش از هر چیز بسته به اراده صاحبخانه تازه یعنی آمریکا و نیروهای ائتلاف است.