آقای افشین فلاح قره تپه ساکن استان گلستان که در سال 1378 برای کار به کشور ترکیه رفته بود توسط فردی بنام شهرام و با فریب گروه مجاهدین جذب گروه تروریستی رجوی می شود و سپس توسط یکی از اعضاء مجاهدین در آنکارا بنام علی آنکارایی به عراق و پادگان اشرف منتقل می شود که پس از سالها اسارت و بدبختی و اعتراض درون گروهی از جمع عناصر فرقه رجوی جدا و به آغوش خانواده اش بازگشته است.
آقای افشین فلاح قره تپه ساکن استان گلستان که در سال 1378 برای کار به کشور ترکیه رفته بود توسط فردی بنام شهرام و با فریب گروه مجاهدین جذب گروه تروریستی رجوی می شود و سپس توسط یکی از اعضاء مجاهدین در آنکارا بنام علی آنکارایی به عراق و پادگان اشرف منتقل می شود که پس از سالها اسارت و بدبختی و اعتراض درون گروهی از جمع عناصر فرقه رجوی جدا و به آغوش خانواده اش بازگشته است.
برچسب ها
بازجویی نرم مادرانه خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
گفتوگوی نهچندان بیخطر با پروین چند روز بعد از نشست معروف “پاسدار فتحی”، من را صدا زدند. به جای اتاق جلسات، اینبار رفتم به ساختمان غذاخوری، جایی که برای ملاقاتهای خاص سفره پهن میکردند. غذا آماده بود. بشقاب برنج با زرشک و تکهای مرغ که نشانهای روشن بود: اینجا قرار است کسی را “باز” کنند، […]
پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
با سلامی گرم و آرزوی سلامتی برای شما که خاطرات ایام گذشته موجب می شود شما همیشه در ذهن و یاد من آمده و مسرور از دوستی با شما باشم . نجف جان نمیدانم یادت می آید شبی که عابدین جانباز فرار کرد و فرار وی بنام پرش شیر معروف شد و همان شب برای […]
سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
با سلام به دوست سابقم حیدر پیرزادی خوبی امیدوارم سالم و تندرست باشی . نمی دانم خبر درگذشت برادرت اسدالله بهت رسیده یا نه، البته که بنای تشکیلات بر این بوده و هست که اعضایش از دنیای بیرون خبری نداشته باشند اما اگر به طریقی خبر درگذشت برادرت را شنیدی من از صمیم قلب بهت […]




































