رهایی آقای منوچهر ساعی از بند فرقه رجوی

آقای منوچهر ساعی پس از 17 سال اسارت در فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات کرمانشاه خانواده خود را ملاقات نمود و به آغوش گرم خانواده بازگشت.وی طی سخنانی اظهار داشت طی این 17 سال اسارت بارها زندانی و مورد شکنجه گروه تروریستی مجاهدین قرار گرفتم و در نهایت موفق به فرار از پادگان مخوف اشرف شدم.

آقای منوچهر ساعی پس از 17 سال اسارت در فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات کرمانشاه خانواده خود را ملاقات نمود و به آغوش گرم خانواده  بازگشت.آقای منوچهر ساعی پس از 17 سال اسارت در فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات کرمانشاه خانواده خود را ملاقات نمود و به آغوش گرم خانواده بازگشت.
وی طی سخنانی اظهار داشت طی این 17 سال اسارت بارها زندانی و مورد شکنجه گروه تروریستی مجاهدین قرار گرفتم و در نهایت موفق به فرار از پادگان مخوف اشرف شدم.
انجمن نجات دفتر کرمانشاه ضمن خوش آمد گویی وعرض تبریک به آقای منوچهر ساعی به مناسبت بازگشت ایشان به آغوش گرم خانواده، برای وی آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگی جدید را دارد.
دور نیست آن روزی که تمامی اسیران در بند فرقه رجوی از اسارتگاه این گروه تروریستی آزاد گردند و در کنار خانواده خود زندگی جدیدی را آغاز نمایند.

انجمن نجات دفتر کرمانشاه ضمن خوش آمد گویی وعرض تبریک به آقای منوچهر ساعی به مناسبت بازگشت ایشان به آغوش گرم خانواده، برای وی آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگی جدید را دارد.

برچسب ها

ما نه مأموریم و نه عامل دولت ها!

هدف اصلی حمله به انجمن نجات و جدا شده ها ما نه مأموریم و نه عامل دولت ها!

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

ما نه مأموریم و نه عامل دولت ها! 15 آذر 1404
هدف اصلی حمله به انجمن نجات و جدا شده ها

ما نه مأموریم و نه عامل دولت ها!

به‌عنوان کسی که سال‌ها در درون تشکیلات مجاهدین زندگی کرده‌ام و امروز آزادانه در کنار انجمن نجات آلبانی فعالیت می‌کنم، لازم می‌دانم به سلسله‌ مطالبی که سایت‌های وابسته به فرقه طی روزهای اخیر علیه انجمن منتشر کرده‌اند پاسخ بدهم. آنچه منتشر می‌کنند نه افشاگری است، نه تحلیل امنیتی، این مطالب فقط نشان‌دهنده هراس و سردرگمی […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم 12 آذر 1404
بازجویی نرم مادرانه

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم

گفت‌وگوی نه‌چندان بی‌خطر با پروین چند روز بعد از نشست معروف “پاسدار فتحی”، من را صدا زدند. به جای اتاق جلسات، این‌بار رفتم به ساختمان غذاخوری، جایی که برای ملاقات‌های خاص سفره پهن می‌کردند. غذا آماده بود. بشقاب برنج با زرشک و تکه‌ای مرغ که نشانه‌ای روشن بود: اینجا قرار است کسی را “باز” کنند، […]

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی 10 آذر 1404
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

با سلامی گرم و آرزوی سلامتی برای شما که خاطرات ایام گذشته موجب می شود شما همیشه در ذهن و یاد من آمده و مسرور از دوستی با شما باشم . نجف جان نمیدانم یادت می آید شبی که عابدین جانباز فرار کرد و فرار وی بنام پرش شیر معروف شد و همان شب برای […]

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.