آقای منوچهر ساعی پس از 17 سال اسارت در فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات کرمانشاه خانواده خود را ملاقات نمود و به آغوش گرم خانواده بازگشت.وی طی سخنانی اظهار داشت طی این 17 سال اسارت بارها زندانی و مورد شکنجه گروه تروریستی مجاهدین قرار گرفتم و در نهایت موفق به فرار از پادگان مخوف اشرف شدم.
آقای منوچهر ساعی پس از 17 سال اسارت در فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات کرمانشاه خانواده خود را ملاقات نمود و به آغوش گرم خانواده بازگشت.
وی طی سخنانی اظهار داشت طی این 17 سال اسارت بارها زندانی و مورد شکنجه گروه تروریستی مجاهدین قرار گرفتم و در نهایت موفق به فرار از پادگان مخوف اشرف شدم.
انجمن نجات دفتر کرمانشاه ضمن خوش آمد گویی وعرض تبریک به آقای منوچهر ساعی به مناسبت بازگشت ایشان به آغوش گرم خانواده، برای وی آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگی جدید را دارد.
دور نیست آن روزی که تمامی اسیران در بند فرقه رجوی از اسارتگاه این گروه تروریستی آزاد گردند و در کنار خانواده خود زندگی جدیدی را آغاز نمایند.
برچسب ها
هدف اصلی حمله به انجمن نجات و جدا شده ها ما نه مأموریم و نه عامل دولت ها!
بازجویی نرم مادرانه خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
ما نه مأموریم و نه عامل دولت ها!
بهعنوان کسی که سالها در درون تشکیلات مجاهدین زندگی کردهام و امروز آزادانه در کنار انجمن نجات آلبانی فعالیت میکنم، لازم میدانم به سلسله مطالبی که سایتهای وابسته به فرقه طی روزهای اخیر علیه انجمن منتشر کردهاند پاسخ بدهم. آنچه منتشر میکنند نه افشاگری است، نه تحلیل امنیتی، این مطالب فقط نشاندهنده هراس و سردرگمی […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
گفتوگوی نهچندان بیخطر با پروین چند روز بعد از نشست معروف “پاسدار فتحی”، من را صدا زدند. به جای اتاق جلسات، اینبار رفتم به ساختمان غذاخوری، جایی که برای ملاقاتهای خاص سفره پهن میکردند. غذا آماده بود. بشقاب برنج با زرشک و تکهای مرغ که نشانهای روشن بود: اینجا قرار است کسی را “باز” کنند، […]
پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
با سلامی گرم و آرزوی سلامتی برای شما که خاطرات ایام گذشته موجب می شود شما همیشه در ذهن و یاد من آمده و مسرور از دوستی با شما باشم . نجف جان نمیدانم یادت می آید شبی که عابدین جانباز فرار کرد و فرار وی بنام پرش شیر معروف شد و همان شب برای […]
































