گفتگوی اعضای جدا شده مجاهدین درباره ی ترفندهای سران مجاهدین ـ قسمت هفتم

قادر رحمانی: مسعود رجوی هدف شومی در سر دارد در شرایط بعد از خلع سلاح که سوسن خیلی حرف برای نیروها زد مژگان پارسایی نیز حرفهای زیادی زد خود مسعود از مخفیگاهش کلی پیام می فرستد مریم رجوی در سخنانش و مصاحبه ها در باره ی حفظ اشـرف شعـار میدهد به قـول معروف سـر از پـا نمی شناسد اما دلیل این همه تلاش برای حفظ اشرف چیست؟ چرا مسعود خود در سوراخ موش پنهان شده است و اما نفرات و افراد را به ماندن در بیابان اشرف تشویق می کند و در واقع آنها را به اجبار در بیابان اشرف زندانی کرده اند؟
آیا جز این است که مسعود درصدد است تا نفرات حاضر در اشرف را قربانی کند و از آنها برای حفظ خودش و مریم رجوی سپر انسانی درست کرده است؟ مریم رجوی در غرب شعار میدهد و ژست می گیرد که من در قرارگاه اشرف نیروی پیشتاز دارم اما آیا آنها با میل خودشان در آنجا مانده اند؟ پس چرا اجازه دیدار و تماس یا ملاقات به خانواده های افراد مستقر در اشرف را نمی دهند؟ چرا اینقدر پافشاری می کنند تا نفرات در اشرف بمانند در حالی که همه می دانیم مقامات عراقی اصرار دارند مجاهدین از اشرف خارج شوند.
آرش رضایی: آقای شیردم شما در دوران پراکندگی در درگیری مجاهدین با پیشمرگان کرد زخمی شدید شما در باره ی اصرار رهبران مجاهدین بر حفظ اشرف چه نظری دارید؟
غلامرضا شیردم: وقتی در درگیری با پیشمرگان طالبانی زخمی شدم پس از مداوا از سوی آنان به زندانی در سلیمانیه منتقل گردیدم پس از آزادی به اشرف بازگشتم امریکائیها تیف را در جنب اشرف درست کرده بودند در همان موقع حدود پانصد نفر از سازمان جدا شده و به امریکائیها پناهنده شدند اغلب آنها به ایران بازگشتند من فکر میکنم اگر دگر بار وضعیتی پیش بیاید که افراد در اشرف امکان انتخاب داشته باشند بعید می دانم کسی مایل باشد در اشرف بماند و بیشتر نفرات از آنجا خارج می شوند البته ممکن است تنها عده ی کمی به دلیل اینکه به سن پیری رسیده اند در اشرف بمانند. خب وقتی کسی شصت سال سن دارد او با کدام انگیزه و امید به ایران بیاید؟
قادر رحمانی: این تیپ افراد هم به نظرم باید از اشرف خارج شوند حتی اگر دو سال عمر مفید داشته باشند بهتر از آن است که در اشرف عمرشان را هدر بدهند. آنها می توانند به اروپا بروند پناهندگی بگیرند و از امکانات کشورهای غربی لذت ببرند خیلی بهتر از این است در بیابان داغ اشرف به بیگاری کشیده شوند و برای رجوی مثل یک برده در سن پیری کار و عملگی کنند.
غلامرضا شیردم: ببینید بحث نیات رهبری سازمان هم مهم است شما نگاه کنید آپو (عبدا… اوجالان) دستگیر شد حالا در زندان بسر می برد مگر تشکیلات پ کاکا از بین رفته است؟ تشکیلاتشان مانده و نیروهایشان هنوز با ارتش ترکیه درگیرند اما مسعود بر خلاف عبدالله اوجالان هرگز نیروهایش را همراهی نکرد او در شرایط بحرانی در رفت و مخفی شد بحث من این است مسعود جربزه ی اوجالان را نیز ندارد او می خواهد همه افرادش را در اشرف به کشتن بدهد تا از خون و جسد آنها برای خود تبلیغات کند شهید سازی کند مسعود به خوبی می داند که سازمانش به بن بست رسیده است و در حال از بین رفتن است. به نظرم سازمان مجاهدین دیگر وجود ندارد فقط یک اسم خشک و خالی از آن مانده است.
ادامه دارد…
مکان گفتگو: دفتر انجمن نجات آذربایجانغربی
تنظیم از آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا