چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
نامه مرتضی پورحسن به برادرش اسماعیل اسیر در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی 05 بهمن 1401

نامه مرتضی پورحسن به برادرش اسماعیل اسیر در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی

اسماعیل جان سلام خوبی برادر نازنینم مرتضی هستم برادرت. خیلی دلم برایت تنگ شده است و یاد تو بیقرارم کرده است. از آن تاریخ که در هاله ای از محدودیت و کنترل‌ها در سال ۱۳۸۳ در مقر اشرف عراق دیدمت و قول جدایی و بازگشت به وطن و کانون خانواده را دادی، دلم با تو […]

نامه محسن یونسی به پدرش محمد هادی یونسی به مناسبت روز پدر 04 بهمن 1401

نامه محسن یونسی به پدرش محمد هادی یونسی به مناسبت روز پدر

پدر عزیزم سلام. روز پدر نزدیک و نزدیک تر می شود و من به همان اندازه دلتنگ تر. کاش می توانستم تو را ببینم تا از دلتنگی هایم برایت بگویم. کاش شانه مهربان پدرانه ات در دسترسم بود تا حداقل چند لحظه ای قلب بی قرارم در کنارت آرام بگیر. پدر عزیزم از همین جا […]

نامه علی نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 04 بهمن 1401

نامه علی نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

محمد جعفر جان سلام، حالت چطور است؟ تا کنون چندین نامه برایت ارسال کردیم اما جوابی از شما نگرفتیم. برادرجان، پدر و مادر سالهاست در حسرت دیدار تو هستند. آنها برای دیدارت و شنیدن صدایت لحظه شماری می کنند. پدر و مادر از این بی خبری که نسبت به تو دارند در رنج و عذاب هستند […]

نامه سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 27 دی 1401

نامه سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

پدر عزیزم سلام امیدوارم حالت خوب باشد. این چندمین نامه ای است که برای شما ارسال می کنم ولی شما تا به حال جوابی به من ندادید. پدرجانم دلم برایت خیلی تنگ شده است. دلتنگ که می شوم دست به قلم می شوم و چند خطی برای شما می نویسم. متاسفانه من از کودکی محبت […]

علی جان در حسرت شنیدن صدایت میسوزم 26 دی 1401

علی جان در حسرت شنیدن صدایت میسوزم

با سلام خدمت برادر عزیزتر از جانم امیدوارم حال دلت خوب باشد. پدر و دیگر اعضای خانواده خوبند و برایت آرزوی سلامتی دارند. علی جانم برادر خوبم همانطور که خودت میدانی سالهاست که از هم دور هستیم و از احوالات هم بی خبر و این بی خبری درد دوری را صد چندان می‌کند. خیلی دلتنگ […]

نامه علی رضا قادری به برادرش غلامرضا قادری در آلبانی 21 دی 1401

نامه علی رضا قادری به برادرش غلامرضا قادری در آلبانی

برادر عزیزم سلام. امیدوارم که حالت خوب باشد و سالم باشی. نمی‌دانی چقدر دلم برایت تنگ شده است؟! چند روزی است که مدام به یادت می اُفتم و تصمیم گرفتم که نامه ای برای شما بنویسم. ای کاش زمان به عقب برگردد و مثل گذشته دور هم جمع شویم. همیشه خاطرات گذشته را با خود […]

نامه معصومه گل ریزان به برادرش عباس گل ریزان در کمپ مجاهدین خلق 20 دی 1401

نامه معصومه گل ریزان به برادرش عباس گل ریزان در کمپ مجاهدین خلق

سلام عباس جان ، امیدوارم که حالت خوب باشد. هر موقع به زیارتگاهی می روم اولین کسی که با تمام قلبم برایش دعا می کنم تو هستی، از خدا می خواهم که هر چه زودتر تو را به من و خانواده برگرداند. این روزها خیلی به یاد شما هستم و بسیار دلتنگ. گاهی آنقدر دلتنگ […]

نامه برادر مصطفی فروغی اسیر تشکیلات مجاهدین خلق 13 دی 1401

نامه برادر مصطفی فروغی اسیر تشکیلات مجاهدین خلق

مصطفی جان سلام. امیدوارم حالت خوب باشد. تا به حال چندین نامه برایت ارسال کرده ام. نامه هایی بدون پاسخ. نمی دانم نامه هایم به دستت می رسد یا نه. امیدوارم حداقل یکی از آنها را به طریقی دریافت کنی تا بدانی که هنوز به یادت هستم. مدام به دنبال راهی هستم تا تو را […]

دلنوشته های خواهر دردمند محمدتقی یوسفی 29 آذر 1401

دلنوشته های خواهر دردمند محمدتقی یوسفی

به نام خالق هستی من آمنه یوسفی گیلاکجانی خواهر اسیر محمدتقی یوسفی هستم. مینویسم برای عزیزتر از جانم از دلتنگی هایم و از نبودنش. سلام داداش عزیزم خوبی؟ داداش جانم یلدای دیگری در پیش هست و باز هم تو کنار ما نیستی. این فراق و جدایی تا کی؟ عزیز دلم هیچ کس خانواده نمی شود. […]

تبریک شب یلدا به علی قلیزاده از اسیران مجاهدین خلق 29 آذر 1401

تبریک شب یلدا به علی قلیزاده از اسیران مجاهدین خلق

یلدات مبارک عزیز خواهر سلام به عزیزتر از جانم، امیدوارم حالت خوب باشد و در پناه خدا باشی. پدر و دیگر اعضای خانواده خوب هستند و برایت سلام گرم می رسانند. علی جان فصل پاییز هزار رنگ ۱۴۰۱ هم تمام شد و زمستان سرد و سفیدرنگ با یک شب یلدای زیبا آغاز میشود، اما بار […]

پاسخ مجتبی حسینی به نامه محمد حسینی در کمپ مجاهدین خلق 26 آذر 1401

پاسخ مجتبی حسینی به نامه محمد حسینی در کمپ مجاهدین خلق

عمو جان سلام خوشحالم که بالاخره بعد از از اینکه چندین نامه برای شما ارسال کردم، پاسخم را دادی . 22 آذرماه نامه ات را خواندم. از اینکه عکس شما را دیدم بسیار خوشحال شدم. سر تیتر نامه ات نوشته بودی: “درست ترین انتخاب در زندگی ام”! عمو جان کاش می توانستم با تو صحبت […]

نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ مجاهدین خلق آلبانی 21 آذر 1401

نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ مجاهدین خلق آلبانی

خواهر عزیزم سلام به یاد تمام روزهایی که با هم گذراندیم و تمام خاطرات خوبی که با هم داشتیم، شروع به نوشتن این نامه کردم. من هیچ خبری از شما ندارم. نمی دانم چگونه می توانم با شما تماس بگیرم. تو هم یادی از برادرت بکن و تماسی با من بگیر. برادر و خواهر که […]

blank
blank
blank