گردهمایی جمعی از خانواده ها در دفتر انجمن نجات مازندران – قسمت اول
در این گردهمایی هر یک از خانواده ها به گوشه هایی از ستمگری و ظلم رجوی ها اشاره کرده و همگی بر این موضوع تاکید داشتند که عزم آنان برای رسیدن به ابتدایی ترین حق قانونی خود یعنی « ملاقات حضوری » جزم بوده و تا آزادی عزیزان اسیرشان از اسارت گاه اشرف از پای ننشسته و آنقدر به درب قرارگاه اشرف می روند تا این درب باز و اسیران درون آن آزاد گردند و از این خواسته ذرهای کوتاه نخواهند آمد.
دادخواهی خانواده های مازندرانی از مسئولین یونامی در عراق
تعداد زیادی از خانواده های استان مازندران به دنبال حضور در جلوی درب اشرف جهت انجام ملاقات با عزیزان شان که با توهین و فحاشی و مخالفت رجوی وطن فروش مواجه گشته اند و پس از تحمل سختی های فراوان موفق به دیدار نشدند، پس از بازگشت از این سفر و برای توجه بیشتر ارگان های ذیربط بین المللی و حقوق بشری و عراقی، منجمله مسئولین یونامی در عراق، به همراه برخی دیگر از خانواده های استان نامه ای خطاب به نماینده سازمان ملل در عراق صادر نمودند
نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت چهارم
شما خانواده های محترم فقط مشکلات و سختی های خودتان را نبینید. فشارهای روانی، روحی و ذهنی که به بچه ها در اشرف از طرف مسئولین سازمان وارد می شود فشارهایی است طاقت فرسا که برای شما توضیح دادم تا کسی در اشرف نباشد و حصارهای ذهنی و روانی که رهبران مجاهدین به دور بچه ها در اشرف کشیده اند را از نزدیک لمس نکند شاید عمق فاجعه را در نیابد. ما چه تعریفی از حصارهای ذهنی مجاهدین داریم؟
گردهمایی خانواده های اسیران فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات مازندران
تعدادی از این خانواده ها در دفتر انجمن استان گرد هم آمده تا ضمن بیان مشاهدات خود از جنایات رجوی ها در اشرف، خواهان تلاش بیشتر برای کمک به آزادی عزیزان اسیر خود شدند. در این گردهمایی هر یک از آنان به گوشه هایی از ستمگری و ظلم رجوی ها اشاره کرده و همگی بر این موضوع تاکید داشتند که عزم آنان برای رسیدن به ابتدایی ترین حق قانونی خود یعنی « ملاقات حضوری » جزم بوده و تا آزادی عزیزان اسیرشان از اسارتگاه اشرف از پای ننشسته
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت نهم
حجت در حالیکه عنصر بازگشته را بشدت درآغوش می فشرد بغض کرده و پرسید تو بگو اسماعیل ما را دیدی و میشناسی؟ آخر مادر و پدرم دیگر تاب و تحمل ندارند بیش از بیست سال است که خبری از وی نداریم. خانواده مان چشم انتظار بود تا از کسی خبر اسماعیل را بگیریم و مادرم در تنهایی خود گریان زمزمه میکرد که خدایا کسی خواهد آمد تا خبرسلامت اسماعیلم را به من بدهد…
پیام خانواده های استان مرکزی به خانواده های مستقر در پادگان اشرف
.. با خبر شدیم که شما عزیزان در ضلع جنوبی پادگان اشرف تجمع کرده و با فریادهای تان ارکان فرقه را به هم ریختید، به طوری که سران فرقه با حیله و فریب فرزندان شما را در ضلع جنوبی مستقر کردند که بر علیه شما شعار دهند و وانمود کنند که با شما بیگانه هستند…فرقه ای ضد مردمی که ماهیت آن برای همگان روشن شده است و تنها با قربانی گرفتن می تواند بقای خودش را حفظ کند.ما نیز هم صدا و هم پیمان با شما تا فرزندان مان را از چنگال فرقه ی رجوی آزاد نکنیم از پا نخواهیم نشست.
نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت اول
آقای محمود دشتستانی عضو با سابقه ی مجاهدین که زمستان سال 1388 به شکلی جسورانه از اسارتگاه اشرف فرار کرد و به میهن عزیزمان ایران بازگشت به دعوت انجمن نجات استان آذربایجانغربی در نشست صمیمانه با خانواده های استان آذربایجانغربی طی دو روز و به مدت دوازده ساعت به طرح دیدگاهها و نقطه نظرات خویش در باره ی روند سیستماتیک شستشوی ذهنی و شیوه های مخرب و ویرانگر قربانی نمودن افراد مستقر در اسارتگاه اشرف و مناسبات تشکیلاتی مجاهدین پرداخت
گزارشی از سفر خانواده های گلستانی به درب اشرف
خانواده های استان گلستان که برای دومین بار پیاپی راهی جلوی درب قرارگاه اشرف می شدند مشتاق تر از قبل در پشت میکروفون حاضر می شدند و نسبت به فرزندان خود سخنانی را ایراد می کردند که دل تمامی کسانی را که در آن محوطه بودند به درد می آورد ولی سران از خدا بی خبر فرقه که فقط از طریق شستشوی مغزی که در هیچ جای دنیا سابقه ندارد فرزندان خانواده ها را از آنها دور نگه می داشتند و در برابر سخنانی که از ته دل پدران و مادران بر می آمد این ظالمان فرقه بودند که بلندگوهای خود را که حاوی فحاشی و سخنانی رکیک که شایسته خودشان می باشد را از بلندگوهای خود پخش می کردند.
نامه خانم نوری خطاب به سران فرقه رجوی
اگر رهبران فرقه راهشان حق بود تا به حال به هدفشان می رسیدند و آنقدر تو سری خور نمی شدند. در خارج در رفاه و آسایش زندگی خودشان را می کنند. ای سران یزیدیان پادگان اشرف گناه فرزندم چیست که فرزند ُخرد سالش بایستی بدون محبت مادری زندگی کند. آیا شما خدا را می شناسید؟ شما نمی فهمید کودکی که در کنار مادرش نباشد زندگی کردن بر او سخت و مشکل می شود. مدعی هستید که دل برای مردم ایران می سوزانید.
خانواده ها و آشفتگی ذهنی سران مجاهدین
ما وقتی که به درب اشرف رسیدیم تازه متوجه وخیم بودن حال فرزندانمان شدیم. به دری که سالها آرزوی دیدنش را داشتم ولی افسوس که اجازه داخل شدن را نداشتیم. خیلی سخت بود که این همه راه بیایی ولی نتوانی داخل شوی، عزیزانمان در چند قدمی ما بودند ولی امکان ملاقات وجود نداشت. پس چاره ای جز توکل بر خدا نداشتیم. در سیمای آزادی می گویند: اینها خانواده نیستند. بلکه مزدوران رژیم آخوندی هستند. آیا به این مادران ناتوان می شود گفت ماموران وزارت اطلاعات.
واگویه های برادر دردمند تقی صالح؛ عضو اسیر در فرقه رجوی
مگر خانواده ها از سازمان چیز زیادی می خواهند که سران سازمان خانواده ها را بسیجی و سپاهی نام می برد؟ این هم یکی از حقه بازی و حیله گری سران سازمان است که شما را بر علیه ما بشوراند و ما را در ذهن شما دشمن جا بیندازد.آخر مگر می شود برادر و خانواده دشمن آدم باشند؟
تبریک به مناسبت جدایی مرتضی بدن آرا مرز دشتی از اسارتگاه اشرف
انجمن نجات گیلان جدایی و فرار جسورانه مرتضی بدن آرا مرز دشتی از اسارتگاه بدنام اشرف را به ایشان و خانواده چشم انتظارش تبریک و تهنیت عرض می نماید. آقای مرتضی بدن آرا مرز دشتی از شهرستان خمام استان گیلان که در سال 1382 به منظور کاریابی در اروپا عازم ترکیه شده بود با وعده های دروغین طعمه فرقه رجوی شده و با بکارگیری ترفندهای کاذب از طرف عناصرآموزش دیده رجوی در باب ربودن طعمه های خویش به اسارتگاه اشرف کشانده شده بود.