تجدید عهد آقای زاداسماعیلی برای نجات فرزندش
یکبارهم داود را همین اواخرسال قبل به صحنه تلویزیون آورد و خواست فرزندم را در مقابلم قراردهد و بین پدرو پسر تخم کینه ونفاق بیفکند. من که میدانم همه وهمه از سر اجبار و دستورتشکیلاتی است آنرا به فال نیک گرفتم وبرایش نامه نوشتم که بزودی زود ازچنگال رجوی رهایش خواهم کرد وحقیقتا دست بردار این امرمهم وانسانی نخواهم بود وتا به آخرایستاده ام.
سرنوشت اسرای پیوسته به مجاهدین و رویاهای شکست خورده
سرنوشت اسرای پیوسته به مجاهدین و رویاهای شکست خورده شان خود داستانی ست که از دید صلیب سرخ جهانی و ارگانهای مدعی حقوق بشر همواره دور مانده و به عمد از ورود به این موضوع امتناع میکنند که خاطر مجاهدین و نوکران آمریکا مکدر نشود. اما بدنیست بدانیم که اسرای موجود در تشکیلات مجاهدین دو دسته هستند که هر کدام با یک ترفند و فریب و نیرنگ بدام افتاده اند.
حضور حسنعلی آلفته در دفتر انجمن نجات گیلان
امروز حسنعلی پیگیر و ماموررهایی برادرش از چنگال رجوی خائن شده و میگوید:” چه میشود کرد که پدرومادرم زودهنگام دراثرسالیان چشم انتظاری هادی دق مرگ شدند ونمی دانم این رجوی حرام لقمه چگونه میخواهد دردنیا وآخرت پاسخگوی اینهمه جنایاتش باشد!”
نامه محبت آمیز و درد آلود آقای مرتضی پورحسن به برادر اسیرش در زندان رجوی
اسماعیل جان مطمئنم تا حالا هزار بار از خودت پرسیدی که به کدام گناه در بند کشیده شدی… اما مطمئن باش همه اوضاع و احوال نسبت به ۲۸ سال پیش عوض شده کسانی که از سازمان جدا شدند مگر چه خواستند جز امنیت و بودن کنار خانواده هایشان؟ آنها اکنون در ایران با آرامش زندگی می کنند، خانواده تشکیل داده اند، بچه دار شدند و مردم از آنها سالیان است گذشت کرده اند، دلیل این امر آن است که دیگر رجوی و دار و دسته اش در ایران جایگاهی ندارد و مسائل مهم تری همچون داعش که با رجوی هم آخورشده اند ؛ انان را تحت الشعاع قرارداده اند.
دلنوشته مادر چشم انتظار بتول محرانی مادر گرامی منصور فدایی گوهری
خدایا دل دریایی فرزندم را یکی کن تا فرشتگان به چشم منافق نگاهش نکنند. چقدر دلم برایت تنگ شده. هیچ واژه ای نمی یابم که اوج دلتنگی هایم را به تصویر بکشد. آموخته ام که وقتی ناامیدمیشوم ؛ خداوندبا تمام عظمتش ناراحت میشود وعاشقانه انتظار می کشد که به رحمتش امیدوار شوم. انکه بر دور باغها حصار کشید هیچ ندانست درختان عاشق راه آسمان را می دانند…
خانواده های گلستانی و پیگیری وضعیت فرزندانشان در جلوی لیبرتی – قسمت سوم
خانواده های گلستانی با افراشته نمودن نام فرزندان خود و نیز بنرهایی که حاوی درخواست کمک از نهادهای بین المللی و کمیساریای پناهندگی برای یک ساعت ملاقات با فرزندانشان، عزم خود را جزم نموده و فعالیتهای بسیاری در جلوی درب انجام دادند و نیز به خانواده های دیگر نیز کمک میکردند و دست انها را نیز میگرفتند.
حضور لابیگر قطری در نشست مجاهدین – مجاهدین به دنبال جلب حمایت دوحه
پایگاه تحلیلی آمریکایی «لوبلاگ» در گزارشی به نشست مجاهدین با دیپلماتهای سابق آمریکایی که از لابی کننده های با نفوذ برای قطر هستند اشاره کرد. به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، پایگاه تحلیلی آمریکایی «لوبلاگ» در گزارشی به نشست مجاهدین با دیپلماتهای سابق آمریکایی پرداخت.
جواب بیانیه ی ۸۰صفحه ای شورای رجوی، کوتاه و مستند است!
بلی این شورا با ترکیب بسیار ناهمگن خود وتحت زعامت مسعود رجوی که حتی سایه ی خودش را قبول نداشت، تشکیل شد که پیوستگان صادق ویا ساده ی این شورا که هرکدام خود را ده ها سروگردن ازرجوی بالاتر میدانستند، بطور سریعی ازاین جمع کنار کشیده و رجوی را با خود وفدائیان خاص اش تنها گذاشتند و نام شورای ملی ازاین تشکل هم بصورت طبیعی برداشته شد!
عرض تسلیت اعضای انجمن نجات خوزستان به آقای سعید علویان
درمورخه 15/6/95 اعضای انجمن نجات شعبه خوزستان به همراه تعدادی دیگر ازخانواده های اسیران دربند فرقه مرتبط با انجمن نجات ازشهرهای خرمشهر، آبادان و اهواز به منظور عرض تسلیت و ابراز همدردی با خانواده آقای علویان درمنزل وی واقع درشهرستان خرمشهر حاضر شدند.
نامه خواهری به برادر اسیرش حسین رنجی
دومین نامه ام را نمی دانم از کجا و چگونه آغاز کنم، از اینجا بگویم یا از آنجا، اینجا همه منتظر حتی یک تماس تو هستند. بخصوص مادر که خیلی بی تاب تو شده همیشه این طور بوده که طفل بهانه مادر را می گیرد ولی اینجا مادر بهانه تو را می گیرد اینجا مادر با اینکه قند دارد در مردادماه امسال در حالیکه دمای عراق 50درجه بود آمد برای دیدن تو
مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت هفدهم
خانم شوکت قاسمی مادر پیمان می گفت:”سوالم از رجوی بی دین این است که کجای عالم قانون هست که حضور در مبارزه با فشار و خفقان و محروم کردن از خانواده و تمامی ارزش های انسانی پایدار است؟”
نامه سید سعید علویان به برادرش هادی اسیر در فرقه رجوی
هادی جان وقتی پدر فوت کرد برای مظلومیت او و اینکه دل شکسته ازدنیا رفت همه ما بشدت گریستیم می دانم که تو مقصر نیستی مقصر رجوی جانی ازخدا بی خبراست که با رفتارهای ظالمانه اش بعد ازسالها نگذاشت حتی پدرمان با شنیدن صدای تو آسوده ازدنیا برود. برادرجان اینها را گفتم تا شاید تو بخودت بیآیی و در خلوت به این فکر کنی که رجوی درحق تو هم ظلم کرده البته می دانم که او و مسئولین گروهش تو و بقیه را به زور و با فریبکاری نزد خود نگاه داشتند، می دانم که سالها برذهن و ضمیر شما کارکردند تا شما را فقط برای خودشان داشته باشند