یکشنبه, ۱۶ آذر , ۱۴۰۴
حقایقی در باره ی جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت اول 17 فروردین 1391

حقایقی در باره ی جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت اول

مارک تروریسم که بر پیشانی مجاهدین خورده است اعتراف به یک واقعیت است. مجاهدین این گروه خشن همیشه و در همه حال تروریست های واقعی هستند اگر سران مجاهدین سعی دارند به دروغ شعار مبارزه برای آزادی و عدالت بدهند اما ماهیت واقعی آنها چیز دیگری است. گروه مجاهدین در قتل و شکنجه، تهدید و ارعاب، خرابکاری و تفتیش عقاید، نقض حقوق انسانها، تجاوز گستاخانه به حریم خصوصی نفرات با پوش ایدئولوژی نقش مستقیم دارند.

نوروز در زندان رجویها – قسمت دوم 16 فروردین 1391

نوروز در زندان رجویها – قسمت دوم

درزیرمیز نسرین بلندگو و یک سیستم ارتباطی نصب شده بود. که بعدا فهمیدم مسعود و مریم رجوی دریک اتاق دیگرازطریق همین سیستم درجریان این دادگاه مستقیم قرار می گیرند. دریک لحظه گویی ازطرف مسعود رجوی خطاب به نسرین پیامی رسید که نسرین با زدن چوب دستی به میز اعضای ستاد را به آرامش دعوت کرد. نسرین ادامه داد که تو نفوذی وزارت اطلاعات هستی.ازنیروهای 9 بدر آمده ای بیا اعتراف کن و گرنه زندان ابوغریب در انتظار توست. برو فکرهایت را بکن یا اعتراف و نوشتن برگه یا زندان ابوغریب.

لحظات سال تحویل در زندان مخوف ابوغریب – قسمت دوم 10 فروردین 1391

لحظات سال تحویل در زندان مخوف ابوغریب – قسمت دوم

عید 81 فرا رسید. به اتفاق چند نفر از بچه ها در نظر داشتیم با امکانات محدود جشن سال تحویل را برگزار کنیم. ولی با مقاومت و برخورد شدید مسئولین عراقی بند مواجه شدیم. آنها به شدت با آداب و رسوم ایرانیها مخالف بودند و وقتی که به آنها پیشنهاد مراسم عید را دادیم گفتند خفه شوید.سگان مجوس (آتش پرستان).این نحوه برخورد عراقیها با سنتهایمان که برایمان خیلی ارزشمند و مقدس بودند قابل هضم نبود.

لحظات سال تحویل در زندان مخوف ابوغریب 07 فروردین 1391

لحظات سال تحویل در زندان مخوف ابوغریب

دی 80 عادل و فهیمه اروانی به سلول مراجعه و یک شلوار و یک کاپشن به من دادند.صبح یک لندکروز به محل اسکان آمد و نفر رابط استخبارات عراق ما را تحویل گرفت وحرکت کردیم. ابتدا فکرکردم میخواهند مرا به مرز ترکیه با ایران ببرند. ولی به ناگاه خودم را جلوی درب زندان ابوغریب دیدم.حدس زدم که افسرعراقی کار اداری دارد به همین خاطر از لندکروز پیاده نشدم.تا اینکه صدای افسرعراقی مرا به خود اورد گفت بیا پایین. وارد زندان شدم.

آیا رجوی خود کشی خواهد کرد؟! 30 بهمن 1390

آیا رجوی خود کشی خواهد کرد؟!

رجوی گفت اگر مجبور شود روزی ارتش ازادیبخش را منحل کند قبل از اعلام انحلال خودش را می کشد و اجازه نمی دهد دفتر مجاهدین و ارتش ازادیبخش بصورت دیگری بسته شود! رجوی پدر خوانده فرقه مافیایی-تروریستی مدعی بود که سلاح و لباس و اردوگاه اشرف مثل ناموس و شرف هر مجاهد است و به هر شکل ممکن باید ان را حفظ و سر پا نگه داشت چون بدون اینها هیچ امری محقق نمی شود نه سرنگونی رژیم ایران و نه ریاست جمهوری مریم قجر!

خاطرات سفر به اشرف – قسمت دوم 12 دی 1390

خاطرات سفر به اشرف – قسمت دوم

در قلعه اشرف رجوی افراد را مورد شستشوی مغزی قرار می دهد تا برده او باشند. خیلی از نفرات بی آنکه اراده تصمیم گیری و انتخاب داشته باشند به عملیات فرستاده شدند و بیهوده کشته شدند. این مسائل دردناک است. از موقعی که رجوی نیروها را به عراق منتقل کرد تعداد زیادی مفت از بین رفتند حتی معلوم نیست جنازه یا قبر آنها کجا است؟ رجوی سالی یکبار اگر یادش بیفتد درود و سلامی بر آنها می کند

خاطرات واو شدن نفرات در بحبوحه حمله امریکا به عراق – قسمت دوم 04 دی 1390

خاطرات واو شدن نفرات در بحبوحه حمله امریکا به عراق – قسمت دوم

این حرفها یک شیوه اطلاعاتی سازمان بوده و مریم حتی قبل از شلوغی ها به اروپا اعزام شده بود و این برداشت عمومی خیلی ها بود که رجوی در هر سر فصل حساس و خطرناک برای سازمان از صحنه در رفته است جالب اینجاست که همواره ورد زبان فرماندهان در زمان صدام حسین بود که می گفتند اشکال عبدالله اوجالان در این بوده که توده های سازمانی را ول کرد و از این کشور به آن کشور رفت و می بایست در ترکیه کنار رزمندگانش به حضورش ادامه میداد.!!؟

شکنجه های تیف، دیوید فیلیپس و معامله با سازمان مجاهدین 30 آذر 1390

شکنجه های تیف، دیوید فیلیپس و معامله با سازمان مجاهدین

وی با ده نفر محافظ به آنجا آمده و برای ما! خط و نشان کشید. ما به وی گفتیم شما به سازمان تروریستی و افراد آن احترام فراوان میگذارید اما با ما که از دست آنها فرار کرده ایم و به شما پناهنده شده ایم این کارها را میکنید معنی این کارها چیست؟ وی گفت شما تروریست هستید! شما زندانی جنگی هستید! گفتیم عجب پس حتما معامله ای در کار است. جالب اینکه من در همان تاریخ با اف بی ای مصاحبه داشتم و در حال افشاگری و شکایت علیه سازمان بودم.

خاطرات واو شدن نفرات در بحبوحه حمله امریکا به عراق – قسمت اول 16 آذر 1390

خاطرات واو شدن نفرات در بحبوحه حمله امریکا به عراق – قسمت اول

چند روز بعدش رجوی پیام درون سازمانی داده و ادعا کرد ما فتح المبین کرده و من بین سلاح و صاحب سلاح، صاحب سلاح را انتخاب کردم و اینکه نظام سعی داشته با تبلیغات به نیروهای انگلیسی و امریکایی و تروریست ویژه خواندن ما را یا توسط آنها و یا توسط خودش در مرزهای ایران قلع و قمع کند و ما این را با امضای توافقنامه با نیروهای امریکایی خنثی کردیم!!. ابتدا کسی از مفاد 16 بندی این توافقنامه خبری نداشت و سازمان آن را رو نمی کرد

نامه به علیرضا امیری از اسیران اشرف 16 آذر 1390

نامه به علیرضا امیری از اسیران اشرف

علیرضاجان، پسرم مادرت خیلی دلش می خواد مثل خانواده های دیگه کنار ما باشی. پسرم پدرت، آقای حکمعلی امیری در انتظار دیدار پسرشه، علیرضاجان، پسر عزیزم خیلی خیلی دلمون برات تنگ شده دیگه پیر شدیم. چقدر صبر کنیم، چقدر انتظار دیگه آخه آخرای عمرمونه، 12 سال که کم نیست خسته شدیم.

خاطرات قادر رحمانی عضو سابق مجاهدین ـ قسمت پانزدهم 07 آذر 1390

خاطرات قادر رحمانی عضو سابق مجاهدین ـ قسمت پانزدهم

در باقرزاده مستقر شدیم نشست های یگانی شروع شد. همه دچار ابهام بودند که چرا این نشست را در اشرف نگذاشتند؟ چرا این همه راه آمدیم تا در باقرزاده نشست یگان و دسته بگذاریم؟ در نشست انسیه نیز حضور داشت در آن زمان انسیه فرمانده من بود.او یکی از معدود زنان در سازمان بشمار می آمد که آموزش هلی کوپتر دیده بود.نشست استارت زده شد در اوایل نشست دشنام و فحش دادن به سوژه ها آغاز گردید. نفرات یک به یک سوژه شدند. ابعاد نشست ها را گسترش دادند و نشست ها در داخل مقرها تبدیل شد به نشست لایه ای. قبل از اینکه به نشست لایه ای برویم فردی با سابقه ی عضو به نام حسن رویان سوژه شد.

خاطره ای از ابوالفضل فریدونی از اعضاء جدا شده از مجاهدین 18 آبان 1390

خاطره ای از ابوالفضل فریدونی از اعضاء جدا شده از مجاهدین

تازه داشتم میفهمیدم که چرا این آقای مهدی افتخاری فرد مهمی است. فرد مهمی بود چون رجوی می خواست به هر نحو شده سرش را زیر آب کند. آخر او تابویی را شکسته بود که جرمش حداقل مرگ است. او زیر بار به اصطلاح انقلاب مریم و شهوترانی مسعود نرفته بود و نخواسته بود به این موضوع اذعان کند که مریم قجر عضدانلو یک شبه رهبر شده و این موضوع هم اصلا هیچ بوی گندی نمیدهد بلکه فقط یک جور انقلاب است، یک انقلاب ایدئولوژیک، یک انقلاب رهاییبخش، انقلابی که با آن همه زنها به رهایی میرسند و با آزادی کامل میتوانند زیرآب خانواده و همسر و فرزند را بزنند

blank
blank
blank