خاطرات

  • مجاهدین خلقخاطرات قلعه اشرف(2)

    خاطرات قلعه اشرف(2)

    خاطرات قلعه اشرف(2) ورود به قلمرو فاشیسم در اواخر خرداد ماه سال68 با چند نفر از دوستان در محوطه قدم میزدیم و در رابطه با آینده نامعلوم و رویاهایمان در بعد از آزادی و هنگام بازگشت به وطن مشغول صحبت بودیم که ناگهان چهار مرد…

  • مجاهدین خلقشکایت نامه ای علیه سازمان و رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران

    شکایت نامه ای علیه سازمان و رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران

    شکایت نامه ای علیه سازمان و رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران من در اردیبهشت ماه سال 80 برای کار به ترکیه رفتم. توسط چند مرد و چند زن که رابط سازمان بودند به همراه یکی از دوستانم جذب سازمان شدیم. با توجه به این که…

  • مجاهدین خلقخاطرات ایرج صالحی

    خاطرات ایرج صالحی

    خاطرات ایرج صالحیایرج صالحی در سال 58 جذب مجاهدین شد و فعالیت هایش را از دوران دبیرستان آغاز کرد. او در سال 64 از طریق منصور یوسفی با تشکیل هسته به سازمان وصل شد و پس از مدت کوتاهی توسط پیک سازمان از کشور خارج…

  • مجاهدین خلقوقتی همه می گریزند

    وقتی همه می گریزند

    وقتی همه می گریزنداصغر فرزین یادم می آید که از سال 66 که وارد منطقه شدیم رجوی مرتباً در نشست ها ،اطلاعیه ها و… می گفت سرنگونی، سرنگونی، سرنگونی و… آن قدر که گوش فلک را کر می کرد. تا وقتی ما بدبخت های گوشت…

  • مجاهدین خلقخاطرات قلعه اشرف(1)

    خاطرات قلعه اشرف(1)

    خاطرات قلعه اشرف(1) پیشگفتارکتاب حاضر که حاصل دست نوشته های آقای منصور تنهائی در مورد شرح حال خویش در هنگام استقرار در قرارگاه اشرف است بیانگر یک تجربه تلخ اما روشنگر و آگاهی بخش در رابطه با ماهیت فرقه رجوی و روابط و مناسبات ضد…

  • مجاهدین خلقخاطرات حمید رضا نجفی

    خاطرات حمید رضا نجفی

    خاطرات حمید رضا نجفی مقدمه حمید رضا نجفی فرزند افراسیاب به عنوان سرباز به جبهه ی جنگ اعزام شده بود و در سال 66 طی عملیاتی که توسط سازمان مجاهدین در منطقه ی عمومی فکه صورت پذیرفته است اسیر و پس از مدتی تحت تأثیر…

  • مجاهدین خلقزندگی من در پشت درهای بسته یک تجربه سازمانی(2)

    زندگی من در پشت درهای بسته یک تجربه سازمانی(2)

    زندگی من در پشت درهای بسته یک تجربه سازمانی(2) بهرام ش، سوئد، بیستم فوریه دو هزار و شش ضرب و شتم و ترس: از آنجائیکه ما رسماً اعلام کردیم که دیگر نمی خواهیم در روابط باشیم به عنوان زندانی محسوب شدیم و در خانه خود…

  • مجاهدین خلقزندگی من در پشت درهای بسته یک تجربه سازمانی(1)

    زندگی من در پشت درهای بسته یک تجربه سازمانی(1)

     زندگی من در پشت درهای بسته یک تجربه سازمانی(1) بهرام ش، سوئد، بیستم فوریه دو هزار و شش مقدمه: نگارش این مقاله تلاشی برای به تصویر درآوردن حوادثی است که من به عنوان یک عنصرفعال در سازمان مجاهدین بین سالهای 1359 (1980) و 1369 (1990)…

  • مجاهدین خلققسمتی از خاطرات

    قسمتی از خاطرات”شنبه کلانتری” عضو رها شده از مجاهدین خلق”

    قسمتی از خاطرات شنبه کلانتری عضو رها شده از مجاهدین خلق من شنبه کلانتری اهل اهواز، بیش از ده سال درتشکیلات مجاهدین فعالانه حضور داشتم و پس از تحمل آزارها و اهانت های فروان موفق شدم از مجاهدین جدا شوم. حدود چهارده ماه در کمپ…

  • مجاهدین خلقمارا به مهمانی بردند ولی برادرم را گروگان گرفتند!...

    مارا به مهمانی بردند ولی برادرم را گروگان گرفتند!…

    مارا به مهمانی بردند ولی برادرم را گروگان گرفتند!… خاطرات جواد مقاسمی نژاد معرفی، عضو سابق مجاهدین خلق!من جواد مقاسمی نژادمعرفی متولد 1349 اهل و ساکن شهرستان آبادان می باشم. پروسه ی وصل من به مجاهدین قصه یی تلخ است که شنیدن ان در قرن…

  • مجاهدین خلقاعضای بی خبر مجاهدین باید چشم حقیقت بین خود را بگشایند!...

    اعضای بی خبر مجاهدین باید چشم حقیقت بین خود را بگشایند!…

    اعضای بی خبر مجاهدین باید چشم حقیقت بین خود را بگشایند!…قسمتی از خاطرات” حمید دهدار حسنی” عضو سابق مجاهدین خلق چند روز قبل از اخبار شنیدم که خاتمی – رئیس جمهور قبلی ایران – بازنشسته شده است. با شنیدن این خبر به طور ناخودآگاه به…

  • مجاهدین خلقچی خواستیم و چی شد!؟ ...

    چی خواستیم و چی شد!؟…

    چی خواستیم و چی شد!؟…قسمت هایی از خاطرات یبر قنواتی عضو سابق مجاهدین خلق!زمانی که ماجرای انفجارهای 11 سپتامبر پیش آمد، مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف به جشن و پایکوبی پرداختند.بعضی اعضای سازمان در ابتدا فکر می کردند سازمان یاد شعارها و مواضع ضد امپریالیستی…

دکمه بازگشت به بالا