حقایقی در باره ی جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت اول
مارک تروریسم که بر پیشانی مجاهدین خورده است اعتراف به یک واقعیت است. مجاهدین این گروه خشن همیشه و در همه حال تروریست های واقعی هستند اگر سران مجاهدین سعی دارند به دروغ شعار مبارزه برای آزادی و عدالت بدهند اما ماهیت واقعی آنها چیز دیگری است. گروه مجاهدین در قتل و شکنجه، تهدید و ارعاب، خرابکاری و تفتیش عقاید، نقض حقوق انسانها، تجاوز گستاخانه به حریم خصوصی نفرات با پوش ایدئولوژی نقش مستقیم دارند.
نوروز در زندان رجویها – قسمت دوم
درزیرمیز نسرین بلندگو و یک سیستم ارتباطی نصب شده بود. که بعدا فهمیدم مسعود و مریم رجوی دریک اتاق دیگرازطریق همین سیستم درجریان این دادگاه مستقیم قرار می گیرند. دریک لحظه گویی ازطرف مسعود رجوی خطاب به نسرین پیامی رسید که نسرین با زدن چوب دستی به میز اعضای ستاد را به آرامش دعوت کرد. نسرین ادامه داد که تو نفوذی وزارت اطلاعات هستی.ازنیروهای 9 بدر آمده ای بیا اعتراف کن و گرنه زندان ابوغریب در انتظار توست. برو فکرهایت را بکن یا اعتراف و نوشتن برگه یا زندان ابوغریب.
لحظات سال تحویل در زندان مخوف ابوغریب – قسمت دوم
عید 81 فرا رسید. به اتفاق چند نفر از بچه ها در نظر داشتیم با امکانات محدود جشن سال تحویل را برگزار کنیم. ولی با مقاومت و برخورد شدید مسئولین عراقی بند مواجه شدیم. آنها به شدت با آداب و رسوم ایرانیها مخالف بودند و وقتی که به آنها پیشنهاد مراسم عید را دادیم گفتند خفه شوید.سگان مجوس (آتش پرستان).این نحوه برخورد عراقیها با سنتهایمان که برایمان خیلی ارزشمند و مقدس بودند قابل هضم نبود.
لحظات سال تحویل در زندان مخوف ابوغریب
دی 80 عادل و فهیمه اروانی به سلول مراجعه و یک شلوار و یک کاپشن به من دادند.صبح یک لندکروز به محل اسکان آمد و نفر رابط استخبارات عراق ما را تحویل گرفت وحرکت کردیم. ابتدا فکرکردم میخواهند مرا به مرز ترکیه با ایران ببرند. ولی به ناگاه خودم را جلوی درب زندان ابوغریب دیدم.حدس زدم که افسرعراقی کار اداری دارد به همین خاطر از لندکروز پیاده نشدم.تا اینکه صدای افسرعراقی مرا به خود اورد گفت بیا پایین. وارد زندان شدم.
نوروز درزندان رجویها – قسمت اول
ما همچنان در سلول انفرادی و در ترس و اظطراب از اعدام یا زندان ابوغریب به سر می بردیم.شب تحویل سال نو فرا رسید. به دلیل تعداد زیاد نفرات و کمبود دستشویی تمام لحظات سال تحویل را درصف طویل انتظار دستشویی به سر بردیم. درصف انتظار ایستاده بودم و به گذشته خود، اینکه چه شد که سرنوشتم به فرقه رجوی کشیده شد فکر می کردم. به لحظات سال تحویل درسالهای قبل که در کنارخانواده برسرسفره هفت سین نشسته ودر انتظار اعلام سال نو بودیم.
گزارش سفر به کمپ اشرف
عده ای از حاضران در مقابل کمپ نام فرزندانشان را که در کمپ ساکن هستند در دست دارند. در چند متری یکی از دربهای اصلی کمپ، ایست بازرسی ارتش عراق قرار دارد و آنان بدون مجوز از دفتر نخست وزیری به کسی اجازه عبور از این ایست بازرسی را نمی دهند. وقتی که کاروان ما به درب نزدیک شد، دهها خانواده با شعارهای”مرگ بر مسعود رجوی” و”ما خواهان ملاقات با فرزندانمان هستیم” به طرف ما آمدند.
نامه سرگشاده آقای کریم غلامی به آقای مارتین کوپلر
از شما درخواست دارم بطور ویژه به وضعیت بیماران و مجروحین رسیدگی شود و وضعیت حقوقی آنها در اولویت قرار بگیرد تا هرچه سریعتر به پزشک و دارو دسترسی پیدا بکنند تا از مرگ تعداد بیشتری جلوگیری شود. من تا سال 2009 درون این فرقه بودم آمار آن روز بیش از 50 مجروح که شامل فلج و قطع عضو بود و بعد از سال 2009 طی دو درگیری و اتفاقاتی که افتاده تعداد این مجروحین بیشتر شده است.
نامه محمد رزاقی به آقای مارتین کوبلر
من از طریق رسانه ها مطلع شدم که مریم قجر یکی از رهبران فرقه رجوی مدعی شده که به درخواست ایشان افراد اشرف حاضر شده اند کمپ اشرف را ترک کنند! این نشان دهنده این واقعیت تلخ هست که نشان می دهد اعضاء اسیر در چنگال رجوی هیچکدام نمی توانند برای ادامه مسیر زندگیشان تصمیم بگیرند و هر انچه سران این فرقه بخواهند ان باید اجراء شود که این باید یک زنگ خطر جدی را به گوش شما برساند که شما با افراد طرف حساب نیستید بلکه با یک فرقه ای که فقط رهبران فرقه حق تصمیم گیری در مورد سرنوشت افراد را دارند.
نامه علی اکبر راستگو به رئیس دیوان عدالت اداری اروپا
رد استیناف دولت فرانسه توسط دادگاه عدالت اداری اروپا، از طرف سازمان مجاهدین طبق معمول بعنوان یک پیروزی بزرگ جشن گرفته می شود در حالیکه مسئله چیز دیگریست و دادگاه رای بر غیرتروریست بودن مجاهدین نداده بلکه فقط بشیوه دادرسی که در آن مجاهدین نتوانستند از حق جوابدهی استفاده بکنند، انتقاد شده است. دادگاه رای داد که به مجاهدین می بایستی این امکان داده می شد برعلیه لیست تروریستی اقامه دعوی بکنند. همین
نامه سرگشاده محمد کرمی به دیوان عدالت اتحادیه اروپا
من بعنوان کسی که نزدیک 30 سال عضو سازمان مجاهدین بودم.شاهد انجام خیلی از کارهای تروریستی سازمان مجاهدین خلق ایران بودم.از جمله: کشتار مردم بی دفاع ایران،کشتار بعضی از نفرات فقط بصرف اینکه ریش داشتند و حدس می زدند که ازاعضای ارگان های دولتی می توانند باشند.انفجار خط لوله های نفتی ایران، ایجاد رعب وحشت در بین مردم. کشتن افراد معترض و مخالف تشکیلات خود، فرستادن اعضاء مخالف تشکیلات خود به زندان معروف ابوغریب در عراق
نامه خانم نسرین ابراهیمی به خانم مریم سنجابی
مریم رجوی باید نگاهی به اون همه رفاه خودش می کرد واز خجالت خیس عرق می شد ؛ باید از شکنجه روح و روان و جسم تک تک بچه های اشرف شرم می کرد، باید از نداشتن کفش و جوراب بچه های اشرف شرم می کرد که همه به پا درد افتاده بودند و اگر این نفرین شده شرم داشت وقتی باید شرم می کرد که کنار برادر مجاهد جان بولتون می نشست و 50 هزار 50 هزار جلوش می گذاشت و تمام افتخارش جان بولتون می شد ؛ جان بولتونی که برای همه وضعیتش روشنه.
رهبران و سران فرقه رجوی با نزدیک شدن بستن کمپ، به دست و پا زدن افتاده اند
افراد ساکن در کمپ اشرف اقدام جنایتکارانه ای انجام نداده اند. بلکه سران و فرماندهان در اعمال جنایتکارانه دست داشته اند، یا فرمان صادر می کردند که الان تحت پیگرد قانونی هستند. لیست آن افراد از طرف مقامات قضائی عراق صادر شده است. الان تمام تلاش فرقه در به در بردن این افراد از زیر تیغ عدالت است. در همین جا یاد آور می شوم که تمامی اعضاء معترض و جدا شده از فرقه رجوی در هر ارگان بین المللی و حقوق بشری که بخواهد به این مسئله رسیدگی کند به عنوان شاهد حاضر هستیم که شرکت کرده و در این رابطه شهادت بدهیم