راه حل چهارم برای فرقه تروریستی رجوی
اثری از موضوع و مسئله عراق در استراتژی اول رئیس جمهور جدید امریکا دیده نمیشود، در نتیجه وقتی عراق در اولویت نیست به طبع آن مجاهدین هم که خیلی روی این موضوع حساب باز کرده بودند و چه بسا به آن بعنوان یک نجات دهنده نگاه میکردند. این امیدشان نیز به این ترتیب نا امید شد و درست در آستانه اضمحلال کامل ضربه سنگین و نا امید کننده دیگری نصیب استراتژی شکست خورده اش گردید. لذا می بینیم که راه حل سوم نیز راه به جایی نبرد و تنها می ماند راه حل چهارم برای این فرقه یعنی اعلام رسمی اضمحلال کامل و بسته شدن ابدی پرونده آن و البته آزادی اسرای ذهنی این فرقه
تبدیل اشرف به موزه شکست خوردگان نظامی
بهترین حالت برای گروه وابسته رجوی این خواهد شد که قرارگاه اشرف در عراق باقی بماند. در این حالت آنها می توانند برای خود موزیک بزنند وبرای به رخ کشیدن نظمی که نشان از دیکتاتوری درون سازمان دارد کنسرت چندین ده نفره اجرا کنند. اشرفیان با استفاده از تکنولوژی های قرن 21، برای همسر رهبر فراری از مریدان و رهبر”خود خوانده” و” شرمنده از خلق”، که حرفهای 30 سال پیش خود را مانند گرامافونی که متعلق به سده گذشته است، هورا بکشند و شادی کودکانه بکنند که ما بردیم.
بیاعتنایی سازمان ملل متحد به درخواست مجاهدین
سازمان ملل متحد به تجمع دو ماهه گروه تروریستی مجاهدین در مقابل مقر این سازمان بیاعتنایی کرده و درخواستهای آنان را بیپاسخ گذاشته است. این افراد هدف از تجمع مقابل مقر سازمان ملل متحد را جلب توجه”بان کی مون”، دبیر کل سازمان ملل، در خصوص محافظت از 3 هزار و 800 تروریست مستقر در اردوگاه اشرف در خاک عراق عنوان کردهاند.
هیچ کشوری حاضربه پذیرش مجاهدین نیست
مجید الشیخ درباره سرنوشت گروه تروریستی مجاهدین در صورت خارج نشدن از عراق پس از مدت شش ماهه تعیین شده از سوی دولت نوری المالکی به مهر گفت: ما معتقدیم حضور گروه مجاهدین در عراق، غیرقانونی است، اما هیچ کشوری حاضر به پذیرش اعضای این گروه نیست، بنابراین اگر کشوری با حضور این افراد در خاک خود موافقت کند به آنها می گوییم از عراق خارج شوند، زیرا این افراد در عملیات بر ضد ملت عراق در انتفاضه شعبانیه و مواضع دیگر شرکت کردند، بنابراین ما هرگز به این گروه اجازه نخواهیم داد که عملیات تروریستی از خاک عراق بر ضد ایران انجام دهند، بنابراین حضور این گروه در عراق صحیح نیست و ما برای بیرون راندن آنها تلاش می کنیم.
آمریکا، صدام، مجاهدین
آمریکا و اسراییل اگرچه مثل همه، هرگز به خائن اعتماد نمی کنند، اما مثل همه اقران خود، آماده استفاده از خائن هستند. بنابر این ضمن نگاه داشتن آن ها در لیست تروریستی، خدمات اطلاعاتی و امنیتی و نظامی آن ها را پذیرفتند و سرانجام پشت کردن به مردم و دشمنی با آن ها، و به ازای آن، خدمت به جنگ طلبان و دشمنان مردم ایران، همین سرنوشت سیاهی است که این سازمان امروز با آن مواجه شده است.
آخرین جمع بندی در فرقه تروریستی رجوی
با توجه به اینکه در شرایط حساسی از نظر فرقه بسر می بریم و نزدیک شدن سرانجام”تعهد دو ساله” و تحویل کمپ اشرف و نزدیک شدن به موعد شش ماهه ای که دولت عراق تعیین کرده بود و خارج نشدن اسم سازمان از لیست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا و فشار خانواده های اعضای اسیر در کمپ اشرف بر ای دیدار با فرزندانشان و همچنین بالا گرفتن بحران های درونی فرقه، تلاش جداشده ها در گوشه و کنار جهان برای افشای هرچه بیشتر روابط و مناسبات درونی و بیرونی فرقه،خوب معلوم است که طبق معمول فرقه وارد جمع بندی مرحله ای شده یعنی بالاترین عناصر فرقه در حال حاضر در نشست جمع بندی هستند
باند رجوی، از نفس افتاده در بازی بزرگ
مرگ سیاسی مجاهدین نه تنها بهواسطهی ناتوانی در تأثیرگذاری بر اوضاع سیاسی و سرنوشت گروه و رقصیدن در تندباد ِ حوادث ِ خودبهخودی و خارج از دایرهی تصمیم و ارادهی رهبری مجاهدین، بلکه به این دلیل است که در سرفصل ِ اخیر ِ تحولات ِ پس از سقوط صدام و تغییر تاکتیک اجباری آنان از تروریسم به رویکردهای بهظاهر سیاسی، هیچیک (حتی یکی) از تحلیلهای رهبری مجاهدین درست درنیامده است…
توهم و خیال پردازی رجوی بعد از سقوط صدام
جبهه دیگری که رجوی می خواست از شکاف آن استفاده کند، جلب توجه فرماندهان ارتش آمریکا در عراق بود. او با دادن مهمانی های آنچنانی و جعل خبرهایی مبنی بر دخالت نیرو های ایران در بمب گذاری ها و درگیریهای عراق و…، سعی در فریب افکار آنان داشت، ولی بدلیل خالی بودن دستش از اطلاعات موثق و فاکتور های مشخص نظامی عملا راه به جائی نبرد و همانند سایر ترفند ها، تیرش به سنگ خورد
مجاهدین و چرخش به سمت اضمحلال
انتظار عده ای مبنی بر این که این فرقه به یک سازمان سیاسی تبدیل شود را انتظاری بدور از واقعیات میدانم. از ابتدا این سازمان بر اساس ایدئولژی و استراتژی غیر قابل تغیر بنیانگزاری شده است. این سازمان با عملکرد کشتن و یا کشته شدن بنا گذاشته شده و تا انتها هم خواهد رفت. بنیانگذاران این تشکیلات آن را بر اساس کار سیاسی پایه گذاری نکردند و ادامه دهندگان آنها هم این کار را نکرده و نخواهند کرد.
سازمان از دیدگاه ثریا معزی – قسمت چهارم
شگرد سازمان همیشه این بوده که از جداشدگانش چهره ای منفور بسازد تا دیگران کمتر به ذهنشان خطور کند که جدا شوند. این مسئله در دهه اخیر و کمی پیش تر از آن جدی تر شده و جداشدگان را به مزدوری و خیانت متهم می کنند تا در نزد هموطنان منفور شونــــد و صحبت های آنان برد نداشته باشد. در چند سال اخیر نیز صدها جدا شده خود را تا حد توان زندانی آمریکایی ها کردند و آن ها را مزدوران وزارت اطلاعات نامیدند و تمامی امکانات را از آن ها دریغ داشتند ولی در نمایش های بیرونی آنچنان صحبت می کردند که گویی تمام تلاششان را برای رفاه آنان به کار برده اند.
تحولات جهانی و اسیران مانده در اشرف
با افزایش نارضایتی های عمومی از اوضاع بد اقتصادی و گسترش فقر و همچنین مخالفت ها و نارضایتی های نظامیان از اوضاع و احوال کشورهای اشغال شده ای که در آن حضور دارند و حضور طولانی مدت و دور از خانه سبب شده است که باراک اوباما با شعار تغییر به پیش بیاید که لابد معنی خاص آن برای مجاهدین دست کم این است که از جنگ خبری نیست و موضوعی جای آنرا میگیرد که مورد توجه مجاهدین نبوده و نیست.
انتخابات آمریکا – آینده مبهم سازمان مجاهدین
تغییر حزب حاکم در امریکا در سیاست خارجی این کشور خواه ناخواه تاثیر خواهد داشت ولی سرنوشت کشورهای دیگر دستخوش تغییرات بزرگی نخواهد شد و بعد از این برخورد سیاسی هر کشوری راه به تنظیم رابطه جدیدی خواهد برد. در این میان تنها جریانات وابسته و مزدور دچار تحولات غیرقابل انتظاری خواهند شد که سازمان مجاهدین از آن جمله می باشد. امید واهی فرقه مجاهدین به جناح جنگ طلب امریکایی و تبلیغات این فرقه در این راستا نشاندهنده آن بود که این جریان وابسته بطور مستقل در سرنوشت خود هیچ نقشی ندارد.