عشوه گری مسعود رجوی برای رضا پهلوی
مسعود رجوی چشم به نفوذ رضا پهلوی در دستگاه حاکمیت امریکا را دارد و به این طریق می خواهد درحقیقت مشکل خودش را حل نماید. انتشار نامه های امینی و مدنی در خاطرات نامه رجوی نشان دهنده این است که وی با اشخاص و جناحهایی که با امریکا رابطه خوبی داشته اند نیز در ارتباط بوده است. مسعود رجوی از مخفیگاه خود ناامیدانه به هر ریسمانی آویزان می شود.
بن بست رجوی و پایان خط انقلابی نمایی
رجوی در قسمت نهم از خاطره نویسی خود ابتدا با بیان اینکه جبهه خلق شامل کسانی است که با حکومت ایران مخالف باشند، برای عقب نشینی ها و غلط کردم گویی های بعدی خود زمینه سازی کرد و با بیان برخی قوانین مربوط به سلطنت، با توجه به اینکه مطمئن است مردم ایران سلطنت را برای همیشه به گور سپرده اند برای آنکه با سلطنت طلبان به نوائی برسد، یک رهنمود هم به سلطنت طلبان می دهد تا به آنها بفهماند که بهتر است بجای بیان صریح حمایت از سلطنت، ظاهر را حفظ کرده و همان محتوا را دنبال کنند.
پی بردن به رفتارهای تبهکارانه ی رهبر عقیدتی مجاهدین
در شرایط کنونی که مجاهدین در باتلاق اشرف زمین گیر شده اند و با وجود دگرگونیهایی که در واقعیت های سیاسی پدیدار است و با در نظر گرفتن معادلات سیاسی، تحولات منطقه ای و بین المللی هنوز رهبر عقیدتی مجاهدین سعی دارد با تحت اسارت قرار دادن نیروهای مستقر در اشرف علیرغم اعتراض های مستمر خانواده ها و بستگانشان در ایران و سایر نقاط جهان، از آنان چون سپر انسانی برای اهداف قدرت طلبانه و شوم خویش استفاده کند.
آینده و ثمره عالی تکامل رجوی
واقعیت مسیر خودش را طی کرده و اما رجوی با فرسنگ ها فاصله از این واقعیت در خیال و رویاهای خودش غرق بوده است و هر وقت هم تلاشی داشته برای این بوده که خودش را بر واقعیت تحمیل کند. رجوی هنوز یاد نگرفته انقلاب کردن ولو با هر استراتژی منسوخ شده و دِمُده شده ای با شعر و شعار و وعده و خیال پردازی و رویابافی های شبانه محقق نمی شود.
هر کس علیه فرفه رجوی حرفی بزند، خائن است
رجوی سعی می کرد با حمایت تلویحی یا صریح از آقای موسوی او را در جبهه خودش بکشاند اما بعد از وقایع روز عاشورا و پیامدهای آن و موضعگیری های آقای موسوی علیه خودش و فرقه اش کف به دهان آورده و تمام آرزوهایش را بر باد رفته دید. او در حالیکه تا پیش از آن کمترین توهینی هم به آقای موسوی نمی کرد، شروع کرد به حمله و او را زیر ضرب گرفت و دق و دلی هایش را خالی کرد تا از این طریق از او انتقام بگیرد.هایتا از تمام حرفهایش این نتیجه را گرفت که هر کس علیه او، فرقه اش و اسارتگاه اشرف حرفی بزند، خائن است.
وقتی رجوی در مقام پاسخگویی بر می آید؟!
اگر اظهارات آقای ابریشم چی مورد تائید آقای رجوی نیست یا گمان بر تحریف، یا تغییر و یا هر ادعای دیگری دارند، می توانند بالکل آن را انکار کنند. در این صورت نگارنده اولین کسی خواهد بود که ادعای آقای رجوی را حمل بر صداقت ایشان خواهد نمود. اینها البته از باب مشت نمونه خروار از یک مثنوی درباره ظرفیت های نقدپذیری و پاسخگو بودن آقای رجوی است. اینکه ایشان مدام برای پاسخگویی ابهامات و سوالات آدرس خودشان را می دهند و بعد هم وعده سر خرمن می دهند، برای این است که فی المجلس این دست به نقدترین روش فرافکنی و فرار به جلو است
چرندیات، هم استراتژی هم تاکتیک رجوی
رجوی درسهایی را بنام درسهای استراتژی قیام و سرنگونی برای جوانان , در سایت مجاهد منتشر کرده است که با نگاهی گذرا به ان می شود از عمق دور ماندگی و درماندگی این جریان ارتجاعی با خبر شد. رجوی در حالی درس قیام می دهد که در تمامی درسهایش در مدرسه مردم ایران و انقلاب نمره ردی گرفته است. زمین گیرشدن تمامی امکانات مالی و انسانی و سیاسی مجاهدین در باتلاق اشرف،و سرنگونی رجوی در عمق چاه وابستگی به خارجی ها،نمونه اخرین این نمره های ردی مسعود رجوی،هست.
چه کسی مجاهدین را نقد می کند؟
در سازمان مجاهدین خلق به مانند هر فرقه دیگری، هیچ فردی اجازه انتقاد از گروه را ندارد. هر عضوی از سران فرقه انتقاد کند فوراً به عنوان عامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برچسب می خورد. سران فرقه هرگز برای متهم کردن یک عضو مخالف یا اعضای منتقد سند و گواهی ارائه نمی دهند، اما با القاب تحقیر کننده آن ها را مزدور رژیم ایران می نامند.
پیام مسعود رجوی مرغ پخته را هم به خنده وا می دارد
مسعود برای روحیه دادن به نیروهای از دست رفته خود نمی داند چطور پیام بدهد که نیروها روحیه بگیرند و چند صباحی در قرارگاه مسئولین بی دغدغه باشند. وقتی که پیام مسعود را مرور کردم به جمله ای برخوردم که خیلی جالب بود و مرغ پخته را هم به خنده وا می داشت واین بود که ای جوانان , تظاهرات را ادامه بدهید میلیشای مجاهدین به کمک شما می آید , باید سوال کرد کدام ملیشیا آزاد است که برای کمک به تظاهرات کننده ها بیاید.
اهداف حداقلی رجوی در پیام ۳۰ دی ماه
محوری ترین هدفی که رجوی به خصوص از آخرین پیام خود در سی ماه دنبال می کند، القاء این معنی است که آن چهره ای که تا کنون از سازمان مجاهدین بجا مانده، یا در کتاب ها آمده، و یا در مورد سوال جامعه بین المللی قرار گرفته، و یا به هر طریقی حاصل شده، تحریف شده و خلاف واقع است و مسبب اصلی آن جمهوری اسلامی است. محوری ترین نقطه تقابل رجوی در این پیام پاک کردن صورت مسئله تروریسم بودن سازمان مجاهدین است.
مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی ـ قسمت پنجم
مسعود رجوی با تشکیلاتش دچار یک انقطاع تاریخی شده است. از سال 1360 تا اکنون نزدیک به سه دهه است که اینها با جامعه و اجتماع ایران ارتباط ندارند. حداکثر تلاش اینها برای پر کردن این خلاء ایجاد طیف هوادار و تجمعات در خارج از کشور است. از سال 1372 که مسعود رجوی همسر سوم یعنی مریم را با یک تعداد از اعضا و کادرها توجیه کرده و به خارج از عراق فرستاد تا جذب مجدد نفرات جدا شده ای که سالیان به آنها تفاله و بریده مزدورمی گفت بتواند طیفی از هواداران تشکیل بدهد
بنیاد گرای واقعی چه کسی است – قسمت اول
بعد از شکست در عملیات فروغ که دیگر دید سرنگونی رژیم ایران کار سازمان وی نیست.و از طرفی هم بعد از آن شکست دیگر در نشست ها نیرو ها رو در روی وی می ایستادند واز وی حسابرسی می کردند که چرا شکست خوردیم، چرا این همه کشته داده شد. وقتی که دید شیرازه تشکیلات دارد از دست می رود وارد حربه آخرش شد که چند سال قبل پایه گذاری کرده بود. انقلاب ایدئولوژی همگانی یعنی هرکس در آن مناسبات می خواهد باشد باید زن وشوهر چه آنهایی که دارند، چه آنهایی که مجرد هستند، اما در ذهن یکی را دارند طلاق بدهند.