مصاحبه خانم نسرین ابراهیمی با خانم رابعه شاهرخی (مادر رضوان) – قسمت اول
چون آقای رجوی بهش قدرت ندادند , یعنی رای نیاورد , خلق ایران را فدای مطامع پلیدش کرد , من دوست ندارم از کلمات زشت برایشان استفاده بکنم مثل خودشان , خوب ما یک عقایدی داشتیم که دردی از مردم دوا کنیم , یک قدم مثبت برای مردم برداریم , به این راه رفتیم که به اصطلاح کار خوبی را انجام بدهیم , ولی آخر عاقبت ما به کجا رسید بماند
خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی بطور مضاعف از قربانیان رجوی هستند
پرواضح است که مریم قجر فرصت طلب در انتظار آنست که پدران ومادران سالخورده چشم انتظاردرعشق سوزان دیداربا عزیزانشان و یا شنیدن صدای جگرگوشه گان خود بسوزند وجان بدهند وآنگاه همچنانکه پس ازمرگ جانگداز مادر آزموده پیام تسلیت ازسوی مریم قجرسنگدل انتشاریافته بخواهد دجالانه آنان را در ردیف خانواده های مجاهدین قلمداد کند وبه زعم ابلهانه خویش سوء استفاده نماید.
خدا رجوی را لعنت کند که قصد کشتن برادرم را دارد
در رابطه با وضعیت پیش آمده در عراق و کارشکنی های دو ساله رجوی در کار انتقال افراد به خارج آقای رجائی ضمن ابراز نگرانی از وضعیت برادرش گفت خدا رجوی را لعنت کند که قصد کشتن برادرم را دارد وگرنه می توانست خیلی زودتر افراد سازمان را به خارج انتقال دهد تا در چنین شرایطی قرار نگیرند.
فرقه خطرناک رجوی
!! وقتی در فیلم میدیدم که” سمیه” که حقیقتا قربانی فرقه رجوی و یک شستشوی مغزی داده شده به تمام معناست با پدرش برخورد نامناسب میکرد و با بی احترامی جواب میداد کاملا وضعیتش برای کسی مثل من قابل درک است چرا که به او طی سالیان این مطلب خورانده شده است که آن کسی که در ظاهر پدر توست یکی از نفرات اطلاعات رژیم است
درد و دل یک پدر درد کشیده از جنایات رجوی ها
ما و تعداد زیادی از خانواده ها برای ملاقات با فرزندان مان به درب اشرف رفتیم اما رهبران فرقه نه تنها به ما اجازه ملاقات ندادند بلکه با این ترفند که این اتوبوس هایی که شما با آن آمدید متعلق به وزارت اطلاعات است!! به تحریک نیروهای آمریکایی علیه ما پرداختند و به دروغ به آنها گفتند که اینها خانواده اعضای ما نیستند بلکه ماموران نیروی قدس می باشند که برای کشتن نیروهای ما به اینجا آمده اند!!
خانم بابائی: از خدا می خواهم تا قبل از مرگم یک بار دیگر پسرم را در آغوش بگیرم
وی در حالی که قرآن جلویش باز بود دستهایش را رو به آسمان گرفت و آرزو کرد و از خدا خواست تا قبل از مرگش یکبار دیگر فرزندش را در آغوش بگیرد، سپس رو به ما کرد و گفت من منتظرخبرهای خوش از جانب شما هستم.
عصاره رفتارهای فرقه ای، مصاحبه با مرتضی پایه شناس کارگران”فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه”
سوژه راجع به سازمان زیاد است، من در اثر قبلی خود «ملاقات پشت دیوار اشرف» بحث ترور ها را پیش کشیدم. چرا من راجع به سازمان مجاهدین خلق کار می کنم؟ چون به نظرم عصاره و چکیده اغلب رفتارهای فرقه ای داخل این سازمان هست و شما می توانید از رفتارهای هرمی گلدکوئیست تا رفتار شخصی را که کعبه ای در بیابان می سازد و جماعتی را به طواف می برد
در خصوص مستند”فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه”
این مستند بسیاری از حقایق مربوط به مناسبات فرقه ای در درون سازمان مجاهدین خلق را به صراحت بیان می کند و عمق فاجعه اسارت ذهنی اعضا را آشکار می سازد. این برنامه هشداری به همه جوانان و خانواده های ایرانی است که نسبت به فرقۀ رجوی و سایر فرقه های مخرب پیرامون ما هوشیار باشند و فریب شعارهای آزادی خواهانه آنها را نخورند و به وابستگی روانی و سرسپردگی ذهنی فرقه های عصر حاضر توجه داشته باشند.
سی سال است که چشم به در دوخته ام
خانم الیاسی مادر نادر الیاسی اسیر در فرقه رجوی و از اسرای دوران جنگ تحمیلی است که اوایل جنگ اسیر نیروهای صدام شده و بعد از سالیان اسارت، فرقه مخوف رجوی او را مثل سایرین فریفته و با وعده های پوچ وی را به درون فرقه کشانده است و اکنون نیز اسیر همین فرقه و ساکن لیبرتی می باشد.
رضا رجب زاده در آغوش گرم و پرمهر فرزندانش
درلحظه ورود رضا رجب زاده عضورها شده ازچنگال اهریمنی رجوی به دفترانجمن فرزندش مهران که الان 33 ساله ومتاهل و دارای یک دخترهست , درهنگامه درآغوش کشیدن پدر با تمام خشم فریاد زد” ای رجوی خائن ننگت باد. توباعث شدی که من وخواهرم 27 سال تمام از مهرومحبت پدری به دور باشیم وبه سختی روزگار بگذرانیم” وآنگاه راضیه دیگرفرزند آقا رضا در آغوشش قرارگرفت و ازبابت چنین نعمتی شکرخدا را بجا آورد
مریم رجوی دم از نقض حقوق بشردر ایران می زند درحالیکه فاجعه لیبرتی را پاسخ نمی گوید
مریم رجوی برای رانش زمین در افغانستان وطوفان در ایران پیام می دهد واشک تمساح می ریزد ولی خانواده هایی که فرزندانشان اسیر فرقه رجوی می باشند بویژه مادران آنها شبها خواب ندارند و مستمر دراشک و آه دیدار فرزندانشان و حتی یک تماس تلفنی و یک خبر کوچک از عزیزان خود که درلیبرتی بسر می برند هستند.
سران مجاهدین راه هرگونه رساندن پیام به برادر اسیرم را بسته اند
برادری دارم که سالهاست اسیر و گرفتار است، با اینکه می دانم کجاست اما دیدار که هیچ بلکه نمی گذارند صدا و نامه ام هم به او برسد، آخر او اسیر نامردمانی است که هرچند به دروغ اما به قول خودشان دنبال آزادی مردم ایران بودند اما متاسفانه سالهاست که عده ای از فرزندان همین مردم را با دروغ و فریب به بند کشیدند!!