دوشنبه, ۲۴ آذر , ۱۴۰۴
شنیدیم که برادرمان درمیان کشته شدگان کمپ مجاهدین است 12 آبان 1398

شنیدیم که برادرمان درمیان کشته شدگان کمپ مجاهدین است

مقصر اصلی کشته شدن برادرم؛ عبدالرضا وادیان شخص رجوی است صبح روز 24 آبان ماه 94 خبر رسید که کمپ لیبرتی را با موشک هدف قرار دادند. که در نتیجه آن 24 نفر از اعضای مجاهدین کشته و تعدادی هم مجروح شدند. طبعا خبر برای همه خانواده هایی که فرزندانشان درکمپ لیبرتی بودند نگران کننده […]

برچسب های ناچسب به خانواده ها 12 آبان 1398

برچسب های ناچسب به خانواده ها

ترس از رسیدن پای خانواده ها به آلبانی و درخواست های ملاقات با فرزندانشان، سران مجاهدین را به وحشتی خانمان سوز انداخته و در همین راستا دست به تحرکات مذبوحانه و دروغین می زنند. درهمین راستا سران جهل و جنایت مجاهدین، سعی کردند در چند مورد فرار به جلو کرده و به زعم خودشان، علاج […]

با توجه به مرگ های مشکوک اشرف، نگران جان برادرم هستیم 09 آبان 1398

با توجه به مرگ های مشکوک اشرف، نگران جان برادرم هستیم

استمداد خانواده ها از مجامع بین المللی نامه آقای محمد امین پارسا برای پیگیری وضعیت برادرش عارف جهانگیری که اسیر فرقه رجوی می باشد بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب محمد امین پارسا، فرزند محمدشریف، برادر عارف جهانگیری. با توجه به مرگهای مشکوکی که سال گذشته در کمپ منافقین رخ داده است، نگرانیم اتفاقی برای برادرم […]

روزهای سال را می‌شمارم تا برسم به تولدت 09 آبان 1398

روزهای سال را می‌شمارم تا برسم به تولدت

پیام زهرا قلیزاده به برادر اسیرش علی قلیزاده داداش گلم علی جان سلام روزهای سال را ماه به ماه و هفته به هفته می‌شمارم تا برسم به تولدت تا بهت بگم که چقدر دوستت دارم و از این که تو برادرم هستی افتخار می کنم. نازنین برادر در شب تولدت از خداوند بزرگ سلامتی و […]

مریم رجوی ما مزدوریم یا شما! 06 آبان 1398

مریم رجوی ما مزدوریم یا شما!

زمانی که در عراق مستقر بودید ما مادران با مشکلات جسمی و روحی به عراق سفر می کردیم و در کنار پادگان اشرف چند روزی مستقر می شدیم. فقط به این امید که بعد از چندین سال بتوانیم فرزندانمان را در آغوش بگیریم. بجای اینکه با فرزندانمان دیداری داشته باشیم بد و بیراه نصیب ما […]

این سفر اولم نبود… 06 آبان 1398

این سفر اولم نبود…

خاطره گویی آقای مجتبی نوری در کنار پادگان اشرف سلام! من مجتبی نوری هستم برادر حمید رضا نوری اسیر در فرقه رجوی. من برای نجات برادرم از فرقه رجوی چندین بار به عراق سفر کردم سال 1382 بعد از سرنگونی صدام به من ابلاغ کردند که می توانی به عراق سفر کنی و برادرت حمید […]

خدا یقه من را گرفت و گفت اینگونه نمی توانی عبور کنی! 30 مهر 1398

خدا یقه من را گرفت و گفت اینگونه نمی توانی عبور کنی!

سالگرد طلاقهای اجباری در فرقه مجاهدین با سلام می خواستم چند خطی در مورد طلاقهای اجباری که فرقه به عنوان انقلاب در درونش به آن به نیکی یاد می کند مطلبی را برای خوانندگان عزیز بگویم من کسی هستم که 30 سال در این فرقه بودم وبا گوشت وپوستم همه مسائل را لمس کرده ام […]

به خاطر آرامش پدر یک تماس بگیر 25 مهر 1398

به خاطر آرامش پدر یک تماس بگیر

دلنوشته خانم اعظم قهرمانی به برادرش حسین قهرمانی در اسارتگاه آلبانی حسین جان سلام امیدوارم درهر شرایطی که هستی شاد و سلامت باشی. خواهرت اعظم هستم. مرا به خاطر داری؟ خاطره ای برایت تعریف می کنم که بیشتر درذهنت تداعی بشوم. حسین جان یادت هست مهمان داشتیم من و داداشی شیطونی می کردیم. شما آمدی […]

حقیقت دارد که آنجا ازدواج نمی کنند؟ 24 مهر 1398

حقیقت دارد که آنجا ازدواج نمی کنند؟

دیدار محمد تورنگ با مادر و خواهر محمد علی توکلی (محمد توکل) مادر محمد توکل همراه یکی از خواهرهای محمد برای دیدن محمد تورنگ به دفتر انجمن نجات خراسان رضوی آمده. مادر محمد مثل همه مادرهای اسیران فرقه رجوی حال دلبندش محمد را سئوال می کند. محمد تورنگ هم می گوید حالش خوب بود. مادر […]

نامه خانم مدینه کریمی به برادرش محمد کریمی ساکن در آلبانی 23 مهر 1398

نامه خانم مدینه کریمی به برادرش محمد کریمی ساکن در آلبانی

تقدیم به محمد کریمی برادر دور از وطنم محمد جان سلام ما را بعد از سالهای طولانی و از فرسنگها راه دور پذیرا باش. محمد جان کل خانواده وبویژه مادر بیمارمان با دلتنگی ونگرانی شدید چشم انتظارتماسی ازتو هستیم.سالهاست به جز اینکه می دانیم در آلبانی هستی خبری از وضعیت تو نداریم. امیدوارم که دلتنگی […]

تشکل مادران قربانیان فرقه، قطار تکامل و کشتی نجات 23 مهر 1398

تشکل مادران قربانیان فرقه، قطار تکامل و کشتی نجات

همانطور که میدانید یکی از مکانیزم های فرقه ها در دنیا ، جدایی اعضاء از خانواده و محدود کردن نیروها بوده تا بتوانند با این قطع ارتباط کلی در بین اعضای خود شرایطی را فراهم نمایند که نیرو فقط اخبار ، آموزش و داده های فرقه را دریافت نماید و سیاست”خلاء و مکش” را ایجاد […]

برای برادری که هرگز ندیدمش 23 مهر 1398

برای برادری که هرگز ندیدمش

نامه حسن زارع زاده بغداد آبادی به برادرش برادر عزیزم! محمد جان سلام برادر عزیز و یار سفر کرده من، برای تو می نویسم، برای تو که هرگز ندیدمت! امیدوارم حالت خوب باشد. دوریت برایم طاقت فرسا و سنگین است. نه تنها برای من بلکه برای مادر پیر و فرتوتی که حالا بیشتر از همیشه […]

blank
blank
blank