جیره خواران ریز و درشت فرقه مافیایی رجوی تهی از شرافت انسانی هستند!
ولی این نوشته را به یاد قربانعلی ترابی مینویسم به یاد کسی که در زیرشکنجه وبه دستورپدر خوانده این فرقه(رجوی) به قتل رسید،بیش از یک ماه در سلول انفرادی بودم زیرشدیدترین شکنجه های جسمی و روحی شکنجه گران فرقه مافیایی رجوی.البته به پشت گرمی و همکاری ماموران اطلاعاتی ارباب سابق شان صدام سقط شده. تا اینکه نصف شبی صدای بهم خوردن درها سکوت سلول انفرادی راشکست طبق معمول فکر کردم خودم را باید اماده شکنجه بکنم در باز شد و بهرام جنت (مختار) شکنجه گر گفت عقب،عقب بیا به سمت در مثل دفعات قبل چشم بند را بست وبه دستهایم از پشت دسبند زد
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت بیستم
در مناسبات مجاهدین فضای انتقاد و انتقاد از خود خیلی رواج داشت و معمول بود که فرد مجبور شود در میان جمع از خود انتقاد کند و بر روی خود و دیگران تیغ بکشد و اگر نمی توانست این کار را انجام دهد عرصه بر او قفل می شد. یکی از ملاک های ارتقاء صلاحیت فرد انتقاد از خود و دیگران بود در این شرایط گاه کار به جایی کشیده می شد که فضای انتقاد به فضای سرکوب مبدل می شد و مو بر اندام افراد سیخ می گردید.
سنگ اندازی مجاهدین درجریان دیدار خانواده ها با فرزندانشان
در دو روز گذشته تعدادی ازخانواده های ایرانی جهت ملاقات با فرزندانشان به اردوگاه اشرف مراجعه نمودند اما فرماندهان اردوگاه دراین رابطه سنگ اندازی نمودند. روابط عمومی دفتر مشاورامنیت ملی دربیانبه خودآورده است: دولت عراق از این خانواده ها استقبال نموده وتسهیلات لازم را دررابطه با رساندن آن ها به اردوگاه به اجرا گذارده وحتی آن ها را به سالن های پذیرایی راهنمایی کرده است اما فرماندهان اردوگاه از ملاقات خانواده ها با بستگانشان جلوگیری نموده و اصرار نموده اند که ملاقات ها باید با حضور آنان(فرماندهان) برگزارشود.
دلشوره های خانم مریم رجوی
تأکیدات خانم رجوی روی عدم تحمل باز شدن دربهای اشرف و آزادی نیروهای زندانی در آن، بسیار شگفت آور و قابل تأمل است و این شبهه را برای سازمانهای حقوق بشری تقویت می کند که در آنجا چه می گذرد که ایشان بشدت از بازشدن دربهایش به وحشت افتاده اند؟ البته این پیام در ادامۀ سخنانی است که رهبر مخفی شدۀ فرقه دوهفته قبل زده و در آن اشاره هایی هم به اعتصاب غذا کرده بود.
نامه به دینا روهزا باکر عضو کمیته خارجی کنگره امریکا
من که جوانی 24 ساله و مشغول زندگی در کشور زیبای کانادا بودم به خاطرشعارهای فریبنده ازادی ودمکراسی که مجاهدین در انجا سر میدادند به انها پیوستم و در نهایت هم به عراق اعزام شدم.19 سال از عمرم در این پادگان سپری شده است اکنون مردی 48 ساله هستم و به تازگی از عراق به فرانسه امده ام.در این 19 سال وقایع تلخ و شیرین زیادی را در این پادگان تجربه کردم.تنها واقعیت شیرین، دوستانم بودند که هم اکنون تعدادی از انها در انجا بسر می برند.فاجعه رخ داده است و سران مجاهدین خواهان ادامه ان هستند.
« بینه » ی مریم رجوی در ملبورن
درحقیقت رجوی جهت همکاری، بر نقطه ضعف افراد دقیق می شود و همواره ضعیف ترین ها را انتخاب می کند تا با متورم کردن عقده ی « جاه طلبی» و آماس « خودشیفتگی» شان، معتاد آنچه رجوی از کیسه ی خلق محروم عراق وزیر سرنیزه ی صدام حسین به حلقوم شان ریخته، فرزندان ما که هیج، زاده ی خود را هم به دریا و بیابان خواهند بیندازند.
مجاهدین خلق فرقه هستند
مجاهدین خلق اعضای ناراضی خود را شکنجه می کنند، آنها اقدامات تروریستی داشته اند و به لحاظ اعتقادی مارکسیست اسلامی می باشند و دهه 1960 نیز قتلهایی را انجام داده اند و سال 1979 در گروگانگیری سفارت امریکا در ایران شرکت داشتند و زمانی که قدرت خود را از دست دادند به عراق تحت حاکمیت صدام پناه بردند تا توسط آن دیکتاتور حفاظت شوند.
داستان یک مادر مغز شویی شده
نوشین بشیری 12 ساله بود هنگامی که فهمید مادری در عراق دارد. همسر جدید پدرش به او گفت که مادر بیولوژیک نوشین نیست. او اولین بار در عکس های 7 سالگی نوشین دیده شده بود… او می گوید دلیل اصلی که پدرش پشیمان شد ان بود که وی در سازمان نمی توانست با خانواده اش باشد. نوشین گفت:” هنگامی که به آن جا رسیدیم، افراد بسیاری بودند که متأهل بودند و فرزندانی داشتند. اما بعد همه مجبور شدند جدا شوند. چون می بایست سرباز می بودند. همین شد که پدر دیگر نپذیرفت. او بیش از یک بار در هفته نمی توانست مرا ببیند. او به تنگ آمده بود. دلیل آمدن او به عراق این نبود. او با سران کمپ نزاع کرد تا بتواند هر شب به خا نه بیاید. یعنی جایی که من و مامان بودیم تا بتواند مرا ببیند. بالاخره دیگر نتوانست پذیرای آن وضع باشد. او در عین حال امید داشت که من نیز بتوانم به کشوری بروم تا بتوانم زندگی بهتری داشته باشم. پدر چنین فکر می کرد اما مادر نه. او فکر میکرد که من در آن جا مشکلی ندارم.”
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه رجوی – قسمت نوزدهم
شرایط در قرارگاه را طوری برای بچه های حاضر در آنجا فراهم کرده بودند که افراد مجبور بودند برای رهایی از فشار بر خلاف میل باطنی خودشان رفتار کنند و به روی همدیگر به اصطلاح تیغ بکشند. به نظر من هیچکدام از ما مقصر نبودیم اگر به روی هم تف می کردیم یا به همدیگر دشنام و فحش های آن چنانی می دادیم مسئولین سازمان و شخص مسعود رجوی مقصر و گناهکار بودند.
نامه خانم شادرام به سفیر آلمان در سوئد
به اطلاع می رسانم که سازمان مجاهدین خلق (MKO) اخبار گسترده ای را در رابطه با سفر مریم رجوی به آلمان در سیستم رسانه ای خود منتشر کرده است. شما حتماً می دانید که سازمان مجاهدین به دلیل کشتار مردم ایران و عراق، در لیست گروه های تروریستی ایالات متحده، کانادا و اتحادیه ی اروپا قرار دارد. خانم مریم رجوی همچنین پرونده ی رسمی فعالی در رابطه با انجام فعالیت های تروریستی و سازمان دهی جرائم و کلاهبرداری و همچنین پولشویی در فرانسه دارد.
محکوم کردن اعمال ضد بشری مجاهدین
روز 29 ماه نوامبر اعضای جداشده از سازمن مجاهدین خلق که به تازگی به فرانسه رسیده اند، از طرف انجمن ایران باستان آینده درخشان در جلسه ای که”جامعه دفاع از حقوق بشر” تشکیل داده بود شرکت کردند،آنان ضمن دیدار و گفتگو با خانم شیرین عبادی و دیگر اعضای جامعه دفاع از حقوق بشر و نیز گفتگو با سایر ایرانیان شرکت کننده در جلسه ضمن برشمردن جنایت ها و سبعیت های سازمان مجاهدین که خود شاهد آن بوده اند،اظهار داشتند که با مقوله دفاع از حقوق بشر باید بعنوان یک امر فراگیر و جامع برخورد شود، لازم به ذکر است که بیان تجارب شخصی و دیده های اعضای شرکت کننده در این جلسه به شدت مورد استقبال حاضرین و برگزار کنندگان قرار گرفت.
دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت پنجم
امروز چند نفر از بچه های قدیمی آمده اند و بچه های پاکستانی به آنها گیر داده اند که شما باید انقلاب کنید، این نفرات پاکستانی کسانی هستند که به بهانه کار فریب خورده اند ولی جالب این است که در زمانی که در قرارگاه بودند انقلابی دوآتشه بودند و دائم خواهر مریم! خواهر مریم میکردند. حتی در دوران مصاحبه با وزارت خارجه اینها شده بودند سمبل انقلاب خواهر مریم چون در مصاحبه با نفرات امریکایی گفته بودند ایدئولوژی خواهر مریم جهانی است و افتخار میکنند که اولین پاکستانی هستند که مجاهد شده اند، اما وقتی سر قبیله اشان برید و به کمپ آمد هم آنها پشت سر او راه افتادند و حالا همان سمبلهای انقلاب اینجا هم می خواهند بقول خواهر مریم نفرات را” به انقلابونند!” ولی این بار با عکسهای مجله سکسی که کله مریم و مسعود، فهیمه، شریف، احمد واقف، و نسرین و….. را روی عکس مجله ها چسبانده اند. بهرحال اینه همه اش از نتایج به زور آوردن نفرات برای مبارزه است.