شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
گفتگوی خانم بتول ملکی با آقای هادی شمس حائری در شهر ژنو 12 مهر 1388

گفتگوی خانم بتول ملکی با آقای هادی شمس حائری در شهر ژنو

در تاریخ 29.09.2009 هیئتی از فعالان حقوق بشر به منظور گفتگو و ارائه گزارشات لازم به نهادهای مدافع حقوق بشر به شهر ژنو سفر نموده و شرایط نگران کننده اعضای مجاهدین خلق در کمپ اشرف در عراق را با بعضی از هیئت های شرکت کننده در اجلاس حقوق بشر در میان گذاشتند. در حاشیه این سفر گفتگویی را خانم بتول ملکی با آقای شمس حائری انجام داده است

گزارش تکمیلی در مورد حضور فعالان حقوق بشر در شهر ژنو 11 مهر 1388

گزارش تکمیلی در مورد حضور فعالان حقوق بشر در شهر ژنو

خانم بتول ملکی و همچنین آقایان هادی شمس حائری و محمد حسین با حضور در محل کمیساریای عالی پناهندگان نامه ای را از درخواستهای خود به منشی آقای Bokhari مسئول امور ایران در کمیساریای عالی پناهندگان تحویل دادند. آقای هادی شمس حائری خواستار رسیدگی به مفاد درخواست های هیئت نامبرده در مورد رهایی و خروج هر چه سریعتر اعضای فعلی و همچنین اعضای ناراضی مجاهدین خلق از کمپ اشرف در عراق شدند.

زنان اسیر در فرقه رجوی را نجات بدهیم 30 شهریور 1388

زنان اسیر در فرقه رجوی را نجات بدهیم

شاید هیچ فرقه ای حداقل در تاریخ معاصر به اندازه سازمان مجاهدین از زن ها استفاده ابزاری و تبلیغاتی نکرده است. اگر چه در صورت ظاهر شعار محوری سازمان و در راس آن شعار استراتژیک انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین تاکید بر روی رهایی زنان از انواع قیودات اجتماعی، عرفی، دینی و تاریخی است، اما آنچه در عمل حاصل شده گونه ای برده داری مدرن است که تحت لوای آزادی زن بر آنها تحمیل شده است.

بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت بیست و دوم 19 شهریور 1388

بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت بیست و دوم

کاملا صحیح است که سازمان مفاهیمی چون عاطفه و عشق را در نشست انقلاب ایدئولوژیک و بندهای انقلابش به مرور در افراد کمرنگ کرد و بالواقع در ذهن و درون افراد کشت. وقتی مسئولین و رهبری سازمان از طلاق و ضرورت آن حرف می زنند و مسئولین سازمان پدر یا مادر مرا که همین حالا در اشرف حضور دارند به نام انقلاب ایدئولوژیک وادار می کنند تا بعد از چند سال زندگی کردن با همدیگر مثلا چهل و خورده ای سال زندگی مشترک، همدیگر را طلاق بدهند

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت پنجم 26 مرداد 1388

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت پنجم

دوازده روز بعد از بازجوئی وحشیانه و شکنجه های غیر انسانی اجازه استحمام دادند. به هر کدام از ما پنج دقیقه برای حمام کردن و دوش گرفتن وقت داده شد. زمان استحمام مثل باد برای من گذشت ولی ای کاش حمام نمی رفتم چون خونهای روی بدنم که بر اثر شکنجه خشک شده بودند تازه خیس می شد. لباس تازه هم به ما ندادند تا لباس هاس کثیف و خونین شده را عوض کنیم

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت دهم 21 مرداد 1388

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت دهم

نشست های طاقت فرسای طعمه در ظاهر امر برائت و دوری جستن از بوژوازی و فرهنگ آن بود ولی حقیقت جز این بود. در نشست طعمه مسعود و سایر رهبران سازمان سعی داشتند افراد معترض و منتقد مجاهدین را که بر علیه مناسبات و تشکیلات می شوریدند و به انقلاب مریم نه می گفتند را تحقیر و تحت فشار قرار دهند. مسعود رجوی طعمه را صدبار برتر از نفوذی و همدست وزارت اطلاعات خواند و گفت:” به هیچ وجه نمی توانیم طعمه داشته باشیم و جای طعمه در وزارت اطلاعات است و نه اشرف.”

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت چهارم 07 مرداد 1388

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت چهارم

برای بار سوم در یک روز، از بازداشتگاه مخوف قرارگاه اشرف به اطاق شکنجه منتقل شدم، هیجان روحی خاصی بر وجودم مستولی شده بود گاهی می خندیدم و گاهی گریه می کردم، تنش های عصبی ناخود آگاه در وجودم غوغا می کرد، توپ فوتبال شده بودم و کم کم ترس از زنده نماندن و مرگ به سراغم آمد و جالبتر از همه این بود زنهای عضو شورای رهبری که نقش بازجوهای بیرحم را برای ما داشتند خودشان را کمتر از مردان شکنجه گر نمی دیدند

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت دوم 27 تیر 1388

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت دوم

زیر تهدیدها و دشنام های رکیک افشین فرجی از حال رفتم. مدتی بعد وقتی به هوش آمدم متوجه شدم داخل اطاقی که دیشب برای تیم های عملیاتی مهیا شده بود، هستم. البته چند مشت اول را که افشین فرجی و جواد عالمیان بر سر و صورتم کوبیدند به یاد دارم ولی دیگه متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد و بیهوش شدم. پس از ساعتی که به هوش آمدم درد انگشتم شدید و شدید تر شد متوجه شدم استخوان انگشت شصت ام شکسته است.

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت اول 22 تیر 1388

آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت اول

این مطلب مربوط به یکی از هزار نفری است که در چک امنیتی سال 73 مورد شکنجه و آزار و اذیت مسئولین سازمان مجاهدین آن هم مستقیما به دستور رهبرانشان مسعود و مریم قرار گرفته اند، می باشد. فرد مورد نظر سعداله س می باشد که خاطرات خود را در یک گفتگوی محفلی برای آقای قادر رحمانی بازگو کرده است.

بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت بیست و یکم 06 تیر 1388

بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت بیست و یکم

سازمان ترفندهای مختلفی را برای به بردگی کشاندن افراد به کار می گرفت از جمله ایجاد فضای رعب و وحشت برای ترساندن افراد یا نقطه مقابل آن برخوردهای عاطفی آن چنانی تا افراد را مجبور کنند که در رودروایسی قرار گیرند و برای این کار از خواهرها بیشتر استفاده می کردند. با این شیوه های مختلف افراد را راضی می کردند به دستور فرماندهان و یا رهبری تن بدهند.

نامه قدردانی کانون ایران قلم از خانم آنا ماریا گومش 05 خرداد 1388

نامه قدردانی کانون ایران قلم از خانم آنا ماریا گومش

بدون تردید تاریخ از شما و کلیه کسانیکه برای نجات انسان های بی گناه از حصار فیزیکی مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی و مریم رجوی تلاش می کنند، به نیکی یاد خواهد کرد، چنانچه از کسانیکه برای حفظ منافع دلالان کارخانه های اسلحه سازی جهان بر طبل جنگ و خشونت می کوبند و تصور می کنند با در اسارت نگهداشتن 3400 نفر در قلعه فرقه مجاهدین در اشرف واقع در عراق می توانند از آنها برای گرم کردن تنور خشونت و جنگ استفاده کنند، به بدی و تلخی یاد خواهد کرد.

ماجرای به قتل رساندن تعدادی از اعضای مجاهدین 23 اردیبهشت 1388

ماجرای به قتل رساندن تعدادی از اعضای مجاهدین

سابقه ی رجوی مشحون از فرار، سازشکاری و تن دادن به هر شرایطی برای نجات خودش از خطرات و سختی ها است و بر سر این موضوع با هر کس معامله کرده است و نزدیکترین یارانش را نیز به کشتن داده است تا خود جان بدر ببرد. وقتی امریکا حمله کرد به عراق، سرکدگان مجاهدین طوری طراحی کرده بودند که دکتر اکبر فرقانی و ایرج کریم و بیژن رحیمیان در قرارگاه جا مانده…

blank
blank
blank