نمونه رابطه فرقه رجوی با خانواده صدام
برگرفته از دفتریادداشت علی پوراحمد بعد از حضور سازمان در سال های دهه 60 در عراق و در جوار صدام دشمن مردم ایران، خصوصاً بعد از انتقال اجباری مقر سر کرده سازمان یعنی شخص رجوی از فرانسه به عراق در خرداد ماه 65، سازمان بر مبنای فرهنگ فریب و توام با مزدوری و چاپلوسی، نیازمند […]
مجاهدین در دفاع مقدس – قسمت دوم
مجاهدین بیشتر از عراقیها ما را زدند. چشمان ما را بستند و به باد مشت و لگد گرفتند. بیرحمانه از هر سو حملهور میشدند و از اینکه میدیدند تعداد بسیاری از مزدوران عراقی و مجاهدین را کشتهایم، خشمگین بودند و ناسزا میگفتند. دخترها جمع شده بودند و هرکدام چیزی میگفت و ما را سرزنش میکرد که چرا به جبهه آمدیم. آنها ما را به چشم یک هموطن نگاه نمیکردند. دلشان به حال ما نمیسوخت و حتی ما را تحقیر میکردند.
وحشت رجوی ها از رو شدن سوابق تروریستی شان
رجوی ها در یکی از آخرین اقدامات هراس آلود شان، از زبان شورا نسبت به سخنرانی آقای روحانی، در کنگره 17000 شهید ترور که در آن اقدامات تروریستی و جنایتکارانه آنها را بار دیگر بیان کردند، واکنش نشان داده و در هراس از محاکمه شدن، کلا منکر اقدامات تروریستی شان شده اند. اما واقعیت و اسناد غیر قابل انکار آنقدر زیاد است که دیگر برای رجوی ها راه گریزی باقی نمی گذارد
اشتباهات بزرگ فرقه رجوی
رجوی بعد از اینکه صدام حسین را از دست داد سعی کرد در این مدت سیزده سالی که مناقشه هستهای ایران با قدرت های بزرگ غربی در جریان بود سوار این تضاد شده و هم سو با سیاست های اسرائیل و جناحهای جنگ طلب در حزب جمهوری خواه آمریکا خواستار تحریم های اقتصادی شدید تر و جنگ و ویرانی علیه مردم ایران گردید و در این رابطه برای نشان دادن مخالفت خود با پیشرفت مذاکرات هستهای ایران با کشورهای پنج بعلاوه یک و کار شکنی در این رابطه ؛ پشت سر هم انواع و اقسام سایت های اتمی در ایران کشف می کرد و خلاصه اینکه کاملا در مقابل منافع ملی مردم ایران قرار گرفت ؛ همان خلق قهرمانی که به دروغ سنگ حمایت از آنرا به سینه می زند و به دروغ مدعی می باشد که می خواهد برای آنها آزادی را به ارمغان بیاورد.
عملیات دروغ جاویدان – قسمت سوم
دراین چند روز٬نزدیک به 1800 تا 2000 تن از نیروهای مجاهدین کشته و مجروح شدند! از لحظه شروع درگیری جدی بین مجاهدین و ارتش ایران٬ تمام سازماندهی نظامی نیروهای سازمان بهم ریخت! نه فرمانده تیپ داشتیم و نه گردان! فرمانده هان بالاتر بدلیل اینکه اساسا علم کار نظامی منظم نداشتند و بدلیل اینکه اگر هم تجربه ای در کار نظامی کسب کرده بودند٬ بخاطر انجام عملیات های خیلی کوچک و زدن یک دسته یا گروه بوده بود٬ نه اینکه بخواهند شهر بزرگ و کشور اشغال کنند٬ خیلی زود زمام امور از دستشان در رفت
خرید وجدان انسانی درعراق با پول های به تاراج رفته زمان صدام
و چون مردم اطراف قلعه بدنام اشرف فقیر بودند برای غذا خوردن به داخل اشرف می آمدند و فرقه هم با فیلم برداری و سرهم کردن انواع دروغها و چندین برابر کردن تعداد آنان و انتشار انواع بیانیه های تقلبی به اسم آنها ببه شدت روی این دروغ که مردم عراق از حضور سازمان مجاهدین در خاک عراق حمایت می کنند تبلیغات و بهره برداری می کرد.
وقت آن رسیده که به حضور گروه مجاهدین خلق در عراق پایان داده شود
یک تحیلگر سیاسی گفت که وضعیت گروه «مجاهدین خلق» در عراق موضوع فعل و انفعالات و کشاکشهای زیادی است. دولت عراق خیلی با آنها راه آمده و مدارا کرده است ولی اکنون دیگر وقت آن رسیده تا حضور آنها در کشور را تعیین تکلیف کند. در همین حال یک نمایندۀ پارلمان از ائتلاف دولت قانون به نام احمد العباسی می گوید: «عراق با این پرونده بدون دیپلماسی برخورد می کند». وی خاطر نشان ساخت که «بین آنها و برخی سیاستمداران و برجسته ترین آنان صالح مطلق معاون نخست وزیر در امور خدمات تماسهایی هست».
دروغ جاویدان برگ سیاه دیگری درکارنامه فرقه رجوی
فرقه مجاهدین با کمک ارتش عراق تا دروازه های کرمانشاه پیشروی کردند و نهایتا در گردنه چارزبر متوقف شدند و با قبول تلفات وخسارات کمرشکن ناگزیر عقب نشینی کردند. این عملیات برای مجاهدین عواقب بسیاری بلحاظ تشکیلاتی داشت. بواقع بعداز این عملیات بود که شیرازه تشکیلاتی مجاهدین از هم پاشید. چراکه رجوی هرگز نتوانست به سوالات بی شمار اعضاء خود در خصوص علت این عملیاتی که از قبل نتیجه آن معلوم بودپاسخ بدهد!
وزنه بزرگی که سنگینی اش بیش از بلف های رجوی بود
رجوی خودش خوب می داند خلق قهرمان ایران هر جنایت کار و خائنی را بر او ترجیح می دهد به همین دلیل اینک رجوی دل خوش کنکی به نام جنگ و آتش در منطقه جای همان استراتژی گذشته اش قرار داده و ارتش آزادیبخش سابق رجوی کفه دوم ترازوی داعش است و ایدئولوژی نظامی و ساختار و آموزش آنها از آرشیو های صدام سیراب شده و هیچ گونه سنخیتی با قیام ندارند
مشروعیت دادن به جنگ برای تروریست های تکفیری
تکرار سناریوی رفتن به عراق و امضای قرارداد صلح صوری با صدام برای مشروعیت دادن به حضور در کنار قاتل ملت ایران اکنون توسط مریم رجوی در ملاقات و قرارداد با احمد جربا سرکرده تروریست های تکفیری در سوریه صورت می گیرد.
نامه سرگشاده به نوری المالکی (مجاهدین بدنبال قتل عام گروگانها در لیبرتی)
با شناخت و تجربه ای که از این گونه اقدامات مجاهدین وجود دارد قطع و یقین این است که در صورت شدت یافتن این بحران یا ظهور هرگونه تشنج دیگری درعراق، مجاهدین همچنان نقش تحریک کنندگی و حمایت از تروریست ها را بر عهده داشته باشند واین روندی هست که تا بهتر شدن اوضاع عراق باید کنترل شود وبهترین راه انتقال این اقراد به خارج از عراق هست که با این برنامه هم جان تعدادی قربانی در کمپ لیبرتی نجات پیدا میکند وهم تحرکات مسموم متوقف میشود.
علت خوشحالی مسئولین فرقه رجوی از درگیری های عراق چیست؟
آنها بدنبال چند هدف در دستگاه فکری خود هستند. اول اینکه شاید که دامنه درگیری ها به بغداد و محل استقرار نیروهای آنها هم برسد و تعدادی دیگر از نیروهای آنها که فعلا در لیبرتی هستند در این درگیر ها کشته شوند و این کشته شدن خودش کلی منفعت دارد اول این که هرچه کمتر بشوند خیال رجوی راحتتر است دوم اینکه دوباره تا چند ماهی خوراک تبلیغی برای خود دست و پا میکنند