نامه شمس الله نوری به فرزندش حمید رضا نوری در کمپ مانز مجاهدین
حمید رضا پسرم سلام احوالت چطور است؟ خبرداری تا حالا چند تا نامه برایت نوشته ام؟ نه با من تماس می گیری و نه جواب نامه هایم را می دهی. نمی خواهی پدر پیرت را خوشحال کنی؟ بار ها در نامه هایم گفته ام و باز هم می گویم نصیحت پدرت را گوش کن. چشمانت […]
پیام معصومه فرحناک به زهرا فرحناک از اعضای گرفتار در فرقه مجاهدین خلق
برغم فعالیتهای روشنگر اعضای جدا شده علیه تشکیلات سیاه و مافیایی رجوی حداقل در دو دهه گذشته ، همچنان زوایایی پنهان از خیانت رجوی به اعضای نگون بخت و خانواده های مظلوم شان وجود دارد که بسیار ضروری است که بدان پرداخته شود. از اسیران رجوی در اسارتگاه مانز آلبانی یک قلم بالغ بر ۵۰ […]
نامه امیر خطیبی برای برادرش محمد خطیبی در کمپ مانز مجاهدین
سلام محمد جان من برادر کوچکت امیر این نامه را برای شما برادر عزیزتر از جانم می نویسم. من همیشه پیگیر سلامتی تو بوده ام و از خدا برای برادر عزیزم آرزوی سلامتی و تندرستی دارم. خیلی دلم برای دیدار تو دلتنگ شده، امیدوارم روزی زود تو را ببینم محمد جان. من و خواهرانم آرزوی […]
نامه حاج مرتضی پورحسن به برادر اسیرش اسماعیل پورحسن
حاج مرتضی پورحسن به اتفاق همسر همراهش لیلا عاشوری از فعالین مرتبط با انجمن نجات گیلان هستند که در دو دهه گذشته زحمات خداپسندانه زیادی برای رهایی و در آغوش کشیدن نازنین برادرش داشته است. ایشان در دیدار صمیمانه خود با مسئول انجمن نجات گیلان در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ پیامی با خط خود برای […]
پیام سید طاهر محمد زاده به برادر اسیرش سید ولی محمدزاده
سید ولی محمدزاده درجه دار ارتش وقتی در خرداد ۱۳۶۷به اسارت رجویها در آمد متاهل و دارای دو فرزند خردسال پسر بود… زندگی ایشان از همینجا متوقف شد و دیگر از همسر و فرزندانش جدا افتاد و همچنین از دیگر اعضای خانواده اش خاصه پدر و مادرش که بعدها در چشم انتظاری مرحوم شدند. ولیکن […]
نامه مهین نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ اشرف ۳
برادرم محمد جعفر سلام امیدوارم روزگار به کامت باشد. این روزها دلم برای زمانی که با هم بودیم خیلی تنگ شده است و این نامه را برای تو نوشتم. محمد جعفر نمی دانم اصلا به خودت فکر می کنی یا بی خیال خودت شدی؟! محمد جعفر مراقب خودت باش خانواده ات می خواهند تو را […]
پیام خواهر اصغر فتحی برای برادرش در کمپ آلبانی
اصغر فتحی یکی از صدها عضو مجاهدین خلق است که در کمپ مانز (اشرف 3) در آلبانی به سر می برد و ارتباطی با دنیای بیرون و با خانواده اش ندارد. اعضایی که در واقع اسیر تشکیلات مجاهدین خلق هستند. اسرای ذهنی و جسمی رجوی که قدرت اراده و انتخابی از خودشان ندارند. نه آزادند […]
درخواست دردمندانه برادر محمد حسین دادگر اقدم
محمد حسین دادگر اقدم، بیش از 40 سال است که توسط عوامل آدم ربای مجاهدین خلق در آمریکا ربوده شده و از آن موقع تا کنون در دام سازمان ضدخلق مجاهدین، گرفتار شده است. این آدم ربایی اقدامی ضدانسانی است که منجر به قطع رابطه کامل ایشان با خانواده اش شده است. حاج غلامحسین دادگر […]
مادر ژیلا کاکاوند: دخترم با من تماس بگیر تا جان دوباره ای بگیرم
ژیلای عزیزم ، دختر نجیب مظلوم و غریبم سلامی به بلندای عمرم و از عمق دلتنگی وجودم، ای گمشده من کجایی؟ کجایی تا شرح دهم دلتنگی هایم را. و برایت بگویم از حسرت های به دل مانده ام و از ناگفته های درونم که همواره در طول روز برایت و در غیابت زمزمه می کنم. […]
نامه جعفر حسن زاده به برادرش رضا حسن زاده اسیر در تشکیلات رجوی
روز شنبه 13 اردیبهشت ماه 1404، جعفر حسن زاده برادر رضا حسن زاده از اعضای گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق با حضور در دفتر انجمن نجات گیلان با مسئول این دفتر دیدار و گفتگو کرد. جعفر حسن زاده که به اتفاق همسرش فاطمه قاسمی پور به دفتر انجمن آمده بودند، در حاشیه این دیدار نامه […]
نامه زهرا قلیزاده به برادرش علی قلیزاده در کمپ مجاهدین خلق
زهرا قلیزاده نماینده و سفیر خانواده های دردمند و چشم انتظار گیلک و خواهر دردمند و چشم به راه علی قلیزاده از اعضای گرفتار در فرقه بدنام مجاهدین خلق ، با حضور در جلسه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴و دیدار با مسئول انجمن نجات گیلان با نوشتن نامه و قرائت تصویری آن از صلیب سرخ جهانی که […]
نامه سرشار از احساس پدر مجتبی علیمردانی
پسر عزیزم، نور چشمم، مجتبی جان سالهاست که دلم، این دل شکسته و خستهی پدری، به امید شنیدن صدایی از تو میتپد. از روزی که مادرت از میان ما رفت، تنها پناه دل بیقرارم، خاطرههای با تو بودن است. هر شب، بر روی عکسهای قدیمیت دست میکشم، چشمانم را میبندم و خیال میکنم صدای شیرینت […]