شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
نامه الناز بیاتی به برادرش اصغر بیاتی گرفتار در کمپ مجاهدین خلق 14 آذر 1402

نامه الناز بیاتی به برادرش اصغر بیاتی گرفتار در کمپ مجاهدین خلق

اصغرجان سلام. خوبی عزیزم؟ قربون داداش قشنگم برم چرا نباید ما با هم ارتباط داشته باشیم و از حال و هوای هم جویا شویم. خیلی از دوستانت جدا شده اند و در کنار خانواده هایشان زندگی میکنند. حتما میدانی که بابا و مامان و داداش تورج از پیش ما رفتند و تنهایمان گذاشتند. حداقل تو […]

ای دل چه اندیشیدی در عذر این تقصیرها 05 شهریور 1386

ای دل چه اندیشیدی در عذر این تقصیرها

چقدر خسته ام. تعهدات سنگین کاری از یکطرف، زندگی در شهری مثل تهران با دوازده میلیون نفر جمعهیت و بالغ بر دو میلیون خودرو هرکسی را دچار خستگی بی امان میکنه. قصد دارم بروم و حداقل شانزده روز گیلان بمونم و استراحت کنم. میپرسید چرا شانزده روز؟ خب معلومه چون خانه مادریم دارای این تعدا شهرستان است.

blank
blank
blank