نامه دوم آقای قشقاوی و پاسخ دکتر بنی صدر
پاسخ نامه شما را به دقت خواندم از آنجایی که این نامه و نامه های شما برای من بعنوان یک فرد جداشده از فرقه بسیار کمک کننده است، تلاش می کنم تا چند بار آن را بخوانم. این پاسخ شما از زاوایای مختلف برای من کمک کننده بود. اما نکاتی را در این نامه دیدم که مرا به خود بیشتر مشغول کرد. در این نامه تلاش میکنم برای تفاهم در کنش واکنش مکاتبه ای و برای روشن شدن بیشتر موضوعات مطرح شده، نمونه هایی از آن را در زیر بیاورم.
نامه ای انتقادی به ابراهیم خدابنده و پاسخ به آن
من سؤالی داشتم از شما. آیا شما در برابر تروریست بودن سازمان باید به عوامل حکومتی پناه بیاورید؟ شما که آبرو و اعتبار دارید چرا باید از عوامل حکومتی کمک بخواهید؟ آیا علم شما به این موضوع کم است که میدانم کم نیست. بنابراین کمی دقت کنید و اگر هم میشود یک توضیحی به من بدهید شاید من دارم اشتباه میکنم؛ و بدانید که من هم از زخم خوردگان این فرقه هستم اما هیچ وقت به حکومت بدتر از ترور خمینی رو نیاوردم و شرافتمندانه به گوشه ای رفتم و اگر حرفی هم زدم علیه سازمان از بلندگوی خودم زدم نه از بلندگوی وزارت اطلاعات. با احترام امید. منتظر جواب.
نامه ی سرگشاده به مسعود رجوی
نمی دانم من را بجا می آورید یا نه. معمولا اربابان قدرت حافظه ی درستی در بیاد آوردن قربانیان خود ندارند. اصولا برای همین بود که به ما قرص و نارنجک می دادید تا بیاد آورده نشویم. پیام دوم شما را خواندم و احساس کردم لازم است این نکات را بدانید و با خود مرور کنید. بلکه در این نقطه شما تکانی بخورید و بچه های مردم از شر این شجره ی خبیثه و زندانی که که برایشان ساخته اید خلاصی یابند. گرچه با شخص شما سر هیچگونه سازشی ندارم.
نامه ابراهیم خدابنده به آقای ابوالحسن فولادوند
مقاله تان را که در سایت اینترنتی”ایران افشاگر” تحت عنوان”مبارک باد دژخیم…!!” درج شده بود مطالعه کردم. در این مقاله در خصوص ازدواج آقای کامبیز باقرزاده اشاره فرموده بودید که:” هرچه فکر کردم که چه ربطی بین شاه داماد! انبیاء! و فرقه! وجود دارد، راستش سر در نیاوردم…” در خصوص سؤال مطروحه البته خودتان در ادامه مقاله تلاش کرده بودید تا پاسخی بیابید ولی از آنجا که احساس کردم اگر جسارت نباشد قدری به بیراهه رفته اید وظیفه خود دیدم که در این رابطه آنچه را که به نظرم میرسد به اطلاعتان برسانم
فیلم حرفهای تلویزیون بلژیک و رسوایی سناتورها
پس از دیدار عجیب گروهی از سناتورهای بلژیک با مریم رجوی، بانوی ترور ایران و شماری دیگر از اعضای گروه تروریستی مجاهدین خلق، تلویزیون «RTBF» بلژیک در اقدامی حرفهای، فیلمی را در بخش خبر خود نمایش داد. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، این گزارش به مصاحبه اعضای جدا شده از مجاهدین خلق اختصاص دارد. خبرنگار این شبکه در سفر به ایران با برخی از جداشده های سازمان مجاهدین خلق مصاحبههای انجام داده و گزارش آن را در شبکه مزبور پخش نمود.
تعرض سازمان یافته به پناهندگان مستقر در تیپف
دو تن دیگر از نمایندگان پناهندگان توسط نیروهاى آمریکایی دستگیر شدند دولت هاى سوئد، فرانسه و ایرلند از پذیرش پناهندگان تیپف امتناع میکنند براساس خبرهاى دریافتی توسط دبیرخانه فدراسیون سراسرى پناهندگان ایرانی تعدادى از دولتهای اروپایى از پذیرش سهمیه هاى اعطایی توسط کمیساریای پناهندگان سازمان ملل امتناع کرده و حاضر به انتقال تعدادى از پناهندگان مستر در تپف عراق نشده اند. دولتهاى سوئد، فرانسه و ایرلند با دلایل مشابهى با اشاره به اینکه اتحادیه اروپا سازمان مجاهدین خلق را جزو سازمانهای تروریست شناخته از پذیرش اعضای سابق این سازمان در تیپف عراق سرباز میزنند.
اطلاعیه انجمن فلق
« تعدادى از دولتهای اروپایى از پذیرش سهمیه هاى اعطایی توسط کمیساریای پناهندگان سازمان ملل امتناع کرده و حاضر به انتقال تعدادى از پناهندگان مستقر در تپف عراق نشده اند. دولتهاى سوئد، فرانسه و ایرلند با دلایل مشابهى با اشاره به اینکه اتحادیه اروپا سازمان مجاهدین خلق را جزو سازمانهای تروریست شناخته از پذیرش اعضای سابق این سازمان در تیپف عراق سرباز میزنند»
موج مرده
وقتی بر جنازه ای نگاه می کنی که بر دریای مواج و متلاطم غرق شده و امواج دریا آن را به هر سو می کشاند دیگر فرقی ندارد که آن جنازه به ساحل برسد یا در دریا سرگردان باشد و یا خوراک کوسه ماهی ها شود، چون اساسا دیگر حیاتی وجود ندارد که دل مشغولی نجات یا حتی دغدغه هر ثانیه و هر لحظه باشد. پیش از مردن شاید دست و پا زدن در آب با امید رسیدن به ساحل یا حداقل یافتن تخته پاره ای برای رهائی از مرگ آخرین امید باشد اما زمانی که آخرین رشته حیات نیز گسسته شود دیگر هیچ چیز مهم نیست و حیات و ممات یکسان است، سکوت، سکون، نیسان.
نامه سرگشاده به خانم مژگان پارسائی
از قرار معلوم کسانی به دنبال ردیابی محل کار و استقرار آقای مسعود رجوی بوده اند، اما تا جایی که من در مطالب تمامی رسانه های مختلف دیده ام کسی را نیافتم که خواهان آدرس ایشان باشد بلکه ابهام تمامی کسانی که در خصوص ایشان موضع گیری کرده یا به طرح سؤال و انتقاد پرداخته اند این بوده است که چرا ایشان، که رهبر همه کاره سازمان مجاهدین خلق هستند، از یک طرف در بحرانی ترین شرایط به مدت حدود سه سال و نیم از صحنه سیاسی غایب بوده و هیچ موضعی نگرفته اند و از طرف دیگر این مقطع را برای اعلام موضع و وارد شدن به صحنه انتخاب نمودند؟ اما شما بجای پاسخ به این سؤال اساسی و حیاتی از موضوع اصلی طفره رفته و با فرافکنی به طرح موضوعی پرداخته اید که اصلا موضوعیت نداشته است
نامه ای به قضات دادگاه بدوی
قضات دادگاه مربوطه، ما رای شما در مورد پرونده فوق را با دقت مطالعه کردیم. با توجه به بیانیه مطبوعاتی شماره 97/06 نکاتی وجود دارند که ما سعی می کنیم تا نظر شما را به آنها جلب کنیم. اولا، باید تعجب خود از میزان اطلاعات و شواهد و اسنادی که رای خود را بر آن بنیاد نهاده اید را ابراز کنیم. اطلاعیه مطبوعاتی شما به”فاکت ها” و”دلایل” ای اشاره دارند که بوضوح غلط و اشتباه هستند. بطول مثال آورده اید که: ” در گذشته سازمان مجاهدین خلق یک شاخه نظامی فعال در داخل کشور ایران داشته”.
گزارش مشروح تلویزیون العربیه از وضعیت فرقه رجوی
شبکه ی تلویزیون ماهوارهای”العربیه” گزارش مشروحی را تحت عنوان”مجاهدین خلق، نزاعی برای بقا” پخش کرد. این برنامه توسط”احمد عبدالله” از مجریان توانای این شبکه اجرا شد و طی تماسهای تلفنی با علی صفوی و علیرضا جعفرزاده از اعضای فرقه ی مجاهدین و نیز مسعود خدابنده و آن سینگلتون از اعضای سابق این گروه و همچنین پروفسور گری سیک، ریموند تانتر و دخی فصیحیان، راجع به وضعیت این سازمان، انتقادات موجود به این گروه تروریستی، پایگاه مردمی آن و نیز دخالت آنها در قلع و قمع اکراد بحث و بررسی صورت گرفت. ترجمه ی بخشهایی از این گزارش در پی می آید:
نجات فرزند از چنگ گروه تروریست
حبیب خرمی پسر خود بهادر را که مجاهدین از سن دوسالگی او را از وی جدا ساخته و نزد یک خانواده هوادار به کانادا فرستاده بودند توانست پس از خروج از سازمان و کسب پناهندگی سیاسی در کشور هلند از کنترل مجاهدین خارج سازد و به هلند آورد. این پیوند اما برای حبیب بسیار گران تمام شد، و مجاهدین حبیب را بدادگاه کشاندند و بخش قابل توجهی از حقوق او را به عنوان خسارت توقیف کردند.