قربانیان و بازیچه هوی وهوس رجویها
ناگفته پیداست تمام این زجروشکنجه ها و خونریزیهای بیهوده، فدای چند صباح حیات ذلت بار فرقه شد تا مریم قجربتواند برای خود درجامعه جهانی فضاسازی کند و طبل رسوایی خود که روزبه روز صدای آن بیشتر به گوش جهانیان می رسید را، با شیادی خاص خود این اعتصاب غذای اجباری نیروهای دربند را که ازقبل نتیجه اش برای همه مشخص بود،وپروسه شهید سازی 5 دی،را یک پیروزی جلوه دهند!!
بکار گیری دوباره تاکتیک سوخته توسط رجوی!
اما واقعیت اینست که این راه کارهای ذهنی و خیالی نه در گذشته و نه درحال کارآیی نداشته و نخواهد داشت! رجوی مانند نتانیاهو بیشترین ضرر را از توافق ایران با غرب خواهد کرد! او اکنون تمام برنامه ها و تحلیلها و نقشه های خود را نقش برآب میبیند و از این مسئله بشدت ناراحت است! رجوی تاکتیکی در ذهن از قدیم داشت بنام جرقه و جنگ! او میگفت بایسیتی شرایطی را در منطقه پدید آوریم که جنگی در بگیرد و اگر قرار باشد چیزی بما (مجاهدین) برسد با جنگ در منطقه است!
افشاگری افشین کلانتری در رابطه با مناسبات حاکم بر مجاهدین
افشین کلانتری از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین می باشد. وی از سال 1375 به واسطه برادرش به عضویت این گروه در آمده است.
پایان اعتصاب غذای مجاهدین، شکست یا پیروزی؟
میتوان نتیجه گرفت آنچه که مریم رجوی را مجبور کرد اطلاعیه فضاحت بار ۲۶ آذر ماه ۹۲ را صادر کند نه رای دادگاه اسپانیا و آنچه که وی آنرا”پیروزی بزرگ” می نامد بلکه بی توجهی جهانی از جمله کشورهای اروپائی و ملل متحد بویژه دولت مردان آمریکایی به باج خواهی های رهبری مجاهدین تحت پوشش اعتصاب غذا بوده است.
شکنجه گرانی که دیر معرفی شدند
فهرست شکنجه گران فعال در سه زندان این گروه در ارتباط با اسرای جنگی ایرانی و اعضای مجاهدین که خواستار ترک اردوگاه اشرف بودند، اکنون به فراگیر ترین موضوع خبری رسانه ها و فضای مجازی درباره این گروه تبدیل شده است. براساس اطلاعات انتشار یافته، شکنجه گران اصلی پادگان اشرف، مهدی ابریشمچی با نام مستعار شریف، پرویز کریمیان با نام مستعار جهانگیر، عبدالوهاب امیری با نام مستعار افشین، علی اکبر انباز با نام مستعار یوسف و حسین ابریشمچی با نام مستعار حسین ابر، بودند.
گفتگو با آقای علی خاتمی عضو جداشده مجاهدین ـ قسمت اول
با انقلاب بطور صوری و شکلی برخورد می کردم نه تنها من بلکه تمام کسانی که می شناختم چرا که سران فرقه تلاش می کردند با بحث های مثلا (جیم می دهد شیطان رجیم) یا مزخرفات دیگه که من قبول نداشتم تمام بدبختی ها رو بجان می خریدم چرا که از دنیای بیرون از اشرف و تشکیلات رجوی خبری نداشتم و ترسی که روزانه به ما القاء می شد به این شکل با تشکیلات کنار آمدم.
فرار ۱۷ نفر از اعضای فریب خورده مجاهدین از کمپ ترانزیت
یک منبع آگاه گفت: از ابتدای سال جاری تاکنون 17 نفر از اعضای فریب خورده گروه تروریستی مجاهدین از کمپ موقت و ترانزیتی لیبرتی در کنار فرودگاه بین المللی بغداد گریخته اند. وی گفت: این شمار اعضای خارج شده از فرقه تروریستی رجوی از اعضای قدیمی و تشکیلاتی این گروه سراسر فریب هستند.
مسئول اصلی جان اسرای مستقر در لیبرتی، مسعود رجوی است!
اینهمه اصرار برای تداوم حضور در کشوری که امنیت ساکنان خودش نیز در معرض خطر است، برای چیست؟ از بین رفتن افرادی که دهه ها در اسارت بودند و گنجینه ی اسرار رجوی هستند که باید کشته شده و حفظ اسرار گردد؟ بخصوص اینکه پیر وفرتوت شده و از کارآیی نظامی افتاده اند و بعلت کم سوادی حیرت انگیزشان، مبلغان خوبی برای فرقه نخواهند بود؟ اینها سئوالاتی است که رهبران فرقه باید جواب بدهند و ما بعنوان اعضا و حامی خانواده های این اسرا، همواره سئوالات بیشتر و بیشتری دراین مورد خواهیم داشت و مطرح خواهیم نمود!
حقایق پشت پرده خیمه شب بازی اعتصاب غذا درلیبرتی
یوسف جرفی: خود مسئله مفقود شدن این هفت نفر خیلی مشکوک است.چگونه ممکن است که هفت نفر از بالاترین فرماندهان، که ما همگی آنها را بخوبی می شناسیم درجریان چنین درگیری هایی به یکباره ناپدید شوند و بدون هیچگونه مقاومتی خود را دست بسته در اختیار مهاجمان قرار دهند؟ درحالیکه سران این فرقه می گویند که تمامی قربانیان ابتدا به اسارت درآمده وبعد به قتل رسیده اند وخیلی از کشته شدگان تحت مسئولیت این 7 نفر بودند.
شکست سازمان در اشرف و اعتصاب غذا در لیبرتی
اعتصاب غذا به این خاطر شروع شد که مسئولین سازمان می گفتند اگر ما بر سر ۷ گروگان خود کوتاه بیایم و اشرف را هم از دست دادیم پس قدم بعدی در همین لیبرتی است و بزودی نوبت ما مسئولین سازمان خواهد رسید و اعتصاب غذا بعنوان یک سلاح در برابر حمله بعدی در نظر گرفته شد و از همه اعضای سازمان خواسته شد در اعتصاب غذا فعالانه شرکت کنند و تعداد زیادی از اعضای سازمان که تعهد برای اعتصاب غذا نداده بودند را در یک نشست جمعی که گذاشتند آنان را وادار کردند تعهد را امضاء کنند و از همه دوباره خواسته شد هر مشکل یا هر تضادی که در لیبرتی دارند را کنار بگذارند.
دخیل بستن مریم قجر به جنگ طلبان غربی جهت سرنگونی
بعد از سرنگونی صدام هیچ وقت رجوی حاضر نشد استراتژی و تاکتیک سازمان را شرح دهد. وقتی دیگر سلاحی در کار نیست چه خطی را باید در پیش گرفت تا سرنگونی خیالی وی محقق شود. وی خوب می دانست که اگر وارد این مسائل شود باید روی گذشته خود و سازمانش خاک پاشیده و اعتراف کند که سیاست قبلی اش اشتباه بوده و به خیلی از سئوالات دیگر باید جواب می داد ولی آنها راه دیگری در پیش گرفتند که همانا همکاری با غرب و جاسوسی بوده
چرا مجاهدین با کمیته تحقیق همکاری نمی کنند؟
عدم همکاری مجاهدین با کمیته تحقیق این دیدگاه را تقویت می کند که حوادث شبانه دهم شهریور سناریوی رهبران فرقه برای خذف عناصر مسئله دار داخلی و در عین حال خلق سوژه مناسب برای تبلیغایت و مظلوم نمایی این گروه بوده است.حیدرالعقیلی از جمله کسانی است که چنین احتمالی را مطرح میکند. به گفته وی” این احتمال هم هست که این مسئله بخاطر مخالفتهای داخلی بوجود آمده باشد و حمله کنندگان از داخل خود کمپ بوده باشند.