حمله انتفاضه شعبانیه عراق به اشرف و تعادل قوای اجتناب ناپذیر
سازمان چرا این ترکیب 100 نفره را با این میانگین سابقه عضویت و سرسپاری در اشرف مستقر کرده بود. بنظر میرسد سازمان در اتخاذ قبول استراتژی انتقال ساکنان به لیبرتی به هدف رابطه زدن با ایالات متحده امریکا و بنوعی موازی کاری و فرمان پذیر نشان دادن تشکیلات بیشتر اهمیت می داد ولی از سویی دیگر هم، سعی داشت بقول خود این قلعه را برای بهره برداری های نامشخص و یا نمایان بعدی برای خود جهت تحت فشار قراردادن دولتهای عراق و ایران نگه دارد.
سقوط اشرف، پایانی بر یک استراتژی یا شروعی دیگر!!
تا آنجا که به رجوی برمیگردد هیچ تغییر و انعطافی نسبت به خطوط گذشته از خود نشان نداده و بلکه بر شدت آن افزوده است. ولی این که برای پیشبرد این خط نیروها باید چه بهایی بدهند و این که این خط چگونه و به چه صورت پیاده میشود باید صبر کرد و دید که چه میشود. الان تا قفل 7زندانی، قفل لیبرتی و عراق باز نشده است، فضا بسیار غبارآلود است و نمیتوان پیشبینی روشنی نمود.
دلقک بازی مجاهدین دراعتراض به سفر روحانی
سازمان مجاهدین خلق که طی سالهای بعد از انقلاب با اقدامات تروریستی متعدد علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت داشته است، در آخرین مورد با پول دادن به تعدادی از سیاه پوستان امریکایی از آنان خواست تا همزمان با سفر دکتر حسن روحانی به نیویروک، به این موضوع اعتراض کنند.
تلاش رجوی ها برای زنده نشان دادن جسم رو به موت تشکیلات فرقه
اخبار داده شده از سوی آنها بعضا 180 درجه با هم در تناقض بود. ضمن آنکه باید از این حقه بازان پرسید اگر شما در درون جمهوری اسلامی امکان دست یابی به اخبار سری را داشته و در دولت عراق هم آنقدر نفوذ دارید که اخبار سری با این سرعت به دست شما می رسد، پس چرا قبل از کشته شدن نفرات تان در اشرف این خبر ها را بیرونی نکردید؟! غیر از این است که یا دروغ می گویید و یا خواهان کشته شدن نفرات تان هستید؟
چرا دیپلماسی”دکتر روحانی” به مذاق صهیونیستها و مجاهدین خوش نمیآید؟
نخستین مسئلهای که در این تجمع کمشمار به چشم میخورد، حضور گنگ افراد خارجی و بعضاً سیاهپوست و سالخورده بود. پیش از این نیز شرکت زنان و مردان غیرایرانی که حتی نمیدانستند با چه هدفی در ازای پول به این تجمع دعوت شدهاند، سابقه داشت. محتوای تابلوها در این تجمع، نشان میداد مجاهدین و تندروهای حزب جنگطلب آمریکا، از سفر دکتر روحانی به نیویورک و استقبال عمومی جهان از دیپلماسی دولت جدید ایران، عصبانی هستند.
شمه ای از مغزشویی رجوی ها
تنها راه نجات اعضای اسیر فرقه این است که یا تشکیلات فرقه ای در عراق فروبپاشد و یا اعضای اسیر هر چه زودتر به کشور ثالث منتقل شوند. در غیر این صورت رجوی به تلاش جنایتکارانه خود مبنی بر کشتن دادن همه آنها تا آخرین نفر ادامه خواهد داد. او بخصوص در شرایطی که ضربات از هر سو بر او وارد شده و کوس شکستش در همه جا پیچیده است، دنبال راهی برای مانور دادن است
امریکا ادعای مجاهدین مبنی بر دیدار با اعضای ناپدید شده سازمان را رد کرد
سفارت امریکا در عراق اعلام کرد که هیچ اطلاعی از مکان هفت عضو مجاهدین که گفته می شود به دنبال درگیریهای اخیر در کمپ اشرف ناپدید شده اند ندارد. سازمان مجاهدین ادعا کرده است که اطلاعاتی دارند مبنی بر این که یک هیئت امریکایی با این هفت نفر عضو سازمان که در نزدیکی فرودگاه بغداد و در بند نیروهای عراقی هستند دیدار کرده است.
دکترسازیهای پی در پی مجاهدین!؟
از دیدگاه مسعود رجوی هیچ هویت مستقلی نمی تواند وجود خارجی داشته باشد و می بایست در وجود رهبر عقیدتی خلاصه شود تا هویت یابد. بر مزار هیچ مجاهدی هرگز نوشته نشد که او هنرمند بوده و یا دکتر و مهندس، حال چه اتفاقی افتاده که سران مجاهدین نیازمند چنین عناوینی شده اند؟
خانوادهها تضمین کننده امنیت، حفاظت و آینده ساکنین کمپ لیبرتی در عراق هستند
وقتی بدنبال راه حلی واقعی و با دوام باشیم هر کسی که واقعاً کمی درستکار باشد تأیید میکند که اجازه ورود به خانوادههای این افراد در مسأله، حتماً راه حلهای متعدد عاطفی، روح و حتی مالی و امنیتی را ایجاد می کند. راه حلهایی که این افراد برای بازگشت به زندگی عادی در هر کجا که نهایتاً بروند بشدت به آن نیاز خواهند داشت. فرای این مسئله، تأثیری که حضور خانوادهها در رفع تشنج و عادی کردن فضای کمپ لیبرتی دارد مسلماً جلو هر گونه حمله احتمالی دیگر در آینده را نیز خواهد گرفت.
پاسخ رجوی به وضعیت کنونی چیست؟
رجوی مسلماً روی یکدندگی خود استوار خواهد بود. همان اصراری که در ماندن اشرف داشت در ماندن در عراق هم دارد. عراق نیز ظرفیت استراتژیکی مبارزه مسلحانه فرقه رجوی را دارد. آمدن رجوی از روز اول به عراق اساساً برای همین منظور بود که آتش جنگ مسلحانه را قویتر کند. بهای سنگینی هم بخاطر هم سو شدن با صدام و متحد شدن با او پرداخت. مردم او را متحد صدام پنداشتند.
دریوزگی سران فرقه رجوی و جعل خبر
رفتن آخرین ستون نیروهایش از قرارگاه اشرف به لیبرتی، موجی از انفعال تشکیلاتی را در بین تمام اعضا در لیبرتی القاء کرده است.فرقه رجوی، برای دلداری به نیروهایش نیاز به تبلیغات دارد و به دلیل اینکه واقعیتی وجود ندارد، اقدام به تبلیغات دروغین به نام مردم عراق کرده است.
بلاهت و شیادی مریم قجر در اورسوراواز
رجویها هم که در فرهنگ فریب و ریای خود، در وارونه نمایی ولوث کردن کلمات استادند، پادگان اشرف سمبل خیانت و وطن فروشی را سمبل صلابت و اقتدار، عقب نشینی مفتضحانه از پادگان اشرف را تکثیرآن وعناد ولجاجت وکارشکنی خود را به نام ایستادگی، فرارخودشان از صحنه های خطر را، حفظ رهبری وخط و نشان کشیدن برای نیروهای اسیردرلیبرتی را انتخاب آگاهانه اعضا!!، وقربانی شدن این 52 نفر را شهادت، می نامند