زندگی در اردوگاه لیبرتی
خبرهای رسیده از درون اردوگاه لیبرتی، محل استقرار نیروهای فرقه رجوی در عراق، حکایت از هرچه سخت تر شدن ضوابط داخلی و محدودیت ها دارد. لازم به ذکر است که این اردوگاه در مقایسه با پادگان اشرف بسیار کوچکتر است اما با این حال در داخل آن و بین یکان های مختلف تقسیم بندی و حصار کشی شده و هر کس بخواهد از یک یکان به یکان دیگر برود باید حین عبور فرم ویزا با امضای بالاترین مسئول یکان مربوطه را در دست داشته باشد.
دستور العمل تشکیلاتی رجوی: برادر لمیده و بیمار افتاده در آسایشگاه نداریم
خوب یادم هست که ماه های متمادی چهارشنبه ها کار ما این بود که از صبح تا غروب جعبه های حاوی مهمات توپ 130 و 122 و تانک تی 55 را که فوق العاده سنگین بودند از زاغه هایی که برای یگان ما مشخص کرده بودند خارج کرده، تنظیف نموده و دوباره به داخل آن بر میگرداندیم.
فلسفه تبدیل”شورای رهبری” به”شورای مرکزی” به دستور مریم رجوی
آنچه امروز باید بر آن متمرکز شد، بازی جدیدی است که مریم قجرعضدانلو با همفکری مسعود رجوی بدان متوسل شده تا خود را از فاجعه ای فروپاشنده حفظ نمایند. مسلماً طرح مسئله انتخاب”شورای مرکزی” در فرقه، برای چندین ماه افراد معترض و متناقض را سرگرم می کند تا به مسائل سیاسی-منطقه ای فکر نکنند (همانگونه که در سال ۱۳۸۰، مسعود رجوی با برگزاری نشست های سرکوب موسوم به”طعمه” موفق شد افکار معترض و متناقض اعضای فرقه را از مسائل سیاسی-منطقه ای، به سمت دعواهای درونی منحرف نماید). اما آنچه که برای مریم در چشم اندازی دورتر ترسیم شده، خطر بزرگی است که تمامیت تشکیلات مافیایی وی را تهدید می کند.
مرگ های مشکوک در فرقه رجوی ادامه دارد
مسعود رجوی با این رویه اولا یک فرد معترض و مسئله دار که به قول خودش دارای ویروس مسری سرپیچی است را حذف و خنثی می کند و ثانیا با استفاده از جنازه او به مظلوم نمائی پرداخته و از خون وی برای ادامه حیات خفیف و خائنانه خود ارتزاق می نماید.
چگونگی تبلیغات در ستاد داخله فرقه رجوی
وی عکس دختراین مادررا درنقاط مختلف تهران نصب کند وعکس بگیرید وبرای ما با ایمیل بفرستد بعدازاینکه عکس ها بدست ما رسید ما مبلغ کامل را برای وی فرستادیم،من درواقع عکس جوانی های مریم رجوی را برای فروشنده فرستادم تا شناسایی نشود، درواقع ستاد داخله که ستاد تبلیغی هم بود اینگونه با شیوه ها وترفند های مختلف به مراکزی در تهران وشهرستانها زنگ می زدند وکارهای تبلیغی خود را انجام میداند وعکس وفیلم را به تلویزیون سیمای مقاومت که مربوط به فرقه رجوی بود می دادند تا آنها تبلیغ کنند بگویند ما در ایران هوادار داریم
مرگ میر یعقوب ترابی، ننگ دیگری برای مریم قجرعضدانلو و سرکوب های درون فرقه ای
شب قبل از فرار ما از اشرف وی را مطلع کرده بودیم و از این مسئله آگاه بود اما آنگونه که خودش می گفت هنوز منتظر بود تا از طریق سازمان ملل به خارج منتقل شود چرا که شهروند کانادا محسوب می شد لذا جدایی را برای روزی که بتواند از این طریق از عراق خارج شود موکول کرده بود. زندگی در اسارت آمریکایی ها در این سن و سال برای او راحت نبود اما چنین روزی که انتظارش را می کشید بسیار طولانی شد. روزی که متاسفانه در واپسین روزهای مرگ فرارسید.
چند دروغ و نیرنگ و ادعای دفاع از زنان در فرقه آدم کش رجوی
در حالیکه می توانستند آنها را یکی دو سال زودتر و در اولین سری انتقالی به آلبانی بفرستند. و یعنی اینکه با اطلاع تشکیلات آدم کش شما از بیماری خانم ونایی از چند سال پیش، می توانستید خانم فریده ونایی و رویا درودی را در سری اول به آلبانی بفرستید ولی به جای آن قداره کشانی همچون فرزانه میدانشاهی و جواد خراسان و افشین ابراهیمی و… را برای بگیر و ببند در لیست اعزامی خود جای داده و نگران زندگی و مرگ بیماران خود نیستید و مثل همیشه بدنبال بهانه ای برای مرگ و سر به نیست کردن اعضا هستید.
مرگ”فریده ونایی” و اشک سوزناک مریم رجوی
خانم”فریده ونایی” قربانی جدید سرکوب زوج رجوی است. این زوج خونخوار، اعضای بیمار و مضطرب خود را بیش از ده سال است در عراق رها کرده و به اسم”امام حسین” در میان آتش و خون به صورت زجرکش نگه داشته و یکی یکی به کشتن می دهند و از مرگ آنها نیز برای خود مشروعیت و خوراک تبلیغی تولید می کنند… به نظر می رسد اکثر کسانی که سابقه تشکیلاتی طولانی در تشکل مافیایی مجاهدین دارند، جز چند نفر که جهت کنترل دیگر افراد به خارج ارسال می شوند
بار دیگر زن نگون بختی از فرقه رجوی به دل خاک سرد رفت!
این اولین زن نگون بختی نیست که در فرقه رجوی به خاطر بیماری فوت می کند و طبعآ اخری هم نیست و تا زمانی که اعضاء در اسارت ذهنی و جسمی رجوی زنباره و دیگر سران فرقه هستند چه مرد و یا زن خواه نا خواه سرنوشتی بهتر از این در انتظارشان نیست چون شخص رجوی و مریم قجر برای فرار از پاسخگویی به خون و جنازه بیشتر نیاز دارند تا یک ادم سالم.
پایه هایی که با دروغ بنا شود بدون شک فرو خواهد ریخت
بنابراین همه اعضا اسیرانی دست وپا بسته ای بوده وهستند که سران فرقه آنها را با دروغ وفریب درکمپ جمع کرده بودند وبا آنها همانند بردگانی که هیچگونه روزنه نجاتی را برای خود متصور نمی دیدند ویاس ونامیدی سراسر وجود انها رافرا گرفته بود برخورد می کردند.متاسفانه بودند اعضایی که همچون آلان محمدی دخترکم سن وسالی که براثر فشارزیاد وناامیدی ازنجاتش دست به خودکشی زدند!! ویا براثر فشارهای زیاد خودبخود سکته کرده ومی مردند.
الگو برداری گروه تروریستی داعش از پیشکسوت خود فرقه رجوی
هر چه زمان میگذرد شباهت گروه های فرقه ای بیشتر و خودش را به مردم نشان میدهد! شاید اگر سال گذشته در خصوص یکی بودن ماهیت داعش و مجاهدین سخنی گفته میشد پذیرش آن برای بعضی ها سخت میبود اما اکنون که زمان گذشته و هرکس ماهیت خودش را واضح تر نشان داده است دیگر ادعای اینکه همگی اینها از یک قماش هستند کار سختی نیست! بخوبی بیاد دارم که رجوی هم طرز تفکرش مانند گروه داعش بود. یعنی در صحبتهایش میگفت که ما بایستی خودمان را در شرایطی قرار دهیم که وارد ایران شویم و منطقه ای که بتوانیم از آنجا برای خودمان درآمد زایی داشته باشیم را تحت تصرف بگیریم!
نشست غسل، خرد کردن شخصیت اعضای فرقه رجوی
رجوی با برپایی نشستهای غسل هفتگی (بیان فاکتهای جنسی ذهنی یا عینی جلوی دوستان و یا نوعی اعتراف علنی به گناهان جنسی که در حقیقت شکنجۀ جنسی است) و عملیات جاری و دیگ یا جانبی (نشستهای تفتیش عقاید به صورت بیان افکار ضد و تردیدهای ذهنی در مورد خطوط سیاسی و یا استراتژیک و یا ایدئولوژیک رهبری سازمان به عنوان تناقضات ذهنی جلوی جمع دوستان و شنیدن ناسزاها و توهینها و حملات آنها علیه خودش) و شستشوی مغزی همۀ اعضای خود را به لحاظ شخصیتی خرد و تحقیر شده و در حقیقت بی شخصیت کرده است.