جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
در فرقه رجوی بمیر تا قهرمان شوی، گر بمانی تفاله ای 01 مرداد 1390

در فرقه رجوی بمیر تا قهرمان شوی، گر بمانی تفاله ای

خانم مریم رجوی در اطلاعیه اش آقای افتخاری را پس از فوت تا عرش بالا برد به همان جائی که باید بقیه مجاهدین هم بروند تا ایشان نانش را بخورد و بابتش از جناح جنگ طلب آمریکا و اسرائیل مواجب دریافت نماید. آقای افتخاری به حق فرمانده قابلی بود و توانمندی بسیار زیادی در سازماندهی و جنگ های چریک شهری داشت و ایکاش حداقل در همان دستگاه چریک پرور و خشونت طلب از او در زمان حیاتش تقدیر می شد و مانند هر انسان دیگری حداقل ارزش های انسانی را برایش قائل می شدند.

پدیده فرار در فرقه رجوی 25 تیر 1390

پدیده فرار در فرقه رجوی

بخاطر دارم که سال 1385 تعداد زیادی از کادرهای بالای سازمان از تشکیلات جدا شدند و اغلب آنها هم بصورت فرار از مناسبات خود را به کمپ پناهندگی آمریکاییها که جنب اشرف برپا شده بود رساندند. از جمله آن افراد می توان از عماد باقری، پرویز فرهمند، نصرالله آذری، البرز سالمی، حمید محبی و تعدادی دیگر نام برد. که سازمان در درون مناسبات برای توجیه این واقعه برای اعضای خود بحثی پیرامون «اپورتونیسم» را راه انداخت که حدود یک سال طول کشید تا همه لایه های تشکیلاتی را در این باره توجیه کرد.

اسیران اشرف تا دیر نشده بجنبید! 21 تیر 1390

اسیران اشرف تا دیر نشده بجنبید!

سازمان مجاهدین مانند تمامی گروههای فرقه ای توان تحمل کسی که ساز مخالفت بزند را نداشت و از هرگونه تلاشی برای خفه کردن او فروگذار نمیکرد.در سال 1368 که مهدی افتخاری به انقلاب خود ساخته رجوی نه گفت او را به مرگ تدریجی محکوم کردند. در هر نشستی حتی نشست های بزرگ او را سوژه و بطرز بی رحمانه ای تحقیر میکردند.آنچنان اورا تحت فشارهای روحی و روانی گذاشته بودند که بطور واقعی از حالت عادی خارج شده بود.

واقعیت های تلخ برای مجاهدین از برگزاری همایش ۲۸ خرداد در پاریس 20 تیر 1390

واقعیت های تلخ برای مجاهدین از برگزاری همایش ۲۸ خرداد در پاریس

مریم رجوی با دجالگری و پررویی زیاد و در اوج هذیان و منگولیسم گفت که آمریکا با قرار دادن آنان در لیست تروریستی یک نیروی اصلی را برای تغییر در ایران بسته است؟؟؟!!! عجب غلط هایی، واقعاً زهی بیشرمی، مگر زمانیکه دست اینها حتی تا اسفند 1381 و دولت صدام حسین باز بود و تعدادی هم تانک دم دستشان بود چه غلطی توانستند بکنند که حالا اظهار وجود می کنند.

هشدار خانم بتول سلطانی به قربانیان اسیر در اشرف و مجامع بین المللی و حقوق بشری 18 تیر 1390

هشدار خانم بتول سلطانی به قربانیان اسیر در اشرف و مجامع بین المللی و حقوق بشری

سفیر آمریکا از گروه مجاهدین خلق خواست تا با منحل کردن سازمانشان قبول کنند تا بعنوان پناهندگانی به دیگر نقاط خاک عراق منتقل شوند و سوال کرد که راه حل مجاهدین در صورتی که کشور سومی حاضر به پذیرش آنها نشود چیست اما محدثین سخنگوی رهبر این سازمان در مقابل سوال آنها گفت که جابجایی در داخل عراق به معنی درست کردن یک کمپ برای مردگان است و ساکنین کمپ ترجیح می دهند تا در اشرف بمیرند. این عین سخنان وی است.

سیاست جدید امریکا در قبال مجاهدین باز هم حقوق بشر قربانیان را نادیده گرفته است 18 تیر 1390

سیاست جدید امریکا در قبال مجاهدین باز هم حقوق بشر قربانیان را نادیده گرفته است

حرکت حمایتی امریکا از مجاهدین خلق طبعا تلاش دولت منتخب عراق برای اخراج این گروه تروریستی تحت حفاظت واشنگتن را به تاخیر می اندازد و از طرف دیگر جلوی دخالت سازمان ملل برای اصرار در ورود و رسیدگی به گروگانهای داخل کمپ اشرف را نیز خواهد گرفت. گروگانهایی که به گواهی تمامی کسانی که طی این سالها موفق به فرار شده اند منتظر دست نجات دهنده ای هستند تا از زیر یوغ رهبری این سازمان تروریستی خارج شوند.

مرگ مهدی افتخاری و ریاکاری مریم رجوی – قسمت اول 18 تیر 1390

مرگ مهدی افتخاری و ریاکاری مریم رجوی – قسمت اول

بعد از عملیات فروغ و شروع انقلاب ایدئولوژیک و طلاق های اجباری اولین کسی که زیر بار نرفت مهدی افتخاری بود. ولی او نمی دانست به خاطر این مخالفت چه بهای گزافی را باید پرداخت کند. چون پر واضح بود مسعود سر زیاده خواهی و جاه طلبی خود با کسی شوخی نداشت. اینبار جای فرماندهان عوض شد و مسعود فرماندهی یک عملیات درون سازمانی را بر عهده گرفت آن هم برای از دور خارج کردن کسی که (مهدی افتخاری) تا فرق سر به او مدیون بود.

تاملی بر نقطه نظرات جدا شدگان مجاهدین پس از سفر به اشرف ـ قسمت دوم 12 تیر 1390

تاملی بر نقطه نظرات جدا شدگان مجاهدین پس از سفر به اشرف ـ قسمت دوم

وقتی به درب اصلی اشرف یعنی ضلع غربی رفتیم همه جداشدگانی که آنجا بودند متنی را آماده کرده بودند تا حرف دل خود را برای بچه های داخل اشرف که هنوز قدرت تصمیم گیری و انتخاب ندارند و هیچ وقت نداشتند و همیشه کس دیگری یعنی مسعود رجوی برایشان تصمیم می گیرد از طریق بلندگو بگویند به محض اینکه بلندگو ها روشن شد از داخل اشرف هم بلندگوی آنها روشن شد و شعارهایی که قبلا ضبط کرده بودند را پخش می کردند تا پیام های ما را بچه ها در داخل اشرف نشنوند.

نامه خانواده های انجمن نجات استان مرکزی به سفیر کشور عراق در تهران 08 تیر 1390

نامه خانواده های انجمن نجات استان مرکزی به سفیر کشور عراق در تهران

ما خانواده های رنج کشیده استان مرکزی چندین سال است که از دوری فرزندانمان رنج می کشیم بارها با کلی مشکلات امنیتی و مالی به کشور شما عراق جهت دیدار با فرزندانمان سفر کرده ایم و خودمان را به درب پادگان اشرف رسانده ایم که شاید بعد از چندین سال بتوانیم فرزندانمان را ملاقات کنیم. ولی متاسفانه با سازمانی ضد بشری مواجه شدیم ملاقات ما را با فرزندانمان منع کرده اند گویی که در این دنیا به این بزرگی کسی نیست که به حرف دلمان گوش دهد

تاملی بر نقطه نظرات جدا شدگان مجاهدین پس از سفر به اشرف 06 تیر 1390

تاملی بر نقطه نظرات جدا شدگان مجاهدین پس از سفر به اشرف

متاسفانه روز اول خیلی سخت بود چون خاطرات بد و تلخ سالیان دراز که در اشرف زندانی بودیم را برایمان زنده می کرد ولی چون هدف و مقصود داشتیم رفته رفته سختی ها دور ریخته می شد، بی تابی می کردیم که هر چه زودتر بچه های اسیر نیز مثل ما از نعمتها و شیرینی های پشت سیاج اشرف بهره مند شوند و ما شادیهای خود را با آنها تقسیم کنیم چون به معنای واقعی کلمه ما جدا شده های مجاهدین بهتر از هر کس دیگر می دانستیم که فرق این طرف سیاج و سیم خاردارها با آن طرف (درون اشرف) چیست.

مهدی افتخاری سند جنایت دیگری از رجوی پلید 04 تیر 1390

مهدی افتخاری سند جنایت دیگری از رجوی پلید

کینه رجوی از مهدی خدایی صفت به موضوع انقلاب باصطلاح درونی سازمان بر می گردد. جایی که مهدی بعنوان عضو هیئت اجرایی آن زمانِ سازمان و عضو ستاد فرماندهی ارتش باصطلاح آزادیبخش در مقابل تئوری رجوی ایستاد. در آن زمان رجوی هر کس را که مخالف بود تحت نام خائن از سازمان اخراج می کرد ولی مهدی حاضر به پذیرش این عنوان نشد و در عین حال که باصطلاح انقلاب رجوی پلید را بودن در تشکیلات بعنوان یک فرد انقلاب نکرده به زبان بی زبان رجوی را بعنوان خائن معرفی می کرد.

از شنیدن مرگ مهدی افتخاری دلم به درد آمد 31 خرداد 1390

از شنیدن مرگ مهدی افتخاری دلم به درد آمد

درمدت کوتاهی بعد درسرفصل به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک وبا شروع نشستهای مغزشویی والقائات فکری درخصوص ضرورت شکل گیری ازدواج تشکیلاتی مسعود ومریم درسال 64 ناصررا درموضع مسئول نشست به اتفاق جمعی دیگرازفرماندهان دیدم که قراربود سایرین را درفهم تصمیم ایدئولوژیکی مسعودخان بانقلاباند یعنی که مغزشویی کند. ولیکن قیافه اش وسکناتش دیگرآن ناصرسابق نبود وبتدریج روبه خمیدگی میرفت

blank
blank
blank