نامه سکینه فرحناک به خواهرش زهرا فرحناک در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
زهرا جان سلام خوبی نازنینم؟ چه خبر از خودت و دلبندت محمد؟ البته که میدونم متاسفانه ازش بی خبر هستی. زهرا جان لابد در جریان اخبار اخیر آلبانی به خصوص بازرسی دولت و پلیس کشور آلبانی از مقرتان مانز را هستی. من که فکر میکنم همان سرنوشتی که در عراق برای رجویها رقم خورد و […]
نامه سید محمد یعقوبی به خواهرش هاجر یعقوبی در آلبانی
هاجر جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. من چندین بار در سایت نجات برای تو نامه نوشتم و از وضعیت خانواده و اینکه از تو پس از رهایی از تشکیلات رجوی حمایت می کنیم نوشتم ولی افسوس سران سازمان مجاهدین خلق اجازه یک تماس تلفنی به تو نمی دهند. هاجر جان تو خواهر من هستی […]
نامه محمد جمالی به عموی اسیرش جهانگیر جمالی
خدمت شما عموی مهربانم عرض سلام و ادب دارم و سلامتی و رهایی شما از بند و زندان رجوی را صمیمانه از خدای بزرگ خواهانم . عمو جان بنده و تمام اعضای خانواده بزرگ جمالی خیلی خیلی دلتنگت هستیم. نمیدانم روستای شیله وشت را یادت هست همانجا که زاده شدی و از آنجا برای خدمت […]
نامه ای برای برادرم اسماعیل پورحسن در کمپ مجاهدین خلق
اسماعیل جان سلام . امیدوارم در صحت و سلامتی جان و روان باشی و بتوانی بعد از این همه اتفاقات رنج آور در کشور آلبانی و کمپ مانز که در آنجا محبوس هستید، یک تصمیم درست برای انتخاب یک زندگی آزاد و شرافتمندانه داشته باشی که همینجا قول شرف میدهم که همه جوره پشتت باشم […]
نامه بهمن هاشمی به برادرش فرزین هاشمی در آلبانی
فرزین جان سلام حالت چطور است؟ خیلی وقت است از شما خبری ندارم. بارها برایت نامه نوشتم و ارسال کردم اما جوابی دریافت نکردم.نمی دانم نامه هایم را می بینی یا نه. من نامه می نویسم تا بدانی همیشه به یادت هستم. برادر جان هر چه باشد ما از یک خون هستیم. مگر می شود […]
نامه حسین رضایی به برادرش حسن رضایی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
حسن جان سلام امیدوارم که حالت خوب باشد و در سلامتی کامل باشی. خبر یورش پلیس آلبانی به کمپی که در آن زندگی می کنی را خواندم و به شدت نگرانت شدم. تماسی با ما نمی گیری که از اوضاع و احوالت با خبر شوم. دو سه سالی است که تماست را کاملاً قطع کرده […]
نامه علی نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
سلام برادر خوبی ؟ سلامتی؟ این روزها خیلی دلتنگت هستم. همه خانواده دلتنگت هستیم. گفتم برای نامه بنویسم و درد دلم را برایت شرح بدهم. گرچه بارها نامه نوشته ام و جوابی دریافت نکرده ام. اما ناامید نمی شوم. بالاخره یکی از نامه ها را دریافت میکنی. توقع پاسخ هم ندارم چون درک می کنم […]
نامه خواهر زاده عباس گل ریزان به دایی اسیرش در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
دایی جان سلام امیدوارم حال شما خوب باشد. دایی جان زمانی که شما اسیر شدید من در سنین کودکی بودم. الان 35 سال از آن زمان گذشته است. طی این سالها مادرم در نبود شما چه غصه ها که نخورد. همیشه منتظر تماست بود. تماسی که هیچگاه اتفاق نیافتاد. واقعاً این همه غیبت برای چی […]
نامه خواهر علی قلیزاده در پی تجمع انجمن نجات مقابل سفارت ترکیه
خواهران علی قلیزاده عضو اسیر رجوی در آلبانی به اتفاق دیگر خانواده های دردمند گیلک در اجتماع بزرگ انجمن نجات مقابل سفارت ترکیه در نهم تیرماه ۱۴۰۲ شرکت داشتند و درخواست آزادی برادر اسیرشان را فریاد زدند. نامه ذیل از خواهر دردمند زهرا قلیزاده است که در همین خصوص به برادرش نوشته است: سلام به […]
نامه پریا ربیعی به عمه اش پروانه ربیعی در کمپ آلبانی
عمه جان سلام خوبید؟ شما که ارتباطی با ما نمی گیرید. من چند خط نامه برای شما می نویسم به این امید که شاید نامه مرا بخوانید و تماسی با ما بگیرید. ناگفته نماند که این دومین نامه ای ایست که من برای شما می نویسم. عمه جان خیلی وقت است خبری از شما نداریم […]
نامه ای دیگر از مادر پروانه ربیعی برای دخترش در کمپ اشرف ۳
دخترم پروانه جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. اگر بخواهی از حال مادرت با خبر باشی، چند روز در بیمارستان بستری بودم و اوضاع و احوال خوبی ندارم. چند روز پیش خبری به من رسید که پلیس آلبانی به محلی که در آن زندگی می کنی آمده است و با مجاهدین درگیر شدند خدا کند […]
نامه سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
پدر جان سلام این چندمین نامه ای است که برایت می نویسم. عزیزتر از جانم در کدام دیار بسر می بری که نمی توانی جواب دخترت را بدهی؟! دلم برایت خیلی تنگ شده و نمی دانم چگونه به شما وصل شوم. لطفا تماسی با من برقرار کن تا بعد از سالها صدایت را بشنوم . […]