از تروریسم تا ژورنالیسم – قسمت اول
سخنگوی سابق شواری ملی مقاومت یا به تعبیر هافینگتن پست عضو”پارلمان در تبعید”، علی صفوی از فوریه ی سال 2010 تاکنون نوزده مقاله در این نشریه منتشر کرده است. پس از مطالعه ی دقیق این مقالات، درصدد بررسی نکات برجسته ی آن ها بر آمدم. نتیجه این که در همه ی مقالات به یک الگوی مشترک رسیدم: صفوی بی پرده و مستقیم از سازمان تروریست شناخته شده مجاهدین خلق حمایت می کند و سعی می کند اهداف این گروه را در مقالات خود پیش ببرد.
خروج مجاهدین از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا برای انجام ترورهای بیشتر است
تحلیلگر ماهنامه آمریکایی American Conservative در گزارشی حمایت برخی از مقامات آمریکایی از گروه تروریستی مجاهدین را احمقانه خواند و نوشت: اشتیاق عجیب برای مجاهدین خلق در واشنگتن در حال افزایش است. از آغاز ژانویه 2011 مجاهدین خلق میلیونها دلار برای لابیها، عوامل روابط عمومی و شرکتهای ارتباطیاش صرف کرده است تا بتواند به هیلاری کلینتون فشار وارد کرده و مجاهدین خلق را از فهرست سازمانهای تروریستی خارج کند.
مجاهدین خلق (فرقه رجوی) تروریستهای محبوب واشنگتن
اگر القاعده و یا هر گروه تروریستی دیگر در واشنگتن دی سی کمک مالی جذب میکرد، در گنگره لابی میکرد، و یا جلسه مطبوعاتی در باشگاه ملی خبرنگاران امریکا برگزار میکرد، اف بیآی و سایر نهادهای امنیتی فدرال و محلی امریکا، بیشک، دور تا دور آن را محاصره میکردند. اما اینها کارهایی است که سازمان مجاهدین خلق به راحتی انجام میدهد. به نظر نمیرسد که قانون در مورد این گروه اجرا شود.
بیانیه انجمن عدالت در سالروز انفجار تروریستی هواپیمای مسافربری ایران
در این بیانیه همچنین به ترور بیش از 12 هزار نفر از مردم ایران توسط گروه تروریستی مجاهدین و همچنین جنایاتی که گروه جنداله در قبال مردم ایران مرتکب شده اند و حمایتهایی که ایالات متحده از این گروههای ضد بشری به عمل آورده و در اعترافات عبدالمالک ریگی و همچنین اسناد بین المللی در زمینه گروه مجاهدین اشاره شده و این سوال مطرح شده که براستی چنین حمایت هایی از گروههای تروریستی و ضد بشری چه تناسبی با ادعای مبارزه با تروریسم دارد؟
تاملی بر دو گزارش ویران کننده اف بی آی و وزارت خارجه آمریکا درباره مجاهدین
در هر دو گزارش تاکید شده است مجاهدین خلق تروریستند و آمریکا نباید بر روی آنها سرمایه گذاری کند. این دو گزارش که بر تروریستی بودن مجاهدین خلق تاکید دارند را دو نهاد آمریکا که مستقل از هم عمل می کنند تهیه کرده اند. در آمریکا، نهاد ها معمولا استقلال عمل خاصی دارند. وقتی دو نهاد مستقل وزارت خارجه از یک سو و اف بی آی از سوی دیگر بر یک موضوع متفق القولند، آمریکایی ها باید خطر تروریستی بودن مجاهدین خلق در شرایط فعلی را علی رغم ادعاهایی که این فرقه دارند جدی بگیرند.
نامه سرگشاده انجمن ایران سبز به آقای برایان بینلی نماینده پارلمان انگلستان
سازمان مجاهدین در عمل ثابت کرده است یک گروه جانی و خشونت طلب است و هیچ راهی جز خشونت را برای رسیدن به هدف به رسمیت نمی شناسد و مسالمت جویان را خائنین مینامد. در حالی که امروزه بر همه گان ثابت شده است برای رسیدن به هدف سیاسی خشونت مردود است سازمان فرقه مجاهدین به اتکاء به پولهای هنگفت صدام حسین امکان تحرک برای جمع کردن نفرات جهت نمایش دادن به رسانه را دارا است
مروری بر سی سال خشونت گرائی و نتایج آن
در سی خرداد سال 60 که سازمان با تبلیغات دروغین و با اعلام اینکه ما طرفدار اسلام انقلابی هستیم رشد بادکنکی کرده بودند و نیروی زیادی جذب کرده بودند بدون کوچک ترین آمادگی نیروها و بدون اینکه فکری برای امنیت نیروها کرده باشد نیروها را رها کرده و رجوی حتی زن و بچه اش را زیر تیغ گذاشت و فرار را بر قرار ترجیح داده و به فرانسه گریخت و کنار رود اورسور واز آرامید
از سی خرداد ۱۳۶۰ تا سی خرداد ۱۳۹۰، سه دهه خشونت
سی خرداد 1360 را می توان نقطه آغاز بالفعل شدن انحرافات سازمان دانست. پایه ای ترین خط اشتباه رهبری منفعت طلب و خائن که با شعار مبارزه مسلحانه و خصیصه خشونت گرایانه فرقه ای تا به امروز در تمام سر فصلهائی که سازمان پشت سر گذاشته خودش را نشان داده است که این نکته در نگاهی اجمالی به همه مواضع و عملکرد سازمان پس از سی خرداد 1360 به وضوح هویداست.
آغاز یا پایان جنگ مسلحانه مجاهدین
حاصل جنگ مسلحانه و سی خرداد این شد که هزاران عمل تروریستی انجام پذیرد و هزاران بیگناه کشته شوند و همچنین اشرف تبدیل شود به گوانتاناموی اشرفیها البته از طرف سران سازمان. یعنی گذر زمان جز بی آبرویی برای سران مجاهدین و رهبری آن چیز دیگری بر جای نگذاشته به صورتی که دشمنان ایران و ایرانی نیز آنها را جزو فرقه های تروریستی قلمداد می کنند
در سی خرداد ۱۳۹۰، رجوی همچنان می گوید مرغ یک پا دارد
آنان هم اکنون با اشتباهی که در 30 خرداد سال 1360 مرتکب آن شده و هیچگاه قیمت اعتراف به اشتباه را نیز نپرداختند، هم اکنون نه راه پیش و نه راه پس برایشان باقی مانده است و با وقاحت و بی شرمی تمام، همچنان ناچارند تنها و تنها به خاطر حفظ جان و غرور رهبران سازمان، راه رفته را همچنان به پیش بروند و آنچه که اشتباه و خیانت 30 خرداد سال 1360 شمرده می شود و همه جهانیان به جز اندکی لابی های جنگ طلب و زرادخانه ها و دلاربگیران، صحت و سقمش را قبول دارند.
۳۰ خرداد ۶۰، آغاز مبارزه مسلحانه و تروریسم کور
رهبری این سازمان که خود را محور عالم و همه کاره این تشکیلات می داند در نگاه محافل سیاسی دنیا جایگاهی برای ابراز نظر ندارد زیرا تروریسم را تبلیغ و ترویج می دهد. تشکل های سیاسی دنیا امروز بر گفتمان سیاسی و مبارزه صحیح اعتقاد دارند و تاکید می کنند اندیشه ی تروریستی مجاهدین خطرناک است. اما مسعود رجوی با ادعای آگاهی سیاسی فقط به یک راه نادرست و طرد شده پافشاری می کند و از درک مسائل روز دنیا عاجز است
ورود سازمان مجاهدین خلق به ‘فاز نظامی’ و پیامدهای آن
سی سال گذشت و خشونت های همه طرف های درگیر در این سال ها به بهانه آن روز و به بهانه”آغاز مبارزه مسلحانه” یا”فاز نظامی” مصادره شد. انگار این یک اصل است که خشونت باید خشونت بیاورد. انگار اگر یر به یر نشویم نمی شود. انگار ته هم ندارد و نمی شود ولش هم کرد. انگار این دور باطل باید تا ابد ادامه داشته باشد. ولی این سوال هم همیشه باقی است. آیا راه حل دیگری نبود؟