پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
وقتی نامه را بدستم دادند مشاهده کردم درب نامه باز است 02 آبان 1398

وقتی نامه را بدستم دادند مشاهده کردم درب نامه باز است

سانسور و استراق سمع شیوه نهادینه شده در فرقه مجاهدین سانسور واستراق سمع مکالمات و حتی صحبت های عادی اعضا در محل های عمومی و مکان های ورزشی امری بدیهی و شیوه جاری در مناسبات فرقه مجاهدین بشمار می آمد. سال 66 یکی از دوستانم را صدا زدند و به وی گفتند نامه ای از […]

برفرض هم دروغ گفته باشد شما باید اثبات کنید درست می گوید! 02 آبان 1398

برفرض هم دروغ گفته باشد شما باید اثبات کنید درست می گوید!

ترویج فرهنگ دروغ گویی در مناسبات سازمان به دستور مریم رجوی نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی در راستای تخلیه ذهن اعضا از ابهامات سیاسی نسبت به استراتژی فرقه و تمایلات و کشش جنسی نسبت به جنس مخالف درتشکیلات فرقه و باشیادی مسعود ومریم به اجرا گذاشته شد. مسعود رجوی که از میزان مسئله […]

مانزنشینان ، در مسیر انحلال یا ترقی؟ 01 آبان 1398

مانزنشینان ، در مسیر انحلال یا ترقی؟

با حمایت علنی و آشکار آمریکا مجاهدین اجازه یافتند تا در کشور آلبانی وابسته به ناتو ، پذیرفته شوند، به شرط آنکه با کمک 10 میلیون دلاری آمریکا و ایجاد یک موسسه ی بازپروری ( تربیت اعضاء و هواداران مجاهدین برای زندگی خارج از کمپ )، در جامعه ی آلبانی ذوب شوند. روند شروع شد […]

اتاق پژواک در مزرعه ترول های مجاهدین خلق 29 مهر 1398

اتاق پژواک در مزرعه ترول های مجاهدین خلق

شبکه های اجتماعی می توانند سلاح قدرتمندی برای افشای حقیقت باشند اما در عین حال می توانند ابزاری برای پوشاندن و حتی آسیب زدن به آن باشند. هلن بوینسیکی از راشا تودی، بر این باور است که توئیتر و فیس بوک برای دور از دسترس نگه داشتن حقیقت نهایت تلاش خود را کرده اند. با […]

مریم رجوی دوباره نقش احمد چلبی را بازی می کند 29 مهر 1398

مریم رجوی دوباره نقش احمد چلبی را بازی می کند

احمد چلبی، سیاستمدار عراقی که در سال 2015 فوت نمود، عموماً به این شناخته می شود که آمریکا را به سمت جنگ با عراق کشاند. او در تبعید کمک نمود تا بهانه های ساختگی لازم برای ایالات متحده برای ورود به اشغال عراق در سال 2003 فراهم گردد، و البته نهایتاً هیچ سهمی از قدرت […]

روز مریم! و رژه پوشالی ۲۶ مهر ۱۳۷۰ در حضور مسعود 28 مهر 1398

روز مریم! و رژه پوشالی ۲۶ مهر ۱۳۷۰ در حضور مسعود

بهار خونین چند ماه از آتش بس بین عراق و آمریکا در جنگ بزرگ خلیج فارس می گذشت، نوروز 1370، مسعود رجوی در پیامی خطاب به مجاهدین (که آن زمان جهت کمک به صدام در سرکوب معارضین در مناطق شمال و شرق عراق پراکنده شده بودند) گفت:”جلوی خانه را آب و جارو کنید تا برای […]

شرایط زندان های مجاهدین چگونه است؟ 25 مهر 1398

شرایط زندان های مجاهدین چگونه است؟

هر از چند گاهی در رسانه های فریب و دروغ رجوی گریزی به وضعیت زندان ها در ایران زده می شود و با سیاه نمائی بیشتر تلاش می کنند که اذهان را به سمت بحث زندان و زندانی ها بکشانند. آیا در کشورهای دیگر زندان وجود ندارد؟ چه کسی شرایط زندان ها در کشورهای دیگر […]

حقیقت دارد که آنجا ازدواج نمی کنند؟ 24 مهر 1398

حقیقت دارد که آنجا ازدواج نمی کنند؟

دیدار محمد تورنگ با مادر و خواهر محمد علی توکلی (محمد توکل) مادر محمد توکل همراه یکی از خواهرهای محمد برای دیدن محمد تورنگ به دفتر انجمن نجات خراسان رضوی آمده. مادر محمد مثل همه مادرهای اسیران فرقه رجوی حال دلبندش محمد را سئوال می کند. محمد تورنگ هم می گوید حالش خوب بود. مادر […]

پوشش دمکراتیک برای گروه های تروریستی مانند مجاهدین 24 مهر 1398

پوشش دمکراتیک برای گروه های تروریستی مانند مجاهدین

روز عید غدیر سال 1360، زهرا نور بخش تنها سه سال داشت وقتی با خانواده اش سوار اتوبوس شهرداری شیراز شدند که به حرم شاهچراغ بروند اما هرگز به مقصد نرسیدند. دو زن مجاهد سوار اتوبوس شدند و با ریختن بنزین کف اتوبوس آن را به آتش کشیدند. زهرا به شدت مجروح شد و خواهر […]

سرقت مرضیه 24 مهر 1398

سرقت مرضیه

قریب به 10 سال پیش شعبده باز سابق مقیم عراق، پس از مرگ مرضیه ، در مورد مرضیه سخنانی تامل برانگیز گفته که الحق و الانصاف فقط از زبان این شیاد مفقود می توان شنید: ” سردار نغمه خوان ارتش آزادی مرضیه رستگار و جاودانه شد…در دل صحرای تاریخ معاصر ایران، «بلبل سرگشته» دهه‌های متوالی، […]

زندان سازی در لیبرتی 24 مهر 1398

زندان سازی در لیبرتی

جزو سری پنجم یا ششم بودم که از پادگان اشرف به پادگان لیبرتی در فرودگاه بغداد منتقل شدم وقتی به آنجا رسیدم هوا خیلی گرم و زندگی ما همش در کانکسهایی بود که آمریکاییها بجا گذاشته بودند. اولین بار که وارد کانکس شدم جز تعدادی تخت درب و داغون چیزی نبود و گفتند همین کانکس […]

برای برادری که هرگز ندیدمش 23 مهر 1398

برای برادری که هرگز ندیدمش

نامه حسن زارع زاده بغداد آبادی به برادرش برادر عزیزم! محمد جان سلام برادر عزیز و یار سفر کرده من، برای تو می نویسم، برای تو که هرگز ندیدمت! امیدوارم حالت خوب باشد. دوریت برایم طاقت فرسا و سنگین است. نه تنها برای من بلکه برای مادر پیر و فرتوتی که حالا بیشتر از همیشه […]

blank
blank
blank