وقتی نامه را بدستم دادند مشاهده کردم درب نامه باز است

سانسور و استراق سمع شیوه نهادینه شده در فرقه مجاهدین

سانسور واستراق سمع مکالمات و حتی صحبت های عادی اعضا در محل های عمومی و مکان های ورزشی امری بدیهی و شیوه جاری در مناسبات فرقه مجاهدین بشمار می آمد. سال 66 یکی از دوستانم را صدا زدند و به وی گفتند نامه ای از خارج کشور توسط یکی از هواداران که از انگلستان به عراق امده برایش امده است. دوستم با خوشحالی به سمت اتاق رضا منانی (فرهاد) که فرمانده گردان 2 در قرارگاه حنیف بود رفت ولی بعد از مدتی درحالی که بشدت برافروخته وعصبانی بود به اسایشگاه برگشت.
از اینکه نامه ای دردست نداشت متعجب شدم وعلت عصبانیت وی را پرسیدم که گفت وقتی نامه را بدستم دادند مشاهده کردم درب نامه باز است. از رضا منانی پرسیدم مگر این نامه خصوصی و خانوادگی نیست چرا درب ان را باز کردیده اید؟ وی گفت بلحاظ رعایت مسائل امنیتی باید درب نامه را باز کنیم. در پاسخ گفتم نامه را به من می دادید من خودم درحضور شما باز میکردم ونامه را از او تحویل نگرفتم و برگشتم.
دوستم توضیح داد اطلاع از وضعیت واحوال خانواده برایم خیلی مهم است ولی نه به قیمت بی اعتمادی و بی حرمتی مسولین به من. آن روز گذشت و راستش درخلوت خودم به مسئولین حق می دادم که بخاطر رعایت موارد امنیتی این اجازه را داشته باشند که نامه های ما را باز کرده و بخوانند. ولی درادامه احساس کردم این کنترل و اتخاذ شیوه های کنترل وسانسور ومراقبت شکل سیستماتیک بخود گرفته است.
به افراد اعلام کردند که درب های کمدهای شخصی خودرا قفل نزنند. چون ما مشکلی نداریم و درمناسبات ما اعتماد مطلق حاکم است وکسی به وسایل شخصی افراد دست نمی زند. به مرور اعضا احساس می کردند وسایل از کمد هایشان برداشته میشود ونظم داخل کمدها بهم ریخته میشود. نوارهای کاست شجریان و یا رادیوهای کوچک که دران مقطع هنوز بصورت رسمی ممنوع نشده بود از کمدها برداشته میشد و حتی در مواردی دفتر خاطرات و یاداشت های روزانه اشخاص هم گم میشد. با افزایش موارد واعتراضات اعضا مشخص شد این کارها توسط فرماندهان با هدف کنترل کردار و رفتار اعضا صورت می گیرد و کار بجایی رسید که داشتن هرگونه وسایل فردی صوتی و یا کتاب و نوار وعکس خانواده رسما ممنوع اعلام شد. با شروع بحث های موسوم به طعمه مشخص گردید هدف قطع ارتباط اعضا از خارج مناسبات و محرومیت از هرگونه وسایلی است که اعضا را به واقعیت های بیرون فرقه ربط می دهد.
انها مناسبات فرقه ای را بصورت تدریجی جایگزین روابط تشکیلاتی می کردند. در مناسبات فرقه ای مدنظر رجوی که ذهن و رفتار وکردار اعضا را در مخرب ترین و پیچیده ترین شکل به کنترل خود می گرفت برقراری ارتباط ازاد با دنیای بیرون فرقه مرز سرخ شمرده می شد. افراد می بایست کاملا از دنیای بیرون فرقه قطع و تحت شستشوی مغزی داده های القاء شده از طرف رجوی قرار می گرفتند. مریم رجوی برخلاف انچه به اعضا دیکته می کرد:” که باید به جهان خارج ذهن خود متکی بود واز سلایق واندیشه های فردی گذشت”، تماما به افکار خودش اتکا میکرد. او بدنبال این بود که اعضارا از درون تهی و ایده ال های خودش را به آنها القاء نماید و بزرگ ترین نوع خودسانسوری را درتشکیلات ایجاد نمود. فرقه مجاهدین برخلاف تمامی شعر و شعارهای ازادی عقیده و حق انتخاب ازاد و مبارزه با سانسور و اختناق که دربیرون مناسباتش مطرح می کند بیشترین خفقان را درمناسباتشان ایجاد کرده است. انها درشرایطی از مبارزه با سانسور و ضرورت ازادی عقیده صحبت می کنند که خودشان درمناسباتشان این حق را برای اعضا قائل نیستند که نامه سربسته دریافت کنند ویا از حق اجتماعی داشتن کتاب ویا نوار برخوردار باشند
اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا