شرایط زندان های مجاهدین چگونه است؟

هر از چند گاهی در رسانه های فریب و دروغ رجوی گریزی به وضعیت زندان ها در ایران زده می شود و با سیاه نمائی بیشتر تلاش می کنند که اذهان را به سمت بحث زندان و زندانی ها بکشانند.
آیا در کشورهای دیگر زندان وجود ندارد؟
چه کسی شرایط زندان ها در کشورهای دیگر را دیده است ؟
معیار چیست ؟ الگو کجاست ؟
مجاهدین اکثر اعضای خود را در پروسه های مختلف زندانی کردند. همه می دانند که مجاهدین زندان داشته و دارند. این یک حقیقت انکارناپذیر است. اما مگر مجاهدین تا به حال و تا به این لحظه قبول کردند که زندان داشتند و کسانی را زندانی کردند؟
اگر وضعیت در زندان های جمهوری اسلامی نامناسب است ، لااقل اکثر زندان ها در ایران شناخته شده و دارای تابلو هستند. جمهوری اسلامی قبول می کند که زندان دارد، حالا خوب وبد آن مورد بحث ما نیست. اما مجاهدین از اساس منکر همه چیز هستند و برای همه هم مربی گری می کنند!
در قسمتی از مقاله ی مجاهدین نوشته شده است :
“اخیراٌ حدود ۵۰۰ زندانی از اوین به زندان فشافویه منتقل شده‌اند و زندانیان اغلب کف‌خواب هستند. کیفیت آب آشامیدنی و غذای روزانه، نداشتن ملاقات حضوری، عدم دسترسی به تلفن و کاهش تماس تلفنی با خانواده از جمله مسائل دیگریست که زندانیان روزانه با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. بهداری زندان پزشک ندارد.”
من 6 ماه در زندان های مجاهدین در پادگان مخوف اشرف بصورت انفرادی ، زندانی بودم. در سال 1376 از اول مهرماه تا شب عید 1377 در زندان اسکان واقع در گوشه جنوب شرقی اشرف من بصورت انفرادی زندانی بودم. یکی از زندانبانان من هم بعدا از سازمان جدا شده و شاهد زنده ی حرفهای من است. بنابراین مستند و کاملا واقعی گوشه ی کوچکی از شرایط آنروز زندان اسکان را بیان می کنم و سپس با شرایطی که از زندان فشافویه ایران نوشتند ، مقایسه می کنم :

  • تمام بازجوئی های من با هدف ایجاد رعب و وحشت در نصف شب ها بود.
  • مطلقا اجازه ی حتی یک دقیقه هواخوری طی 6 ماه را نداشتم.
  • غذا آنقدر کم می دادند که هیچ وقت سیر نمی شدم .
  • روزانه فقط حین دادن غذا چند ثانیه اجازه ی رفتن به دستشوئی را داشتم.
  • اجازه و امکان مطالعه را نداشتم.
  • من 6 ماه با هیچ کس حرف نزدم.
  • در ماه رمضان سال 1376 در انفرادی روزه می گرفتم ، اما بعضا بعد از خوردن افطاری خودشان ، به من افطار می دادند.
  • برای سحری و افطار کمترین میزان غذا را می دادند.
  • بارها در بازجوئی های شبانه ، مرا تهدید به اعدام و مرگ می کردند.
  • بهداری وجود نداشت و بارها مریض شدم اما هرگز دکتری را برای من نیاوردند.
  • من باید روی زمین می خوابیدم ، به جز یکماه آخر که قصد آزادی مرا داشتند.
  • شبانه روز باید چراغ سلول روشن می ماند.
  • دندان درد ، سردرد ، تب ، هر نوع بیماری ، اصلا برای زندان بانان معنائی نداشت.
  • آب آشامیدنی به مقدار کافی داده نمی شد.
  • تماس تلفنی ، تماس خانوادگی ، نامه ، ملاقات و… حتی در رویاهای زندان بانان هم نبود، چه برسد به زندانیان!
  • کثیف ترین، بی رحمانه ترین و وحشیانه ترین برخورد ها بدون توجه به کرامت انسانی در بازجوئی های شبانه بدون هیچ محدودیتی اعمال می شد.
    اینها گوشه ای از شرایط زندان های انفرادی مجاهدین در سال 1376 در زندان های آنها بود.
    حالا جرم من چه بود ؟
    من چه گناهی کرده بودم که باید اینچنین وبا این شرایط ضد انسانی ، مجازات می شدم.
    جرم من درخواست دادن نامه به خانواده ام در ایران بود که بدانند من سالم هستم!
    جرم من این بود که سئوال کرده بودم که کی از پذیرش به ارتش خواهم رفت!
    جرم من خوب انقلاب نکردن بود! ( منظور انقلاب ایدئولوژیک مریم و بحث طلاق و … است )!
    جرم من این بود که چشم بسته و خالصانه و با نیت پاک به این فرقه ی جهنمی پیوسته بودم!
    هیچ پروسه قضائی مرا به زندان انفرادی 6 ماهه محکوم نکرده بود!
    در هیچ دادگاهی من به زندان انفرادی مجاهدین محکوم نشده بودم!
    من هرگز حق داشتن وکیل و یا دفاع از خود را نداشتم و همه چیز یک سویه بود!
    حال آنکه تمام زندانیان مورد بحث در مقاله ی کذائی مجاهدین در زندان فشافویه ، با احکام قضائی و با حکم دادگاه ، با امکان داشتن وکیل و حق دفاع از خود حق تلفن زدن و ملاقات حضوری دارند، می توانند برای خود غذای اضافی تهیه کنند و می توانند کار کنند و مشغول باشند و زمان محکومیت شان را راحتتر سپری کنند.
    این مجاهدین که دم از حقوق بشر و دمکراسی و آزادی و… می زنند ، در جرم و جنایت سرآمد همه ی جنایتکاران جهان هستند. مریم رجوی و زمانی قبل تر مسعود رجوی ، در اشرف ادعای خدائی می کردند، همه را به سلابه کشیده بودند، وسط اشرف به جز زندان های دیگر، یک زندان بود با برج های نگهبانی در چهارگوشه ی آن و پروژکتورهای روشن… این یعنی زندان در انتظار تک تک شماست. ما عمری را در عراق در وحشت از زندان و شکنجه سپری کردیم. صدای هر منتقدی با شکنجه و زندان و مرگ داده شد. حال این رجوی ها از بودن زندان در ایران خرده می گیرند.
    کسی نیست بپرسد : دیدگاه شما که در مورد زندان و شکنجه اینقدر شیک و دمکراتیک؟! است ، چرا خودتان سالها اعضای خودتان را شکنجه و زندانی می کردید؟؟؟ چرا…؟
    فرید
منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا