نامه سرگشاده ابراهیم خدابنده به مسعود رجوی – فروردین ۸۶
پیام شما به تاریخ 5 فروردین 86 که امروز یعنی 8 فروردین در اخبار سایت مجاهدین خلق ایران منعکس گردیده بود را به دقت خواندم. نامه حاضر در خصوص این پیام و چهارمین نامه ایست که طی چهار سال اخیر یعنی از زمان دستگیری ام در سوریه و انتقالم به ایران برایتان مینویسم. قبل از این در مقطع 22 بهمن، سالروز قیام ضد سلطنتی مردم ایران، و همچنین اول فروردین، یعنی عید نوروز، منتظر پیام های تبریک مفصل شما طبق روال گذشته بودم. خصوصا مایل بودم حال که امکان ارتباط شما فراهم گردیده است، جمعبندی کامل شما از اوضاع و احوال سیاسی ایران و مقاومت را در پیام 22 بهمن بخوانم. همچنین تعجب کردم که در آستانه فرارسیدن سال نو پیام تبریکی حداقل به هواداران خود ندادید.
سومین پیام رجوی و کماکان امیدهای واهی به افراد قرارگاه اشرف
پس از تصویب قطعنامه موسوم به 1747 شورای امنیت درباره ایران، مسعود رجوی اقدام به انتشار سومین پیام از مخفیگاه خود نمود. این پیام در حالی انتشار یافت که پیش از این مریم رجوی با انتشار پیام مشابهی شادی و شعف خود را از اعمال تحریم های شورای امنیت اعلام کرده بود. لحن و سمت و سوی اصلی پیام حاوی این معنا بود که تصویب قطعنانه اخیر گام موثر دیگری برای سازمان مجاهدین بوده است.
مادری التماس می کند که میشود خبری از بچه من بگیری
شمس حائری جزو اولین رده های این ها بود و در حسرت دیدن بچه اش است. آنوقت آقای رجوی و دار و دسته به او لقب مزدوری!! می دهند…..مادری از ایران التماس می کند با ایمیل که من از بچه ام هفت هشت سال است خبر ندارم. میشه خبری ازش بگیری؟!!… آیا این جنایت نیست؟!!…رجوی سالها است روی این بچهها معامله میکند. من وقتی یاد پدر و مادرهای این بچهها می افتم، از خودم می پرسم رجوی با اینها چکار کرده است
تغییر مأموریت از تهاجم به دفاع
هنگامی که رجوی از سر ناچاری تصمیم گرفت تا دار و دستهی سرگردان و آوارهی خود را در خاک عراق جای دهد، و آشکارا پا بر روی شعارهایی مانند میهن و اصول و شرف و… گذاشت، مأموریتی نظامی را برای نیروهایش تعریف کرد که در رأس آن، تهاجم به نیروهای مدافع مرزهای ایران بود. پس از چندی با انتقال اجباریاش به عراق، با پوشاندن لباس متحدالشکل به نیروهای گروه تروریستی مجاهدین، نام ارتش آزادیبخش را برای آنان برگزید و نیروهای مسألهدار نسبت به همکاری با ارتش بعثی عراق را با این عنوان که”صدام برای آنها مسألهی جغرافیا را حل کرده است”، راضی نگه میداشت
بخش سوم گزارش کنفرانس پاریس
ما می دانیم که مسعود رجوی چند سال است که از انظار مخفی است و می دانیم که گذشته ایشان همکاری با دولت عراق علیه منافع مردم ایران و خمپاره زنی ها و.. نزدیکی با صدام بوده است حال که می خواهند مسعود رجوی را ظاهر کنند که شرایط برای چنین کاری مساعد نیست، البته منظورم من این نیست که فرد خاصی به این سوال جواب بدهد، آقای سبحانی و یا آقای قشقاوی وهر کس دیگری که می تواند جواب بدهد سوال این است، چرا الآن؟ تا آنجائی که من می دانم کسی که یک ذره شم سیاسی داشته باشد برایش مشخص است که مسیری که الان مجاهدین دارند طی می کنند بخصوص در فرانسه، گسترش و بسط همان فرقه و همان حادثه ای است که چند وقت پیش اینجا آدم ها خودشان را برای مریم رجوی سوزاندند
چرا عاقل کند کاری، که باز آرد پشیمانی
پرونده سیاه سازمان مجاهدین اصلاح پذیر یا حذف شدنی نیست، چون رنج وظلم اعمال شده بر قربانیان ترور و خشونتِ مجاهدین را نمی توان نا دیده گرفت، تا دنیا دنیاست نام ونشان تروریستی بر تارک سازمان مجاهدین نقش بسته می ماند، به آرم سازمان نگاه کنید، در نگاه اول می بینیم که با آلت و اسباب ترور تزیین شده، رجوی جز به آدم کشی و خیانت نمی اندیشد، حال چه شده که هر روز رنگ ورخسار عوض می کند؟ روزی دم شیر خورشید را می گیرد و کشان کشان آنرا تا وسط پرچمش می برد، بعد برای فرار از بن بست ها و اعلام تغییر هویت یال و گوپال شیر را قیچی می کند
انقلاب ایران، پارادوکس تاریخی رهبری سازمان مجاهدین
این روزها مصادف با سالگردانقلاب سال 1357 ایران است. مجاهدین کماکان اصرار دارند در این خصوص موضع داشته باشند. اما مشگل اینجاست که این موضع گیری به حقیقت نقش واقعی سازمان مجاهدین خلق در این انقلاب نمی پردازد. از منظر مجاهدین حقیقت همان چیزی است که آنها می گویند و بر اساس یک قاعده فرصت طلبانه مدام هم مشمول زمان و مکان می شود. آنها مدعی هستند وقتی از زندان آزاد شده اند در مقابل یک عمل انجام شده که همان پیروزی انقلاب بوده قرار گرفته اند و در عین حال مدعی هستند رهبری انقلاب سال 57 که از اساس آنها مالک آن بوده اند توسط روحانیت سرقت شده است
رجوی به جرم خیانت به مردم و آرمانهای جوانان باید محاکمه بشود
علی رضا نوری زاده روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی اپوزیسیون در برنامه دوشنبه شب خود موسوم به”پنجره ای رو به خانه پدری” که از یکی از شبکه های اپوزیسیون پخش می شود خواستار محاکمه مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق شد. نوری زاده رجوی را متهم به خیانت در حق مردم ایران، هواداران و موسسین سازمان مجاهدین خلق کرد. او در بخشی از اظهاراتش درباره رجوی گفت:”این رهبری سازمان باید به جرم خیانت به مردم ایران، آرمانهای جوانان ایرانی و موسسین سازمان باید محاکمه بشود.”
افشای سند همکاری مسعود رجوی با ساواک
علیرضا نوری زاده یک عضو اپوزیسیون ایران در برنامه شبانه خود در کانال وان یکی از اسناد همکاری مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق با سازمان اطلاعات و امنیت شاه را فاش کرد. در این سند که پیشتر از این نیز از سوی اپوزیسیون منتشر شده است رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت رژیم شاه (ساواک) به نام ارتشبد نصیری برای مسعود رجوی به واسطه همکاری موثر و تعیین کننده او در متلاشی کردن خانه های تیمی سازمان مجاهدین و دستگیری شمار زیادی از اعضای بلند پایه و همچنین بنیانگذاران سازمان درخواست بخشودگی حکم اعدام وی را می کند.
چریکی که می خواست چه گوار ا شود، خسر و پرویز شد
داستان سیاهترین دوران تاریخ معاصر ایران را همه ما دیده،شنیده ایم و با خون و پوستمان تجربه کرده و در زندان و تبعید بهای انرا داده ایم ولی رجوی که می خواست همزمان لنین و چه گوارا و امام حسین باشد، بدون مشاوره با همه مرکزیت و اعضا و هواداران تصمیم گرفت برای شناساندن جنبش به خارج برود. بر ا ی اینکار پرواز از فرودگاه شکاری مهر اباد با هواپیمای محمد رضا شاه،را انتخاب کرد که خبر ساز باشد وی همرا ه با بنی صدر اولین رئیس جمهور منتخب مردم ایران که متوجه منظور رجوی برای به همراه بردن وی نشده بود.، اینکار را انجام داد.
درخواست سایت ایران قلم از آقای جلال گنجه ای
ضمن استقبال از تفسیر شما در مورد بند ها و نکته های مختلف در پیام آقای مسعود رجوی و انطباق آنها با قرآن و نهج البلاغه و تداعی کردن 10 بند نامه ایشان با” ده فرمان” حضرت موسی، از جنابعالی در خواست می کنیم که نکته ها و واژه های زیر را که در نامه آقای مسعود رجوی آمده نیز تفسیر بفرمایید. در پیام ذکر شده در تاریخ سوم دی ماه 1385 خطاب به اعضای سازمان مجاهدین چنین نوشته است: بند چهارم پیام:… هیچ بی انضباطی و کج خلقی و بی حوصلگی و نافرمانی نشان ندهید و… بند پنجم پیام:… از خدا مصرانه بخواهید که ننگ جفا و پیمان شکنی و پشت کردن و خنجر و خیانت را هرگز بر شما نپسندد…
عاشورا
عاشورای حسینی که یادآور مظلومیت حسین و نیز یادآور تلاشهای او و همه آزادیخواهان در راه به دست آوردن آزادی و برقراری عدالت است فرا رسیده است. ضمن تسلیت به همه عزاداران آن شهید که امید است با فراگیری از او به تلاش در راه آزادی و عدالت اقدام کنند، باز هم ناچارم به روزهایی که در عراق و در سازمان مجاهدین بودم برگردم و خاطراتی را از آن روزها بیان کنم. متأسفانه به هر چیزی که میرسیم ماهایی که در سازمان بودیم به دلیل اینکه تقریباً تمام عمرمان یا لااقل تمام عمر مفیدمان را در آنجا گذرانده ایم به یاد آن دوران میافتیم. لااقل در مورد من که این طور است و فکر نمیکنم آن خاطرات، چه تلخ و چه شیرین، از یادم بروند.