شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
روزگاری که شلاق بر پیکر دلتنگی ها می کوبد … 25 مرداد 1402

روزگاری که شلاق بر پیکر دلتنگی ها می کوبد …

کلمات و واژه ها یارای توصیف این عکس نیستند. یک عکس با هزاران حرف و درد و دوری و دلتنگی همراه با اشک های پنهان در چشم هایشان و بغضی که در گلویشان هرلحظه مانند آتشفشان آماده فوران است . براستی گناه این پدران و مادران که سالها از فرزندانشان دور هستند و در حسرت […]

قصه تلخ و ناتمام ما و مجاهدین خلق/ فصل اول: انقلاب ایران 25 مرداد 1402

قصه تلخ و ناتمام ما و مجاهدین خلق/ فصل اول: انقلاب ایران

در کنار پنجره نشسته و به بیرون نگاه می کند. چند روزی است که هوای گرم و شرجی جنوب امان همه را بریده است. دیگر کولرهای گازی دوتیکه که یک نفس کار می کنند هم جواب گرمی هوا را نمی دهد، ادارات هرچند روز در میان تعطیل میشوند و از افراد سالخورده و بیمار خواسته […]

نامه نسیبه آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در آلبانی 24 مرداد 1402

نامه نسیبه آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در آلبانی

سلام بابا بابا جان همین اول می خواهم بگویم که خیلی دوستت دارم. من و علی اصغر هر دو کوچک بودیم که تو از پیشمان رفتی. آن زمان از چیزی سر در نمی آوردم. الان که بزرگ شده ام اما متوجه جریانات شده ام. بابا. وقتی فهمیدم در عراق هستی، چند بار برای دیدنت به […]

نامه علیرضا رضاعی به برادرش احمد رضاعی در کمپ اشرف سه 24 مرداد 1402

نامه علیرضا رضاعی به برادرش احمد رضاعی در کمپ اشرف سه

با سلام احمد جان زمان زیادی است که تو را ندیده ام. اما زمان هیچ گاه نمی تواند یاد تو را از ذهن من ببرد. آن زمان که در عراق بودید به همراه بقیه خانواده ها به درب کمپ اشرف آمدم به این امید که ببینمت و از دلتنگیم کم بشود. ولی متاسفانه با برخوردهای […]

پیام محسن نوروزی برای برادرش محمد جواد نوروزی در کمپ مجاهدین خلق 24 مرداد 1402

پیام محسن نوروزی برای برادرش محمد جواد نوروزی در کمپ مجاهدین خلق

محسن نوروزی از برادران دردمند و چشم انتظار محمد جواد نوروزی از اعضای اسیر رجوی در آلبانی ، بمنظور تجدید خاطرات خود با محمدجواد ویدئوی کوتاهی از شالیزار تهیه کرده است که قابل تامل است. ایشان همچنین نامه ای خطاب به برادرش نوشت: سلام برادر جان محمدجواد دوست داشتنی این روزها که خودت بهتر میدانی […]

مرثیه ای از سر عذر تقصیر برای مادرم – قسمت پایانی 24 مرداد 1402

مرثیه ای از سر عذر تقصیر برای مادرم – قسمت پایانی

در قسمت اول به این اشاره کردم که بی توجه به وخامت حال مادرم تمام هم و غم و فکرم پیشبرد اهداف مجاهدین خلق بود و دیگر نسبت به وضعیت مادر که روز به روز وخیم تر میشد بی تفاوت شده بودم… کلاس نهم دبیرستان بودم که به دریای خروشان انقلاب پیوستم. از دوران ورود […]

مرثیه ای از سر عذر تقصیر برای مادرم – قسمت اول 23 مرداد 1402

مرثیه ای از سر عذر تقصیر برای مادرم – قسمت اول

امروز 23 مرداد، بیست و نهمین سالگرد رحلت مادر است. جالب است که تاریخ تولدش هم 31 مرداد بود. یعنی تولد و وفاتش هر دو مردادماه بود. روحش شاد و یادش گرامی. او نماد و سمبل مهربانی، دلسوزی و احساس مسئولیت در مقابل سختی ها و ناملایمات زندگی بود. سالروز رحلت و پرواز آسمانی او، […]

ماشین سنگ پران مسعود رجوی به وضوح قصد جان خانواده ها را داشت 21 مرداد 1402

ماشین سنگ پران مسعود رجوی به وضوح قصد جان خانواده ها را داشت

بیجار رحیمی در بیانات خود در پی خروج و اعلام جدایی از مجاهدین خلق از رمز آزادی خود گفت: خانواده. او از دشمنی آشکار مسعود رجوی با خانواده گفت که پیش از این در سخنان سایر جدا شده‌ها شنیده شده بود. گواه دیگر را مصطفی بهشتی در حساب کاربری فیس بوک خود می‌آورد که دشمنی […]

روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان – قسمت دوم 18 مرداد 1402

روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان – قسمت دوم

آنقدر گرم کش بازی و یه قل دو قل بودیم که نفهمیدیم چند روز از مرداد گذشته است، فقط نمی خواستیم تعطیلات تابستون تموم بشه و دوباره سر کلاس بریم. قل اول، قل دوم … سوم … باید به مرحله عروس می رسیدم، به آنطرف نگاه کردم شکیلا و همکلاسی هایش از عروس هم گذشته […]

روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان 16 مرداد 1402

روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان

9 تابستان معتدل را در این سیاره خاکی عجیب پشت سر گذاشته بودم… وارد دهمین تابستانی می شدم که نمی دانستم آیا معتدل می ماند؟ مثل هر روز در آرزوی لمس بال گنجشکک های باغ، از روی پلی که رودخانه زیر آن خشک شده بود، به طرف جنگل می دویدم، در انتهای باغ که به […]

نامه حسین ثابت رستمی به برادرش محمد مهدی ثابت رستمی 16 مرداد 1402

نامه حسین ثابت رستمی به برادرش محمد مهدی ثابت رستمی

برادر خوبم سلام حال و احوالت چطور است؟ برادر جان هر موقع که به دیدن پدر و مادر پیرمان می روم سراغ تو را می گیرند و می پرسند محمد مهدی تماس گرفته یا نه؟! من دیگر هیچ جوابی برای گفتن ندارم. دلتنگی شان را که می بینم ، دلم می گیرد. واقعاً چه اتفاقی […]

چرا پیام تسلیتی برای فوت صدها مادر دردمند اعضای اسیر در فرقه تان درج نکردید؟ 15 مرداد 1402

چرا پیام تسلیتی برای فوت صدها مادر دردمند اعضای اسیر در فرقه تان درج نکردید؟

در سایت فرقه رجوی خبر درگذشت مادری به نام زهرا حقیقی منش از قائمشهر درج شد. در این سایت با درج خبر فوت به تعریف و تمجید از خانم حقیقی منش پرداخته که فرزندانش در راه هدف سازمان مجاهدین کشته شدند. این مطلب را خواندم و این همه تناقض در رویکرد مجاهدین خلق مرا باز […]

blank
blank
blank