روایت لیری شکری از ازدواج با یک عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت دوم

لیریجه شکری، همسر غلامرضا شکری، از اعضای پیشین مجاهدین خلق از روزگار تلخ اعضای گرفتار در این فرقه می‌نویسد. او یکی از اعضای فعال انجمن نجات آلبانی است. غلامرضا شکری پس از خروج از فرقه مجاهدین خلق در آلبانی با لیری ازدواج کرد و متأسفانه مدت کوتاهی پس از ازدواج این زوج، غلامرضا در کمپ غیرقانونی پناهندگان کراچ بازداشت شد. لیری شکری این روزها منتظر آزادی همسرش از اردوگاه است و همراه با دیگر اعضای جامعه نجات آلبانی به فعالیت های بشردوستانه ادامه می دهد.

لیری شکری در قسمت دوم خاطرات خود تصویری کاملتر از رنج اعضای مجاهدین خلق به ویژه شوهرش ارائه می‌دهد:

در قسمت قبل به دوستانم گفتم که مشکلات شوهرم زمانی که در مجاهدین خلق بود کم نبود. هنوز هم می توان تاثیراتی را در او دید. او یک عضو عادی جامعه نیست. خب معلوم است که خیلی زجر کشیده و خیلی تحت فشار روحی بوده است که حتی شبها توی خواب حرف میزد و وقتی ازش میپرسیدم میگفت هنوز آن بمب‌ها و آن‌هایی که بی‌گناه کشته شدند را فراموش نمی‌کند.

این افراد که از اعضای مجاهدین خلق هستند، همه رنج کشیده‌اند و همیشه تحت فشار فرماندهان خود بوده اند. این دور از انسانیت است. رهبران مجاهدین خلق برای اهداف شیطانی خود افراد را برده خود می‌کنند.

خاطره دیگری به یاد دارم که مربوط به مادرش است. پس از جدایی او از مجاهدین خلق، هنگامی که پس از 29 سال با مادر و خواهر و برادرهایش تماس گرفت، همه آنها به سختی باور داشتند که این فرزند آن خانواده است. با شنیدن این حرف موهای بدنم راست شدند. من تعجب کردم که شوهرم و سایر افراد داخل سازمان مجاهدین خلق چه نوع زندگی دارند. پدرم باور نمیکرد و می‌گفت شاید شوهرم دروغ می‌گوید.

از برخی دیگر از جداشدگان از مجاهدین خلق پرسیدم آیا غلامرضا حقیقت را می‌گوید که 29 سال است خانواده اش را ندیده است و آنها هم گفتند: “ما مثل شوهر شما هستیم چون مجاهدین خلق ما را در اردوگاه زندانی کردند، پس حرف شوهرتان را باور کنید.”

خاطره دیگری هم درباره همسر داشتن دارم. غلامرضا گفت که در مجاهدین خلق ازدواج ممنوع است زیرا می‌گویند زنان اجازه نمی‌دهند با دشمن بجنگیم که برای من غیر قابل باور بود زیرا در جنگ‌های دیگر دیده‌ام که چگونه زنان در کنار مردان جنگیده اند و پیروز شده‌اند و حتی با یکدیگر ازدواج کرده‌اند و بچه دارند.

پس مجاهدین چه می گویند؟ آنها مجبورند با دروغ کارشان را تبلیغ کنند و برای رسیدن به اهدافشان ضد خانواده شده‌اند. وقتی با دوستان شوهرم نشست و برخواست کردم، دیدم که چگونه مجاهدین خلق به خاطر جاه طلبی‌های خودشان با دروغ و بی صداقتی زندگی این افراد را تباه کردند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا