قرارگاه رجوی برای خودزنی و تهاجم نهایی آماده می شود

خویشتن داری و سعه صدر مقامات عراقی در توسل به زور و استفاده از اهرم های قانونی برای تخلیه قرارگاه اشرف در نقطه مقابل به جای رویکرد عقلانی و مسالمت آمیز برای حل بحران موجود، مجاهدین را بر اساس یک بینش خشونت محورانه و آنتاگونیستی کور، اینک به سمت سوء استفاده و اتخاذ راه حل های خشونت آمیز سوق داده است. به نظر می رسد خودزنی های فرقه ای ساکنین اشرف در آخرین روزهای ماه ژوئیه سال گذشته اینکه وارد مرحله کیفی متفاوت تری از آن واکنش های آنی و خلق الساعه شده و مجاهدین در حال تدارک و آمادگی برای اعمال شیوه های سیستماتیک و تشکیلاتی گسترده ای برای مقابله با نیروهای عراقی هستند. اگر چه این رویکرد بر اساس ماهیت فرقه ای رجوی قابل گمانه زنی و پیش بینی بود و کرارا در این رابطه به مقامات عراقی هشدار داده بودیم، اما اظهارات آخرین عضو متواری از قرارگاه اشرف فراتر از گمانه زنی های ما این رویکرد را مورد تاکید و صحه قرار داده می دهد. آنچه در پی می آید گوشه ای از تدارکات وسیع رجوی برای براه انداختن غائله جدیدی است که از حالا می توان خسارت های جانی ناشی از وقوع آن را در هر دو طرف درگیر ماجرا پیش بینی کرد. "صدها خودرو برای هشدار سریع به عنوان مراکز دیدبانی در تمام شبانه روز مجهز به انواع دوربین ها در اطراف و سراسر اردوگاه پخش شده است تا هنگام حدوث هر چیز شک برانگیز وارد عمل شوند. در روزهای دوشنبه و پنجشنبه و جمعه آموزش دفاع شخصی با آلات قتاله مانند چاقو و تیر و کمان صورت می گیرد. تیر و کمان هایی که ساخته اند، بسیار نافذ و فرو رونده است و اگر زره فقط الیاف باشد، آن را سوراخ می کند. همچنین کپسول هایی ساخته اند که با بنزین پر شده و با یک قطعه پارچه پوشیده شده است تا آن را با طناب به فاصله دور پرتاب کنند. شیوه دیگر ساختن چاقوهای بسیار تیز و مخفی کردن آن در دست در زیر لباس است تا هنگام درگیری نزدیک استفاده شود. کما اینکه طناب هایی ساخته اند که دارای وزنه برای بستن فرد و کشیدن وی به وسیله طناب است. اخیراً چیزی به شکل نارنجک دستی هم ساخته اند که حاوی ماده صمغی و شمعی است و این به عنوان ماده بیهوش کننده برای کسانی مورد استفاده قرار می گیرد که به زنان آنها تهاجم کنند. لباس های نظامی به رنگ سبز (پلنگی سبز) آماده کردند که بسیار کلفت است و برای عادی سازی و ضد ضربه نیروهای امنیتی هنگام یورش می باشد. آموزش از ساعت 6 صبح تا ساعت 12 به جز روزهای جمعه می باشد و این آموزش از سه ماه پیش شروع شده است." آنچه در پی آمد اظهارات آخرین عضو متواری از قرارگاه اشرف در خصوص اقدامات به اصطلاح تدافعی ساکنین اشرف در مقابل نیروهایی است که مسئولیت مستقیم آنها تخلیه قرارگاه اشرف و انتقال ساکنین آن به بغداد یا هر نقطه فرضی دیگر است. اظهارات علیرضا فتاحیان عضو جداشده و متواری از اشرف بیش از همیشه باعث خشم و غضب مجاهدین گردید، از این رو که توضیحات و افشاگری های او در این شرایط و در وضعیتی که تمرکز عمده رجوی و حامیان او بر جلب ترحم افکار عمومی و همچنین مظلوم نمایی متمرکز است، می تواند بخشی از ابعاد آن فاجعه مورد تاکید رجوی را بر ملا کند. واقعیت این است که مقامات عراقی و دولت نوپا و جوان کنونی عراق که در رفع بحران های کمتر از این نیز فاقد تجربه لازم می باشد، تا این زمان نشان داده فراتر از پتانسیل های موجود خود و صرفا از موضوع انسان دوستانه هر گونه راه حل انسانی را برای رفع این بحران تحمیلی آزموده است. در نقطه مقابل نیز مجاهدین نشان داده اند تحت هیچ شرایطی از خود انعطاف پذیری نشان نخواهند داد و تجربه ماه های اخیر ثابت کرده به میزانی که دولت عراق در اتخاذ این راه حل مصمم و پافشاری کند، مجاهدین و رهبری آن با اصرار بیشتری و از موضع تهدید دولت عراق را به سمت واکنش های ناگزیر و البته مورد میل آنها سوق خواهند داد. در این وضعیت پارادوکسیکال مجاهدین دو چشم انداز فرضی را برای خود متصور هستند. اول به تاخیر انداختن و در صورت امکان منتفی کردن مسئله جابجایی و تخلیه قرارگاه اشرف و دوم ناگزیر کردن مسئولین عراقی به استفاده از اهرم های قانونی که در این صورت به استناد اظهارات یادشده رجوی به زعم خود بیشترین انتفاع و سود ممکن را از این وضعیت خواهد برد. واقعیت این است که انتظار و توقع مقامات عراقی برای اتخاذ یک راه حل میانه از سوی رجوی بی حاصل است. این حقیقت را مقامات عراقی باید در طی سال ها تنش های موجود با مجاهدین و به اذعان گفتمان سازی هایی که پیرامون ماهیت مجاهدین و رجوی صورت گرفته دریافته باشند. آیا این ادعا به این معنی است که درگیری نهایی نیروهای عراقی و وقوع آن فاجعه انسانی مورد نظر رجوی اجتناب ناپذیر و حتمی خواهد بود. پاسخ این پرسش هم می تواند مثبت باشد و هم منفی. بستگی مستقیم به شناخت و کسب تجربه و تعامل هر چه بیشتر مقامات عراقی با اعضای جداشده مجاهدین دارد. بارها تاکید شده است حل بحران های فرقه ای نظیر مجاهدین راه حل های خاص خود را دارد. اگر چه در طی این مدت و بر اساس اظهارات مقامات عراقی می توان دریافت آنها با بخشی از پیچیدگی مشکل و معضل مجاهدین آشنا شده اند، اما هنوز این پدیده را تمام و کمال فهم نکرده اند. اظهارات این عضو در این راستا قابل تعمق و مطالعه است. از این رو که واقعا نمی توان ابعاد و خسارت های احتمالی ناشی از چنین خودزنی و فاجعه ای را پیش بینی کرد. در این راستا به نظر می رسد کمک گرفتن مقامات عراقی از نیروهای ناظر و ذی ربط بین المللی و از طرف دیگر استفاده از امکانات رسانه ای بی طرف بتواند بخشی از این فرایندسازی را مهار و کنترل کند. دعوت مقامات عراقی از خبرگزاری های برای نظارت بر تحولات و اقدامات آتی و همچنین اطلاع رسانی آنلاین از اقدامات می تواند در این راستا موثر و کارآمد باشد. رجوی می داند تخلیه قرارگاه اشرف نقطه پایان حیات تشکیلاتی او است. می داند هیچ تضمینی برای احیا و بازسازی نیروهایش بعد از جابجایی وجود نخواهد داشت، بنابراین از آخرین تیرهای موجود در ترکش خود استفاده خواهد کرد. پایان تماما خونین، تنها و تنها راه حلی است که رجوی به دنبال آن است و تمام تلاش او بر این است که مسئولیت تمام و کمال این پایان تراژیک را بر دوش دولت عراق بگذارد. چنین فرجامی کاملا قابل پیش بینی بود، زیرا به قول رجوی به مسئله بود و نبود تشکیلات او و خودش گره خورده است. این پایان در ذات و سرشت تمامی تشکیلات فرقه ای همچون مجاهدین گره خورده است. اهمیت موضوع در این است که افکار عمومی و حامیان بی غرض و مرض مجاهدین و حتی قربانیان رجوی از پیش بدانند که مسبب این فاجعه انسانی کیست؟ برای این مهم مقامات عراقی باید فرصت بدهند تا آخرین نفرات ممکن از قرارگاه اشرف جدا بشوند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا