جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
  • ملاقات اعضای انجمن نجات مازندران با برادر راضیه احمدیان 26 مهر 1404

    اعضای تشکیلات رجوی از تلفن و موبایل محروم هستند!
    ملاقات اعضای انجمن نجات مازندران با برادر راضیه احمدیان

    در آخرین روزهای مهر ماه، اعضای انجمن نجات مازندران در شهرستان بابل با مرتضی احمدیان در محل کار وی دیدار کردند. راضیه احمدیان خواهر او که اکنون در آلبانی مستقر است، سال هاست در تشکیلات مخوف مجاهدن خلق گرفتار شده و به دلیل ممنوعیت رابطه با خانواده در این تشکیلات، با خانواده اش ارتباط و […]

مریم قجر و تکرار حرفهای پوچ و بی محتوا در ویلپنت پاریس – قسمت دوم 04 تیر 1394

مریم قجر و تکرار حرفهای پوچ و بی محتوا در ویلپنت پاریس – قسمت دوم

از نظر سیاسی حرکت مریم بار جدیدی نداشت و چه از نظر کمی و چه کیفی تغییری در مقایسه با سال گذشته نداشت و سخنرانانش هم اعضای سابق و قدیمی و از حقوق بگیران قبلی بودند بر خلاف تبلیغاتشان که آمده بود رئیس جمهور کشور آلبانی در برنامه آنها شرکت می کند دیدم حتی یک شخصیت جدید هم به آنها اضافه نشده بود، بنابراین کار فرقه و عملکرد آن رو به جلو نبود، مریم قجر با همه تلاش اش پس رفت داشته است.

کدام آزادی زن، در فرقه رجوی زنان بیشتر از مردان تحت فشار هستند 07 خرداد 1394

کدام آزادی زن، در فرقه رجوی زنان بیشتر از مردان تحت فشار هستند

خانم فکریان با صدایی بغض آلود می گفت:”رجوی چقدر ریا کار است. مگر او مدعی نبود که طرفدار خلق قهرمان است. آیا ما خانواده ها جزیی از خلق نیستیم؟ آیا خواهر زاده ام جزیی از خلق نیست و حق ندارد مادرش را ببیند؟ همه حرف های رجوی دروغ است

رجوی با کشاندن برادرم به تلویزیون قصد دارد پلهای پشت سرش را خراب کند 29 اردیبهشت 1394

رجوی با کشاندن برادرم به تلویزیون قصد دارد پلهای پشت سرش را خراب کند

من به عنوان یک خانواده از همه مجامع بین المللی می خواهم که شرایط ملاقات را در لیبرتی فراهم کنند تا ما بتوانیم در محیطی به دور از مناسبات فرقه ای با عزیزانمان دیدار داشته و آنان برای زندگی خود تصمیم بگیرند. در پایان آقای اسماعیل پور ضمن تشکر به همه سلام رساند و این پیام را داد که هر چقدر رجوی می خواهد مانع دیدار ما با عزیزانمان شود ولی با همت خانواده ها این شرایط را به او تحمیل خواهیم کرد و آن روز دور نیست.

ملاقات حق طبیعی ماست رجوی چه فکری کرده است 28 اردیبهشت 1394

ملاقات حق طبیعی ماست رجوی چه فکری کرده است

او که نگران وضعیت برادرش بهزاد بود سئوال نمود که بالاخره برادرش کی لیبرتی را ترک می کند و چرا رجوی مانع این کار می شود؟ وقتی توضیحاتی در مورد عملکرد فرقه و خیانت رجوی به او گفتیم او مطرح نمود که هر چقدر هم طول بکشد دنبال کار آزادی برادرش خواهد بود. اگر رجوی پلید در وی عاطفه وجود ندارد ما سراپا معتقد به عاطفه نسبت به خانواده خود هستیم به همین خاطر هم برادرم بهزاد را تنها نخواهم گذاشت.

پیام تسلیت انجمن نجات مازندران 28 اردیبهشت 1394

پیام تسلیت انجمن نجات مازندران

امروز از طریق سایت انجمن مطلع شدیم برادر دوست و همکار عزیزمان آقای ولی دوستی مسئول دفتر انجمن کرمانشاه دار فانی را وداع گفت. اعضای دفتر انجمن نجات مرکز مازندران تلخی این ضایعه اندوه بار را به همکار عزیزمان آقای ولی دوستی و خانواده محترمشان تسلیت گفته برای آن مرحوم طلب مغفرت و غفران الهی را از خدواند منان خواستاریم. از خداوند سبحان برای خانواده آن مرحوم اجر صابرین مسئلت می نمائیم

این چه سازمانی است که اجازه یک تماس را هم نمی دهد 27 اردیبهشت 1394

این چه سازمانی است که اجازه یک تماس را هم نمی دهد

وقتی به ملاقات آقای اسماعیل قبادی که خواهرش مهین سالیان درازی است در اسارت فرقه بسر می برد رفتیم وی با دیدن ما سفره دلش باز شد و عنوان نمود که خواهرم مگر کجا می باشد که این گونه حتی اجازه تلفن هم به او نمی دهند؟ رجوی چقدر ترسو می باشد که از تماس تلفنی واهمه دارد که افرادش به سمت خانواده کشانده شوند؟

رجوی ها بخاطر جلوگیری از آگاهی اعضا، از ملاقات با خانواده وحشت دارند 23 اردیبهشت 1394

رجوی ها بخاطر جلوگیری از آگاهی اعضا، از ملاقات با خانواده وحشت دارند

آقای قدمی با تایید صحبت های جدا شدگان، در مورد مناسبات فرقه گفتند:”اعضا در فرقه رجوی اسیر و از دنیا قطع هستند و از هیچ چیز خبر ندارند. فرماندهان فرقه نمی گذارند آنها از اخبار مطلع شوند، چرا که در این صورت دیگر واقعیات برای شان روشن می شود. رجوی ها به این خاطر است که از ملاقات خانواده وحشت دارند”

من به رهایی فرزندم از فرقه رجوی اعتقاد دارم 22 اردیبهشت 1394

من به رهایی فرزندم از فرقه رجوی اعتقاد دارم

خانم توکلی که چندین بار برای ملاقات به اشرف رفته بود عنوان نمود مانع اصلی خود رجوی پلید می باشد که نمی گذارد با فرزندم ملاقاتی داشته باشم. من که یک مادر پیر هستم رجوی چه ترسی از من دارد؟ برای چه از ملاقات یک مادر با فرزندش هراس دارد؟ چیزهایی که در بیرون اشرف دیدم و توهین هایی که به دستور رهبران فرقه به ما شده برایم روشن شد که آنان جز مرگ عزیزانمان چیز دیگری نمی خواهند. به همین خاطر باید گفت که رجوی فردی پلید می باشد که با ریختن خون عزیزانمان به حیات خود ادامه می دهد.

خواهرم را راضی به جدا شدن از فرقه می کنم 19 اردیبهشت 1394

خواهرم را راضی به جدا شدن از فرقه می کنم

با آقای احمد رضائی برادر صدیقه که در تشکیلات رجوی اسیر می باشد گپ و گفتگو خودمانی داشتیم وی با آن چهره بشاش و خندانش عنوان نمود که من خواهان این هستم که ملاقاتی با خواهرم داشته باشم این خواسته ای که حتی همه زندانیان از آن بهره می برند ولی در فرقه رجوی این حق از افراد گرفته شده است. وی عنوان نمود وقتی در سال 82 به ملاقات خواهرم صدیقه رفتم از وضعیت زندگی شان و نحوه برخورد و اینکه نمی توانم با خواهرم به تنهایی صحبت کنم دریافتم که رهبری فرقه جز شعار و عوام فریبی چیزی برای دیگران و اعضای خود نداشته است.

خدا رجوی را لعنت کند که عامل بدبختی خانواده ما شده است 19 اردیبهشت 1394

خدا رجوی را لعنت کند که عامل بدبختی خانواده ما شده است

وقتی برایش توضیح دادم که رجوی جنایتکار خانواده را کانون فساد می نامد و عنوان می کند خانواده ها مزدور می باشند با ناراحتی گفت که مزدور خودشان هستند که با صدامیان همکاری کردند و اکنون در ایران جایی ندارند. آیا من مادر پیر که به زور راه می روم می توانم تهدیدی برای آنها باشم که به او توضیح داده شد که شما خطرناکترین دشمن برای سران فرقه می باشید چون آنها سعی دارند که عاطفه فرزندی را از بین ببرند.

در وجود رجوی ها عاطفه انسانی اصلا وجود ندارد 17 اردیبهشت 1394

در وجود رجوی ها عاطفه انسانی اصلا وجود ندارد

وی که از خانواده های فعال استان می باشد مطرح نمود که اکنون بعد از چند سال آیا امکان ملاقات آنان در لیبرتی فراهم شده است و اگر این مسئله حل شود مطمئنا کار سران فرقه تمام شده باید فرض کرد. به او توضیح داده شد که با کارشکنی سران فرقه کار انتقال افراد به کشور ثالث هم به سختی انجام می گیرد و اگر این شرایط فراهم شود او اولین نفری خواهد بود که برای ملاقات با برادر اسیرش خواهد رفت.

چرا رجوی فریبکار از ما خانواده ها می ترسد؟ 17 اردیبهشت 1394

چرا رجوی فریبکار از ما خانواده ها می ترسد؟

سال 82 برادر دیگرم به ملاقات مصطفی به اشرف رفت و چیزهایی که تعریف می کرد برایم قابل قبول نبود که بعد از سالیان وقتی برادرش را دیده چند نفر همراه او بودند که مبادا رابطه عاطفی بین آنها برقرار شود و او هم ترس داشت که بعد از رفتنش او را در تشکیلات زیر ضرب برده که چرا در برخورد با برادرت آنگونه که ما گفتیم رعایت نکرده است.

blank
blank
blank