درگذشت مادر فرزدان پورعابد از اعضای گرفتار در کمپ آلبانی مجاهدین حضور مسئول انجمن نجات گیلان در مراسم چهلم مادر فرزان پورعابد
درد دل یک خواهردل شکسته با برادراسیرش عظیم راد محمد علیزاده
تورا ندیدم اما بعضی ازدوستان شما را دیدم. دلم میگرفت وقتی که ازجانب آنها بی احترامی به افرادی مسن ودل شکسته، دوستانت برای خانواده ها تف می انداختند وحرفهای بی معنی میزدند که آن حرفها هیچ ربطی به ما خانواده ها نداشت.وقتی که برای آخرین روزبه پشت دراشرف (درب اسد) آمدیم همه درسکوت به سرمیبردیم هیچ کدام ازما طاقت حرف زدن با یکدیگررا نداشتیم. وقتی که میخواستیم برگردیم همه ما بی اختیاراشک میریختیم وبا دلی شکسته برگشتیم. هرکداممان تکه از وجودمان را درآن پادگان لعنتی جا گذاشتیم وبرگشتیم.
نامه ای به ملک جمشید ده مرده از اعضای دربند فرقه رجوی
جمشید جان. ما شما را از شبکه ماهواره دیدیم و فیلم و عکس گرفتیم شما جلو نشسته بودید و پشت سرت همان زنهای بدبختی که صحبتهای تکراری را برایتان می گفتند که خود نیز از قربانیان فرقه رجوی هستند. از دیدنت خیلی خوشحال شدیم. آبجی طاهره تصویر شما را روی صفحه تلویزیون مدام می بوسید و می گفت داداشی چرا نمی آیی و سپس گریه میکرد.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت نهم
حجت در حالیکه عنصر بازگشته را بشدت درآغوش می فشرد بغض کرده و پرسید تو بگو اسماعیل ما را دیدی و میشناسی؟ آخر مادر و پدرم دیگر تاب و تحمل ندارند بیش از بیست سال است که خبری از وی نداریم. خانواده مان چشم انتظار بود تا از کسی خبر اسماعیل را بگیریم و مادرم در تنهایی خود گریان زمزمه میکرد که خدایا کسی خواهد آمد تا خبرسلامت اسماعیلم را به من بدهد…
نامه ای از یک خواهر چشم انتظار به برادر اسیرش در اشرف
این خانواده ها نمایندگان ما هستند، برادران وخواهران تو هستند. برادر جان ازهیچ چیز نترس هرچه زودتر خودت را تسلیم نیروهای عراقی کن و به وطن برگرد. ما به توخیلی امید داریم. می دانیم که بالاخره جواب دعاهای خود را دریافت خواهیم کرد.برادرعزیزم از سال 66 تاکنون متوجه دروغ های آنان نشدی. کار اینها تمام است. این بچه ها همه دوستت دارند ومنتظر دیدن توهستند.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هشتم
خانواده اش خصوصا مادر سالمندش درچشم انتظاری بسرمی برد شاید که ولو صدای فرزندش را از گوشی تلفن بشنود. چه جالب و درعین حال چه مضحک که عضوی ازسازمان که با اختیار ولیکن فریب خورده به دام فرقه رجوی افتاد، اجازه ندارد برای دل خوش کردن مادرش هم که شده، درعصر پیشرفت تکنولوژی وغوغای دموکراسی بتواند یک تماس تلفنی با خانواده اش داشته باشد!!
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هفتم
آقای ابراهیم آقاجانی بنا بر اصرار خویش از جمله خانواده هایی بود که در تیرماه گذشته مجددا خود را به درب ورودی اسارتگاه اشرف رساند وبا اقامت دوهفته ای خود با سنگ اندازیهای فرقه رجوی مواجه شد وعملا بی آنکه به خواسته اش برسد وملاقاتی با برادرش داشته باشد به ایران بازگشت ولیکن ناامید نشد ومجدانه خواستاراین است که برادرش را که روزی بمنظور دفاع ازمیهن درقبال دشمن خارجی به جبهه اعزام شده بود، به دنیای آزاد و کانون پرمهرخانواده بازگرداند
نصایح برادارانه در نامه ای به قربانیان فرقه رجوی
من برادر یکی ازهزاران قربانی فرقه رجوی هستم ولی با همه قربانیان دربند این فرقه احساس برادری دارم.برادارن عزیزم. شاید اگر بتوانید از دیوارهای بلند سانسور در اسارتگاه اشرف سرکی بکشید و این نوشته را بخوانید به نظرتان این متن خنده دار یا بی معنی جلوه کند شاید هم در بعضی از شما احساس انزجار و تنفر ایجاد کند ولی اگر هر احساسی هم که به شما دست بدهد از احساسی که الان دارید بهتر است.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت ششم
این خانواده رنجدیده در دیدار با اعضای بازگشتی گیلان توانستند اخبار دقیق تری از وضعیت عزیزشان بگیرند و اطمینان حاصل بکنند که حداقل حسن درقید حیات است وپس ازآن بود که خواستند که با حسن درارتباط باشند ونامه نوشتند ودرسایت نجات اطلاع رسانی نمودند ولیکن سازمان کماکان به حسن اجازه نداد که با ارسال نامه و یا با تماس تلفنی خانواده اش را از نگرانی رهانیده تا لبخند برلبان خانواده اش نقش ببندد.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت پنجم
آقای مرتضی پورحسن از اعضای مرتبط با انجمن نجات گیلان در ادامه فعالیتهایش با مشارکت فعال در تمامی جلسات و همایش های انجمن با عناصر بازگشتی دیدار و گفتگو داشته است تا بتواند با گرفتن تجارب آنان توشه ای برای رهایی برادرش ازاسارتگاه اشرف داشته باشد.این خانواده با انگیزه صدچندان درصدد آنست که به هر قیمت خواهد توانست عضو اسیرخود را رها و به دنیای آزاد رهنمون کند و ما نیز آرزومندیم زحماتش ثمر داده و به آرزوی دیرینه اش برسد.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت چهارم
آقا فریدون مراد خانی مدام با انجمن درتماس بود که بتواند به دیدارآقای کشاورز بیاید که ما هم انجام وظیفه کرده و آقا فریدون درهمایش استمداد انجمن نجات واقع درشهرستان آستانه اشرفیه از جمله مدعوین بودند.آقا فریدون دو ساعت تمام پای صحبتهای تلخ و شیرین عناصر بازگشتی تماما گوش بودند. پس از پایان مراسم نیز تلاش وافری داشتند که در حاشیه بتوانند با آنها درد دل کند و بیشتراز داوود از زبان آنان بشنود.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت سوم
آقایان اکبر محبی و محمد باقرکشاورز که خود از نزدیک شاهد روحیات شجاع در مناسبات سازمان بودند و با حوصله تمام برای خانواده متولی جلالی روشنگری کردند و تاکید داشتند که پتانسیل خروج از سازمان را در روحیات شجاع به عینه دیدند ولازم است که خانواده وی با ملاقات حضوری وی را متقاعد کند که لاطائلات سازمان دروغ است و عناصر جداشده از سازمان به راحتی می توانند با امنیت کامل در ایران و یا خارج کشور به دور از سایه شوم تشکیلات سازمان زندگی کنند.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت دوم
پدر و مادر سالمند و زحمتکش روستایی مرتضی میر موسوی از اسرای دربند تشکیلات فریبنده رجوی چند سالی است که با انجمن نجات گیلان ارتباط فعالی دارند تا بتوانند از این طریق و با فعالیتهای انساندوستانه فرزند گمشده شان را دریابند و دستکم بتوانند پس از بیست سال دوری و بی خبری ولو یک تماس تلفنی کوتاه با او داشته باشند و صدایش را بشنوند.این پدر و مادر چشم انتظار وقتی از جلسه انجمن نجات مطلع شدند بی درنگ خودشان را از راه دور به سالن جلسه واقع درشهرستان آستانه اشرفیه رساندند و پای سخنان و به عبارتی درد دل آقایان اکبرمحبی، محمد باقر کشاورز و حمید حاجی پور نشستند.

