چهارشنبه, ۱۹ آذر , ۱۴۰۴
  • پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده 17 آذر 1404

    قاسم جان زندگی را دریاب
    پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده

    قاسم جان خوبی برادر؟ بارها برایت نامه نوشتم و اما دریغ از یک پاسخ نامه و یک تماس تلفنی. الان هم از سر دلتنگی خواستم چند خط برایت بنویسم از خوابی ‌که دیشب از مامان دیدم. شادروان مامان به خوابم آمد و دیدم پریشان حال و مضطرب است. خیلی دلم گرفت و ناگهان مامان را […]

پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم 16 آذر 1404

نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم

علی جان یک دنیای واقعی منتظر توست 16 آذر 1404

نامه زهرا قلیزاده به برادرش علی قلیزاده علی جان یک دنیای واقعی منتظر توست

دیدار خانواده مرتضی قدیمی با اعضای انجمن نجات زنجان 07 شهریور 1403

دیدار خانواده مرتضی قدیمی با اعضای انجمن نجات زنجان

خانواده چشم انتظار مرتضی قدیمی از اعضای دربند تشکیلات مجاهدین خلق با حضور در دفتر انجمن نجات زنجات با اعضای این انجمن دیدار و گفتگو کردند. فاطمه پیکانی، مادر  و حسین قدیمی، برادر مرتضی که در این دیدار شرکت داشتند به شدت نگران وضعیت مرتضی قدیمی بودند که هم اکنون در کمپ آلبانی مجاهدین خلق […]

عظیم جان، پسرم دوری از تو برایم رمقی باقی نگذاشته 06 شهریور 1403

عظیم جان، پسرم دوری از تو برایم رمقی باقی نگذاشته

عظیم جان سلام. عزیزم سلام. دلبندم سلام که خیلی خیلی دلتنگتم . عظیم جان مادرت هستم آمنه خاتون مرغی فومنی. اگر بگویم خوب و سلامت هستم دروغ گفتم. نه! خوب و سلامت نیستم و مگرمیشود با وجود نزدیک به چهار دهه دوری و بیخبری از تو رمقی برایم مانده باشد. آره مادر جان مریض احوال […]

نامه حمیده آغاسی به برادرش محمد رضا آغاسی در کمپ آلبانی 06 شهریور 1403

نامه حمیده آغاسی به برادرش محمد رضا آغاسی در کمپ آلبانی

محمد رضا برادر عزیزم سلام امیدوارم حالت خوب باشد. خدا را شکر همه ما خوب هستیم. اما متاسفانه از حال و احوال شما خبری نداریم. چقدر دوست داشتم از نزدیک ببینمت و با هم خاطرات گذشته را مرور کنیم. برادرجان ایام محرم و صفر است و طبق روال سالهای گذشته که من سن و سال […]

نامه سید محمد یعقوبی به هاجر یعقوبی در کمپ آلبانی 06 شهریور 1403

نامه سید محمد یعقوبی به هاجر یعقوبی در کمپ آلبانی

سلام به خواهرم. خواهر خوبم من و تو بهتر از هر کسی می دانیم برای چه در مقر مجاهدین زمین گیر شدی و چه زنجیری به پاهایت زده شده است. اما بدان که آن زنجیر در مقابل اراده تو هیچ اهمیتی ندارد. چون تو اصلا سازمان را نمی شناختی ولی متاسفانه در دامی گرفتار شدی […]

نامه فاطمه رضائیان برای برادرش اسماعیل رضائیان اسیر در کمپ مجاهدین خلق 05 شهریور 1403

نامه فاطمه رضائیان برای برادرش اسماعیل رضائیان اسیر در کمپ مجاهدین خلق

اسماعیل جان سلام خوبی داداشی گلم فاطمه هستم یگانه خواهرت. برادرمان ایوب هم سلام دارد خدمتت. بابا و مامان هم روح شان شاد که نیستند تا مدام پیگیر رهایی تو از شر رجویها باشند. اسماعیل جان بعد از سالها چشم انتظاری که خبری از تو دریافت نکردیم، نهم تیرماه گذشته چیزی حدود دو ماه پیش […]

پیام محمد جمالی به عمویش جهانگیر جمالی از اسیران رجوی 03 شهریور 1403

پیام محمد جمالی به عمویش جهانگیر جمالی از اسیران رجوی

جهانگیر جمالی از مدافعان آب و خاک ایران بود که نزدیک به چهار دهه پیش در کسوت یک سرباز به اسارت نیروهای عراقی درآمد. بعد از پایان یافتن جنگ ایران و عراق و شروع آتش بس و تبادل اسیران باید که به کشور و زادگاه خود در روستای توریستی شیله وشت از توابع طالش برمی […]

گفتگوی برادر علیرضا جعفری با مسئول انجمن نجات کرمانشاه 03 شهریور 1403

گفتگوی برادر علیرضا جعفری با مسئول انجمن نجات کرمانشاه

غلامرضا جعفری، برادر علیرضا جعفری از اسرای رجوی در آلبانی، در گفتگو با مسئول انجمن نجات کرمانشاه جویای وضعیت اعضای فرقه در آلبانی و به خصوص وضعیت برادرش شد. ایشان در این گفتگو بر نکته مهمی تأکید کرد و آرزو کرد تا به گوش برادر اسیرش برسد. ایشان معتقد است که خود افراد تنها کسانی […]

نامه ناهید مرادپور برای برادرش یحیی مرادپور اسیر در کمپ آلبانی 03 شهریور 1403

نامه ناهید مرادپور برای برادرش یحیی مرادپور اسیر در کمپ آلبانی

برادر عزیزم یحیی جان سلام. آرزوی سلامتی برایت دارم. عزیز دل خواهر هر روز که می گذرد بیشتر دلتنگت می شوم و درغم فراق تنها برادرم افسرده می شوم . من خواهرت ناهید در نا امیدی از دیدار و درآغوش گرفتن برادر روز و شب در اینترنت جستجو و سرچ می کنم که شاید تصویری […]

حسن جان، بیا و زندگی واقعی را تجربه کن 03 شهریور 1403

حسن جان، بیا و زندگی واقعی را تجربه کن

با سلام خدمت برادر خوبم حسن شعبانپور من کرمعلی هستم .حسن جان چند روز پیش و در حال درو گردن برنج ها به یاد تو و خاطرات گذشته افتادم و جای تو را در کنارمان خالی دیدم. حسن جان خودت بهتر می دانی تو هیچ سنخیت و وابستگی با سازمان مجاهدین نداری. تو را با […]

محمد مهدی جان باور کن هنوز دیر نشده 03 شهریور 1403

محمد مهدی جان باور کن هنوز دیر نشده

محمد مهدی جان برادر خوبم سلام. امیدوارم که در سلامت کامل باشی. همه اعضای خانواده آرزوی دیدن تو را دارند. پدر و مادرمان بسیار پیر شده اند. چندین بار فیلمی کوتاه از آنها در سایت انجمن نجات گذاشتم و امیدوار بودم که تو ببینی. می دانم سران سازمان اجازه نمی دهند تو این فیلم ها […]

مادری دیگر سر بر خاک نهاد 31 مرداد 1403

مادری دیگر سر بر خاک نهاد

به عبدالله استواری بگوئید که دیگر مادر ندارد و مادرش با درد و رنج وصف ناپذیر از این دنیا رفت! رجوی یک لعنت ابدی دیگر در تاریخچه وجود خود ثبت کرد. قبل از اینکه مادری فرزندش را ببیند از این عالم وداع کرده و پر کشید. فارغ از مسائل سیاسی کسی که مقصر و مسبب […]

درخواست ثریا عبداللهی از گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران 30 مرداد 1403

درخواست ثریا عبداللهی از گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران

مادر ثریا عبداللهی در پیامی از گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران خواست تا از همه ظرفیت‌های خود برای وادار کردن مجاهدین خلق جهت برقراری ارتباط بین مادران و فرزندانشان استفاده نماید. در متن پیام فوری مسئول تشکل مادران انجمن نجات به خانم “مای ساتو” آمده است: گزارشگر ویژه حقوق بشر […]

blank
blank
blank