خودت را از حصار بسته رجوی نجات بده نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی
دخترم می ترسید با من صحبت کند دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی
این تنها یک تصویر نیست عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر
دو سال پشت سیمخاردارهای چهار لایه اشرف؛ «فقط میخواهم فرزندم را ببینم»
ثریا عبداللهی: به هر حال من ۲۰ سال زحمت بچهام را کشیدهام. میدانست که من با چه شرایطی او را بزرگ کردهام. نمیدانم چه بر سر او گذشت و چه تهدیداتی شد؟ اصلاً چرا تهدیدش کردند و چرا به این صورت به تلویزیون آورده بودندش؟ چرا او را بر علیه مادرش، مادری که جوانیاش را برای فرزندانش گذاشته، او را تحریک کرده بودند و چرا باید این جور صحبت کند؟ من تعجب میکنم.
حضور خانواده های فداکار آذربایجان شرقی در جمع متحصنین درب کمپ اشرف
به حول قوه الهی و در یک حرکت باشکوه و خداپسندانه و انسانی و باارزش , تعداد زیادی از خانواده های محترم آذربایجان شرقی برای پافشاری و اصرار بحق شان در انجام ملاقات با عزیزان شان در کمپ عراق نو (اشرف) و حضور در هر حرکت قانونی و اصولی برای محکومیت فرقه تروریستی مجاهدین خلق طی چند روز گذشته به خانواده های فداکار و متحصن درب اصلی اسارتگاه اشرف پیوستند.
بسیج خانواده ها به سمت پادگان اشرف در عراق
با نزدیک شدن پایان سال میلادی 2011 و اتمام ضرب الاجل تعیین شده از جانب دولت عراق مبنی بر اینکه سازمان مجاهدین خلق می بایست مقر فرقه ای خود در پادگان عراق جدید (سابقا اشرف) را ترک کرده و آنرا به مقامات عراقی تحویل دهد، فوجی از خانواده های دردمند و رنج کشیده که نگران حال عزیزان خود هستند به سمت پادگان اشرف بسیج شده اند. شمار این خانواده ها که از تمامی کشورهای دنیا از کانادا گرفته تا ایران حرکت کرده اند روز بروز بیشتر میشود.
خانواده های استان یزد برای دیدار با عزیزانشان راهی عراق شدند
خانواده های درد کشیده و زحمتکش استان یزد در تاریخ 27/9/90 راهی عراق شدند.این خانواده ها که هر کدام عزیزی در اسارت فرقه رجوی دارند با امید و آرزوی ملاقات با عزیزانشان و پیوستن به خانواده های متحصن در جلوی پادگان فرقه ای رجوی، راهی کمپ اشرف شدند. انجمن نجات برای این عزیزان که ماهها منتظر چنین لحظه ای بودند آرزوی موفقیت دارد. باشد که با باز شدن درب قلعه اشرف رجوی ملاقات خانواده ها با فرزندانشان محقق گردد.
حضور خانواده های گلستانی برای چندمین بار در جلوی اسارتگاه اشرف
خانواده های داغدیده گلستانی به همراه خانواده های متحصن در جلوی اشرف در هفته اول از طریق بلندگوهای قرار داده شده با اسیران صحبت می کردند و از اضلاع مختلف در چهار گوشه پادگان رجوی پیام خود را به آنها می رساندند و حتی در یکی از روزها تا جلوی یکی از نگهبانیها در ضلع جنوبی پیش رفتند و از آن مزدوران فرقه رجوی آن پدران و مادران پیری را که تنها برای دیدن چند دقیقه ایی فرزندان خود به آن بیابان قدم گذاشته بودند را با فلاخن و کش کشی تهدید می کردند
مصاحبه با دو تن از خانواده های قربانیان فرقه رجوی در مقابل کمپ اشرف ـ عراق
میگم بابا جونم دوست دارم سالهایی که تو را ندیدم، از همون که تو را ندیدم باز هم میگویم دوست دارم ولی برگرد برگرد به آغوش گرم خانواده ات بگذار من و برادرم پدر داشته باشیم، نگذار که زیر سایه کس دیگری باشیم فقط زیر سایه خودت باشیم. به پدرم میگم برگرده که دوست داره نوه هاش دختر خودم پسرم بچه های برادرم که نوه های که اون ندیده سالهاست، اونها آرزوی دیدنش را دارند میخوان توی بغلش بنشینند و اون هم نوازششون بکند.
بازگشت خانواده های استان مرکزی از عراق
خانواده های استان مرکزی بعد از دو هفته تلاش خستگی ناپذیر در جنگ با فرقه رجوی با انگیزه ای بالا برای نجات فرزندانشان به سلامت به وطن خود ایران باز گشتند. خانواده هایی که برای چندمین بار عازم عراق شده بودند ماهیت ضد بشری رهبری فرقه و سرانش بیشتر برایشان روشن شده است.
گزارش هایی از گسترش اعتراضات خانواده ها به دستگاه گشتاپوی مجاهدین
در همایش روز چهارم آذرماه در دانشگاه بغداد خانواده ها با قاطعیت چنان سالن بزرگ آمفی تئاتر را با شعارهایشان برای انجام ملاقات با عزیزانشان در اشرف به لرزه درآورده بودند که همه حاضرین عراقی و نمایندگان رسانه ای عراق و کشورهای اروپایی اشک از چشمانشان سرازیر بود. خانم عبداللهی درد اصلی خانواده ها را برای حاضرین به وضوح بعنوان مادر امیر ارسلان حسن زاده توصیف نمود
خبرهای خانواده ها و پادگان فرقه ای اشرف
سه نفر از اسارتگاه اشرف فرار کرده و خودشان را به نیروهای عراقی معرفی نمودند و سپس به جمع خانواده ها در شهرک آزادی پیوستند. خانواده یکی از آنان در میان خانواده های متحصن بود. او گفت که صدای خواهرش را از پشت بلندگوها شنید و او را شناخت و دلگرم شد و نور امیدی در دلش تابید و لذا جان خود را به خطر انداخت و فرار نمود. او گفت که خدا را شکر میکند که آزادی خود را بازیافته و توانسته است برادر و خواهرش را یکبار دیگر در آغوش بگیرد.
پیام تسلیت به خانواده دادگر
مطلع شدیم آقای اکبر دادگر پدر یعقوب دادگر (از اسرای فرقه رجوی) جان به جان آفرین تسلیم کرده است. آقای دادگر همواره درباره ی انزجار و نفرت خود از سران مجاهدین به دلیل مواضع ضد میهنی و اسارت فرزندش که دیر هنگامی ست در حصارهای آهنین و دنیای تاریک و سیاه مجاهدین بسر میبرد، سخن می گفت و در انتظار رهایی و بازگشت فرزندشان یعقوب دادگر به کانون گرم خانواده بود.
سخنرانی خانم عبدالهی در گردهمائی بزرگ بغداد
دقیقا دو سال است که با مشکلات زیادی، همچون سختی رفت و آمد و سکونت در بیرون شهر و در بیابان و غیره، دست و پنجه نرم می کنیم. تا کنون 1650 عضو خانواده برای دیدار با عزیزانشان به درب پادگان اشرف در خالص آمده اند و این علیرغم اینست که بعضی از اعضای خانواده ها مسن و مریض هستند و به این ترتیب مشکلاتشان دو برابر می شود. برخی از خانواده ها تا بحال چندین بار به پشت دربهای قلعه اشرف آمده اند و هر بار هفته ها منتظر نشسته اند ولی نتیجه تمامی این زحمات بجز فحاشی، پرتاب سنگ و تهمت توسط عده ای اجیر شده نبوده است.
گردهمائی در شهرک آزادی در مقابل پادگان اشرف
روز جمعه 18 نوامبر 2011، صدها تن از سران عشایر و مقامات و شخصیت های حقوقی و سیاسی عراقی، به حمایت از خانواده های متحصن در برابر پادگان فرقه ای اشرف که یکسال و نه ماه است چشم انتظار دیدار عزیزان خود هستند، به محل استقرار آنان آمدند. اعضای سابق رها شده از فرقه رجوی که از کشورهای مختلف به عراق آمده بودند از مقر استقرار خانواده ها در شهرک آزادی دیدار کردند و از خانواده ها به خاطر پایداری و استقامت 21 ماهه شان تشکر و قدردانی نمودند.

