چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
  • پیام تبریک زهرا قلیزاده به برادر اسیرش علی قلیزاده 10 دی 1404

    روز مرد را به تو تبریک می گویم علی جان
    پیام تبریک زهرا قلیزاده به برادر اسیرش علی قلیزاده

    سلام و درود به داداش قشنگم روز مرد مبارک تان باشد علی جان عزیز خانواده خیلی دوستت داریم و منتظر دیدار تو هستیم که روبه روی هم این روز فرخنده رو به تو تبریک بگوییم. می‌دانم که تصمیم بازگشت جسورانه ترین انتخاب زندگی‌ات است. این قدم اول تصمیم جدایی تو از تشکیلات مجاهدین پایان راه […]

نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی 09 دی 1404

خودت را از حصار بسته رجوی نجات بده نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی

دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی 08 دی 1404

دخترم می ترسید با من صحبت کند دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی

عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر 08 دی 1404

این تنها یک تصویر نیست عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر

خواسته بحق خانواده های آذربایجان شرقی برای دیدار با عزیزانشان 29 فروردین 1391

خواسته بحق خانواده های آذربایجان شرقی برای دیدار با عزیزانشان

بهمن سال 1388 یادآور اولین حضور خانواده ها در جلوی درب اصلی اشرف بود که از استان آذربایجان شرقی به عراق مسافرت نموده بودند. این خانواده ها که اغلب هم پیر بودند شرایط طاقت فرسای مسافرت در فصل زمستان را تجربه می کردند. آنان نزدیک 50 روز با ابتدایی ترین وسیله ها توجه جامعه جهانی را برای طرح خواسته بحق شان جلب نمودند. یک بلندگوی دستی باطری دار و یک طبل همه اساس کارشان بود. در این تاریخ خانواده ها برای اولین بار به نمایندگان سازمان در درب اصلی اشرف گفتند:” ما ملاقات می خواهیم آنهم بدون حضور شما مسئولین”.

رجوی ها دشمن نسل سوم خانواده ها شده است 27 فروردین 1391

رجوی ها دشمن نسل سوم خانواده ها شده است

خانم شهناز باقری همسر اسیر فرقه رجوی احمد رضاعی از جمله خانواده هایی بوده است که در زمان اسارت همسرش یک فرزند کوچک داشته و بیش از دو دهه از همسرش اطلاعی نداشته است و رجوی نیز هیچ اخباری در اختیار آنان نگذاشته بود.این خانواده در طول چندین سال گذشته با تلاشهای زیاد بارها به مجامع بین المللی و صیلب سرخ شکایت نموده است و با همه مشکلات بارها به همراه سایر بستگان خود به درب اشرف مراجعه نموده است ولی رجوی دیکتاتور و سنگدل پاسخی به او نداد و هر بار از طرف مامورین رجوی مورد توهین و آزار قرار گرفتند.

نامه جمعی از خانواده های خوزستانی متحصن خطاب به آقای نوری المالکی 26 فروردین 1391

نامه جمعی از خانواده های خوزستانی متحصن خطاب به آقای نوری المالکی

ما جمعی از خانواده های خوزستانی که عزیزانمان طی سالیان تحت اسارت سازمان تروریستی و ضد دموکراتیک موسوم به مجاهدین خلق می باشند و بر خلاف تمامی قوانین و عرف بین المللی مندرج در منشور حقوق بشر جهانی تاکنون موفق به ملاقات با آنها نشده ایم، ما خواهان برخورداری از حق مسلم ملاقات حضوری و خارج از کنترل امنیتی فرماندهان سازمان تروریستی مجاهدین می باشیم. تا عزیزان ما بتوانند بدور از هر گونه نگرانی از عواقب احتمالی، سرنوشت آینده خود را تعیین کنند.

نگرانی خانواده های چشم انتظارگیلک و اعلام آمادگی اعزام به کمپ ترانزیت 26 فروردین 1391

نگرانی خانواده های چشم انتظارگیلک و اعلام آمادگی اعزام به کمپ ترانزیت

شماری ازخانواده ها که هریک عضوی از خود را در اسارتگاه رجوی دارند خواستار آن شدند که هر چه سریعتر با ایجاد تسهیلات لازم اینبار به ترانزیت اعزام شوند و خاطرنشان کردند که لاجرم در مکان جدید کنترل تشکیلات روی اعضای نگون بخت و از دنیا بی خبر کمتر و یا به صفر رسیده و میتوان با یک ملاقات حضوری با زنده و احیاء شدن عواطف به قربانگاه رفته عزیزان خود، آنان را برای همیشه از شر رجوی راحت کرده و به کانون گرم و پر مهر خانواده بکشانند و خانواده ها بر این باور خود مصر بوده و از خدا خواستند که خواسته هایشان محقق شود.

تلاش خانواده های خوزستانی برای آزادی اسیران اشرف در سال ۹۱ ادامه دارد 24 فروردین 1391

تلاش خانواده های خوزستانی برای آزادی اسیران اشرف در سال ۹۱ ادامه دارد

اولین کاروان خانواده های خوزستانی درسال 91 با هدف تلاش برای آزادی اسیران دربند فرقه تروریستی رجوی روز یکشنبه مورخ 21/1/91 برای پیوستن به جمع دیگر خانواده های متحصن در مقابل پادگان اشرف اعزام شد. خانواده های خوزستانی قبل ازحرکت با تجمع در مقابل کنسول دولت عراق در استان خوزستان نامه ای به آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق را تسلیم سرکنسول عراق آقای استاد باسم نمودند.

نامه زیبا به پدر اسیرت در فرقه رجوی دلم را به درد آورد 20 فروردین 1391

نامه زیبا به پدر اسیرت در فرقه رجوی دلم را به درد آورد

آقای میلاد طوسی بخش، در نشریه خواندم که روز بیست و نهم مهر ماه سال گذشته (29/7/90)، روز خجسته عروسی و داماد شدنت بود و از پدرت” مسعود” خواسته بودی خودش را به عروسیت برساند! بله آرزوی هر پدری است که پسرش را داماد کند و پسرش را در لباس دامادی ببیند! اما حیف که رجوی خائن خیلی از آرزوهای نسل ما را به قربانگاه برد و قربانی کرد، نامه زیبایت به مسعود، پدرت، دلم را بدرد آورد و چشمانم را بیاد روزهای اسارتم در اشرف و در کنار پدرت پر از اشک کرد.

پدران و مادران در حسرت نگاهی 25 اسفند 1390

پدران و مادران در حسرت نگاهی

همه خانواده ها فقط آرزو داشتند از دور عزیز خود را ببینند اما” رجوی” از این هم دریغ می کرد و فقط خانواده ها را سنگسار می کردند! ای وای بر سنگین دلان، وای بر سیه دلان! پدران و مادران زیادی در حسرت دیدار عزیزان خود با چشمان باز و منتظر از دنیا رفتند، عده ای هم حسرت بدل، داغدار شدند و خبر کشته شدن عزیز خود را شنیدند،” آقای رجوی” لااقل اجازه بده کسانی که زنده ماندند و خود را با هزاران سختی به کنار اشرف رساندند، فقط گل خود را بو کنند، گل زیبای خود را از دور نگاه کنند

‌اشک تمساح مریم رجوی برای خانواده ها 23 اسفند 1390

‌اشک تمساح مریم رجوی برای خانواده ها

خانم رجوی لطفا قدری حیا کنید، دروغگویی وقاحت و بیشرمی تا کی و تا کجا؟ حداقل با خودتان صادق باشید براستی مشکل شما در کمپ ترانزیت لیبرتی ملاقات اعضا با خانواده هاست؟ همان خانواده هاییکه درسال 68 با انقلاب نکبتی و من درآوردیت که در حقیقت یک کودتای سیاسی و نظامی برعلیه رهبران معترض در راس سازمان بود، طومار آنها را درهم پیچید؟ همان خانواده هایی که می گفتید کانون فساد هستند و باید از اساس منفجر شوند.

برای رسیدن به”آزادی” چه باید کرد؟ 21 اسفند 1390

برای رسیدن به”آزادی” چه باید کرد؟

ما میبایست مدافع منافع خانواده های رنج کشیده باشیم که متأسفانه هیچ عنایتی به آن نمیشود و هر طرف صرفا به منافع سیاسی خود فکر میکند. خواست رجوی حفظ ساختار فرقه ای تشکیلات خود و ایزوله نگاه داشتن افراد از دنیای خارج است و فعلا به یمن برخورد فوق العاده ضعیف و تدافعی طرف های این قضیه، نه تنها به این خواسته خود رسیده بلکه ظاهرا می بایست از وی متشکر و ممنون هم بود و جایزه و پاداش هم داد و به این نتیجه رسید که دیگر تروریست نیست.

ما به شما گل دادیم شما به ما فحاشی!! 21 اسفند 1390

ما به شما گل دادیم شما به ما فحاشی!!

حضور سبز شماری از خانواده های مقاوم و چشم انتظار گیلک، به دفترانجمن گرمای خاصی بخشید این خانواده های معزز و رنجدیده از ظلم و جور رجوی متعاقب تحصن دوهفته ای درمقابل پادگان بدنام اشرف با روحیه ای سرشار و امیدی ژرف نسبت به رهایی عزیزان دربندشان ساعاتی را در دفترانجمن نجات گیلان دورهم بودند و به بازگوکردن خاطرات تلخ و شیرین حضور خود در مقابل اضلاع چهارگانه اسارتگاه اشرف پرداختند و جمعبندی حرفشان این بود که سحرنزدیک است وتا رهایی یکایک عزیزانمان کوتاه نخواهیم آمد.

همسر علی ابراهیمی از احساساتش می گوید 18 اسفند 1390

همسر علی ابراهیمی از احساساتش می گوید

آقای رجوی سوال همسر علی این بود که چرا علی به ملاقات نیامد و چه چیز او را اینطور بی احساس کرده که عشقش و دوستش را ملاقات نکرد ولی آقای رجوی سوال من این است آیا ایدئولوژی شما اینطور انسانی به بار می آورد و همه را بی احساس می کند یا جبر و ترسی که شما در تشکیلات به وجود آورده اید؟ باید که جوابی برای همسر علی و علی های دیگر داشته باشید و جواب او را بدهید و او را از این رنجش آزاد کنید.

ازکار و زندگیم دست شستم تا فرزند اسیرم را دریابم 17 اسفند 1390

ازکار و زندگیم دست شستم تا فرزند اسیرم را دریابم

خانم شهربانو مرندی مادر عضو اسیر اشرفی خسروسلیقه دار است. خانم مرندی گفتند توانستم مقاومت کورکورانه نگهبانان رجوی را بشکنم تا به من مادر سالمند فحاشی نکنند و سنگ نزنند و به درد دلم گوش فرابدهند و من فکرمیکنم فرار اخیر آقایان میریان و رحمانی محصول بلافصل فعالیت خودم و سایرخانواده های گیلانی که در مقابل کمپ اشرف حضور داشتیم بوده است

blank
blank
blank