چرا پول توجیبی داد و چرا قطع کرد؟ پول توجیبی رجوی به نیروها
نشست های شستشوی مغزی در تشکیلات رجوی تخریب روحی – روانی اعضا در مناسبات مجاهدین
مستمری ۱۰ دلاری اعضای مجاهدین خلق شواهد تازه از استثمار نیروها در مجاهدین خلق
اعتصاب غذای لیبرتی، فرایندی کورکورانه
این رسم و رسوم رجوی است. سالیان است که انسانها را از خود بیخود کرده، تحت شدیدترین شیوه های مغزشویی تشکیلاتی قرار داده، و آنان را به ماشین هایی کوکی تبدیل کرده است. که فکر نمی کنند و فقط عمل می کنند. البته در اعماق درون ذهنشان می فهمند، هجو و تهی گشته اند، ولی قدرت ابراز وجود را ندارند. رجوی قدرت ابراز وجود را در آنها کشته است.
تسلیت به معصومه ربیعی عضو اسیر فرقه رجوی
کم کم که وارد بحث شدم در ادامه گفتند که ماه پیش وی را وارد انقلاب طلاق اجباری کردند و بی آنکه بخواهند حلقه ازدواج خود را به رجوی تحویل دادند ولی عملا نتوانستند که ازاین قضیه عبور کنند و همسرشان را از یاد برده و فراموششان نمایند. به هرحال وی کج دار و مریز وارد کلاس آموزش شد و به یکی از خواهران کلاس سپردم که هوایش را بیشتر داشته باشند. خودم نیزهمزمان مشکل حاد تشکیلاتی ایشان را در نشست تشکیلاتی به ژیلا دیهیم انتقال دادم
پیام خانم حمیرا محمدنژاد در مورد ادامه خط رهبری فرقه رجوی برای اعتصاب غذا
عجیب اینکه طی ۳۰ سال گذشته می بینیم بیشترین لبه تیز سیاستهای رجوی به سمت اعضاء درونی خودش بوده و آنچه در این میان بی ارزش است جان و سلامت روح و روان افرادش می باشد و با مایه گذاشتن از آنها فلش توجه را از روی سیاستهای غلط خود برداشته و از روی موضوع اصلی منحرف کرده است که چه اصراری به ماندن در مهلکه ای به اسم عراق
علت سکوت و سپس فرمان خود کشی از سوی رجوی چیست؟
رجوی در مقطع انتقال گروه ششم اسیران فرقه به کمپ ترانزیت لیبرتی اعلام کرد این شلیک موشک ششم است منتظر شلیک موشک های بعدی ازسوی رهبری باشید. البته این وعده هنوز ابلاغ نشده و موشکی هم که شلیک نشد هیچ، لال مونی رهبری هم به آن اضافه شد این ثابت می کند که رجوی دل خوشی به تحولات مقطعی عراق و منطقه داشت و تنها سرمایه اش هم عملیات های تروریستی امثال طارق الهاشمی بود که به خورد مریدانش میداد. اکنون کار از این وعده ها گذشته و رجوی بود و نبود خودش مطرح است.
نگاهی به انواع عاشورای مجاهدین
همه می دانیم که اردوگاه اشرف آخرین یادگار به جای مانده از صدام حسین در عراق بود که با حمایت اربابان خارجی بر جا مانده و کارش مضاف بر ایران با عراق نیز جرقه و جنگ را به پیش می برد. اما یک ماموریت دیگر را نیز همزمان بر دوش داشت و آن طعمه شدن، تا رهبری مجاهدین با این ترفند، دشمنانش را فریب داده و آنان را به بیراهه بکشاند که النهایه ۵۲ تن از قربانیان مجاهدین را می بایست در ردیف طعمه یا همان گمراه کنندگان دشمن، به شمار آورد
مسئولیت تاریخی هواداران مجاهدین برای جلوگیری از نسل کشی در لیبرتی
اینکه در این نوشته هواداران را که همگی هم در خارجه بسر می برند خطاب قرار داده ام آنست که بالاخره امکان دسترسی به فضای بازی را دارند و این نکات حداقل به گوششان خورده اما چرا همچنان عده ای با چنین تناقضاتی به حمایتشان از این جریان ادامه میدهند می تواند دلایل متعددی داشته باشد اما می خواهم به اصلی ترین دلیل اشاره کنم و آن اینست که از بس که حرمت همه چیز در این جریان شکسته شده دیگر هیچ غیرت، همیَت، احساس، عاطفه، پرنسیپ و حد و مرزی باقی نمانده.
قرنطینه کردن ۴۲ نفری که از کمپ سابق اشرف به لیبرتی انتقال داده شدند
پس از ۱۲ روز کشاکش برای تعطیل کردن اشرف و انتقال ۴۲ نفر باقی ماند، مدت ۱۴ روز است که مابقی افراد زنده از کمپ سابق اشرف به لیبرتی انتقال داده شده اند. این افراد را در لیبرتی ایزوله کرده اند و در قرنطینه نگه می دارند و نمی گذارند با بقیه تماس بر قرار کنند، تا آنچه راکه در اشرف گذشته در محافل خصوصی با نفرات دیگر بیان نکنند.
شمه ای از مغزشویی رجوی ها
تنها راه نجات اعضای اسیر فرقه این است که یا تشکیلات فرقه ای در عراق فروبپاشد و یا اعضای اسیر هر چه زودتر به کشور ثالث منتقل شوند. در غیر این صورت رجوی به تلاش جنایتکارانه خود مبنی بر کشتن دادن همه آنها تا آخرین نفر ادامه خواهد داد. او بخصوص در شرایطی که ضربات از هر سو بر او وارد شده و کوس شکستش در همه جا پیچیده است، دنبال راهی برای مانور دادن است
سی سال اسارت، بازگشت به نقطه اول، چرا؟
این اسیران رها شده بعد از سی سال می گویند واقعیت ها حتی اگر در مقابل آنها تقابل کنید و مقاومت صوری کنید چون واقعیت است خود را بر ذهن و ضمیر انسان تحمیل می کند. اما زور و اجبار، شکنجه و فشار و هر نوع روش دیگری مثل همان مناسباتی که رجوی ساخته بود نه تنها سرسوزنی در قلب انسان جای نمی گرفت بلکه نفرت و کینه آدمی را نسبت به آن حیوان تولید کننده این تاکتیک ها هرچه بیشتر می کرده است.
پسر مسعود رجوی: پدر من دجالترین فرد در دنیاست!
مصطفی (معروف به محمد) رجوی که فرزند مشترک مسعود و اشرف ربیعی می باشد، یکی از همین افراد است. به گفته اعضای جدا شده سازمان، مصطفی که اکنون بیش از 30 سال سن دارد 27 و با افکار سیاستهای پدرش به شدت اختلاف دارد، میگوید: « من بدبخت ترین بچه دنیا هستم. وقتی که نوزاد بودم مادرم در خانه تیمی در تهران کشته شد، بعد از آن با پدر بزرگم بودم که توسط تشکیلات به فرانسه برده شدم. در آنجا روزها با 4 تا محافظ به مدرسه می رفتم و عصر ها هم معلم خصوصی داشتم.
هشدار نسبت به اعتصاب غذا در لیبرتی
رجوی در ادامه سیاستهای گذشتهاش بر یکدندگی و لجاجت خود اصرار میورزد. و با به صحنه فرستان تعدادی از نفرات در لندن، ژنو، برلین از یکطرف و ساکنان لیبرتی از طرف دیگر به اعتصاب غذا مخالفت و عناد خود را آشکار میسازد. این حرکت رجوی مشابه همان خودسوزی در سال 2003 است که پس از دستگیری و زندانی کردن تعدادی از رهبران فرقه در پاریس تعدادی از نفرات خود را در اعتراض به این دستگیری، در چندین شهر اروپا و کانادا طعمه حریق ساختند.
دموکراسی و آزادی از دید رجویها
درحالیکه بالعکس، دموکراسی که فرقه رجوی آنرا نمایندگی می کند، تعبیر و تفسیر دیگری از آزادی بیان و دموکراسی است.استبداد محض است. مثلا لقب رئیس جمهور منتخب مقاومت مریم رجوی!! ایشان در کدام انتخابات فرقه به ریاست جمهوری خود خوانده منتصب شدند؟ توسط کدام نیروهای مقاومت؟

