*شنبه 11 مرداد در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود: مریم رجوی، روح مجسم شیطان در مقابل نهضت عاشورا … در قاموس مجاهدین اگر کسی درخواست جدایی می کرد به او انگ مزدوری، جاسوسی، اخلاقی و هزار اتهام […]
*شنبه 11 مرداد
در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
مریم رجوی، روح مجسم شیطان در مقابل نهضت عاشورا
… در قاموس مجاهدین اگر کسی درخواست جدایی می کرد به او انگ مزدوری، جاسوسی، اخلاقی و هزار اتهام واهی می زدند تا مانع جدایی فرد شوند . برای حفظ نیرو از روی جبر و بندگی جلسات متعدد دیگ، طعمه، عملیات جاری، غسل هفتگی و … بر پا می کردند. در سر فصل های مهم نیروی فریب خورده در صف مقدم برای کشته شدن اعزام می شدند و رهبران مجاهدین طبق معمول در مخفی گاه های زیر زمینی در عراق یا در حومه پاریس خوش گذرانی می کردند. پس خموش ای قوم پست و فریبکار شما کجا و نهضت حسینی کجا؟! مهم ترین و بزرگ ترین اثر جاودان قیام حسینی این بود که پرده نفاق، ریا، زر و زور را از هم درید و حساب سلطنت از دین جدا شد. بنابراین اثر حداقلی قیام حسینی تفکیک همیشگی بین خلفا و دین بود که دست اغواگران و سود جویانی به مانند مریم رجوی سرکرده رذل مجاهدین که برای نهضت امام حسین (ع) اشک تمساح می ریزد ولی درعمل مقابل آن قرار گرفته است و در صف یزیدیان زمان برای ریختن خون بیگناهان قرار گرفته است…
مریم رجوی باز هم دشمنی اش با مردم ایران را علنی کرد
در روزهای گذشته، شاهد برگزاری شوی تبلیغاتی دیگری از سوی تشکیلات مجاهدین خلق بودیم؛ سیرکی تکراری اما با محتوایی هشدارآمیزتر از همیشه. مریم رجوی، در قامت رهبر خودخوانده “آینده ایران”، بار دیگر با لحنی عوامفریبانه اظهارات خود مبنی بر تجزیه ایران را دوباره مطرح کرد. این اظهارات نهتنها بازتابدهنده یک تفکر خام و خیالبافانه درباره آینده ایران است، بلکه عملاً چراغ سبزی است برای تجزیهطلبان و بازی در زمین دشمنانی که سالهاست رویای تکهتکهکردن ایران را در سر میپرورانند. وقتی کسی به جای تقویت همبستگی ملی و احترام به تنوع فرهنگی در قالب وحدت سرزمینی، زبان به تفکیک ساختاری و سیاسی میگشاید، در حقیقت دارد منافع ایران را روی میز حراج میگذارد.
… ادبیات مورد استفاده رجوی درباره “حق طبیعی اقوام” نه تنها دروغی شیرین و خطرناک است، بلکه به روشنی نشان میدهد که او از نقش اپوزیسیون گذشته و اکنون به بازوی سیاسی یکی از پروژههای اطلاعاتی و امنیتی منطقه تبدیل شده است.
سخنان اخیر مریم رجوی نه از سر دغدغه حقوق بشر است، نه علاقه به مردم کرد و بلوچ و ترکمن. این فقط بازتولید همان منطق استعماری قدیمی است: تکهتکهکردن ملتها برای آسانتر بلعیدهشدنشان…
عملیات فروغ و یا دروغ جاویدان چرا و چگونه شکل گرفت؟ – قسمت سوم
اوج نقطه درگیری ها در تنگه چهارزبر اتفاق افتاد، که بعد از سه روز درگیری و تلاش بیهوده برای عبور از این تنگه با شکست مجاهدین خلق و حسرت رسیدن به کرمانشاه خاتمه یافت. 1300 تا 1400 نفر از نیروها یعنی حدود 27 درصد اعضا کشته شدند و دهها نفر نیز مجروح و دستگیر گردیدند. یکی از علل این شکست مقاومت مردم در مقابل ما تا قبل از رسیدن نیروهای نظامی ایران به صحنه بود، همان مردمی که رجوی به ما وعده داده بود در پشت مرز منتظر ما برای پیوستن به صفوف ارتش آزادیبخش بودند! نیروهای مجاهدین خلق کاملا از هم پاشیده و با فرار فرمانده اصلی از صحنه هر کس بلاتکلیف مانده بود که چه باید کرد؟ هر یک از اعضا با تلاش فردی بدنبال فرار از صحنه و بازگشت به خاک عراق بودند. از حمایت های نظامی صدام که رجوی قولش را به ما داده بود خبری نبود! در آسمان هیچ جنگنده ارتش عراق که رجوی گفته بود آسمان صحنه عملیات را پوشش خواهند داد، دیده نمی شد؟!
… در میان کشته شدگان این عملیات نام علی زرکش برجسته تر از همگان بود.علی زرکش بعداز کشته شدن موسی خیابانی در 19 بهمن سال 60 به عنوان فرمانده عالی سیاسی، نظامی مجاهدین خلق در داخل ایران از طرف رجوی انتخاب شده بود. به دنبال شکست عملیات مسلحانه علی زرکش بر سر موضوع غلط بودن این استراتژی با رجوی دچار اختلاف شد. وی مدتی بعد در یک دادگاه فرمایشی در فرانسه به جرم خیانت و تمرد به اعدام محکوم و سپس به عراق فرستاده شد و در آنجا زندانی گردید. گفته میشد که وی در عملیات فروغ جاویدان از پشت مورد حمله قرار گرفته و تسویه حساب تشکیلاتی گردید. ساختار نظامی ارتش مجاهدین خلق به شدت آسیب دیده و طرح سرنگونی با شکست روبرو شده بود.
ریزش شدید نیرو – معضل رجوی بعد از شکست در عملیات فروغ جاویدان – قسمت دوم
… هر چه افراد درباره شکست سنگین در عملیات بیشتر فکر می کردند بیشتر به این نتیجه می رسیدند که انجام این عملیات یک کار جنون آمیز بود. وقتی هم فردی به این نقطه می رسید در ادامه به بن بست استراتژیک مجاهدین خلق و سپس به بی نتیجه بودن ماندن در عراق فکر می کرد که همه اینها او را به سمت مسئله داری و جداشدن از تشکیلات سوق می داد.
رجوی برای جلوگیری از گسترش این فضا و جلوگیری از ریزش بیشتر نیرو، در ابتدا تلاش نمود با نشست و مغزشویی مسئله بیوه ها را جمع کند اما وقتی دید نشست مشکلی از آنها حل نکرد به فکر ترفند جدیدی افتاد که همانا ازدواج مجدد بود. به این ترتیب در حالی که هنوز چند ماه از شکست عملیات فروغ نگذشته بود رجوی موجی از ازدواج در تشکیلات مجاهدین راه انداخت. گام اول مربوط به بیوه ها بود. گام بعدی شامل مسئولین مجرد می شد و در گام آخر مردانی که از نظر تشکیلاتی در حد مسئولین نبودند اما مُسن بودند را سر سفره عقد برد.
همزمان در ضلع شرقی قرارگاه اشرف ساخت و سازهایی انجام گرفت و گسترش یافت. به این مجموعه ساختمان ها اسکان گفته می شد. اسکان شامل چندین مجموعه بود که با حروف بزرگ انگلیسی نام گذاری شده بودند. در هر مجموعه چندین ساختمان مسکونی قرار داشت که شامل اتاق خواب، سالن و آشپزخانه بود. بیشتر ساختمان های مجموعه اسکان به زوج های متاهلی اختصاص داشت که صاحب فرزند بودند. برای این مجموعه یک درب آهنی بزرگ هم گذاشته بودند و هر کسی مجاز نبود به این قسمت وارد شود…
*یکشنبه 12 مرداد
ده مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
رسوایی مسعود رجوی در دوران گذار
از “سوراخ موش” تا “آموزش برای نسل جوان”!
… سرشت سازمان مخفیکاری است. اگر روند فعالیت آنها را در ۴۰ سال اخیر بررسی کنیم، درمییابیم که اساسا هیچوقت اخبار درست و واقعی از سوی این سازمان منتشر نشد و هر سخنی که اعضای این سازمان میزدند، وجه آرمانی داشته و دارد. سازمان سعی میکند که همواره برای خود قداست خاصی ایجاد کند. هیچوقت نمیتوان از خلال سخنان مسئولان سازمان دریافت که چه اتفاقاتی در حال رخدادن است و دلیل سازمان برای اتخاذ یک تصمیم چه بوده یا چرا با یک موضوع مخالف و با موضوع دیگر موافق است. ابهام در مواضع و عملکردها، یکی از مهمترین ویژگیهای سازمان است و سران این گروه تصور میکنند که پنهانکاری به سازمان عظمت میدهد. پنهانکاری در موضوع مرگ مسعود رجوی هم با همین قاعده بررسی میشود. معلوم نیست با کدام منطق سران سازمان به این نتیجه رسیدهاند که مخفیکردن موضوعات باعث بزرگیشان میشود؟ علاوهبراین موضوع رجوی در سازمان بسیار تعیینکننده بود و تمام استراتژیهای تشکیلاتی را او تعیین میکرد. سران سازمان تصور میکنند که با اعلام رسمی مرگ رجوی وجه قدسیبودنشان زیر سؤال میرود و به خیالشان اگر بگویند که مسعود رجوی به دلیل اختلافات درونی سازمان از بین رفته یا در نتیجه بیماری جان خود را از دست داده است، وجه اسطورهای او مخدوش میشود…
فرار مفتضحانه فرماندهان مجاهدین خلق قبل از اعضا در عملیات فروغ جاویدان
… مهدی افتخاری در میانه راه بعد از سیاخور ما را از خودرو پیاده کرد و گفت همینجا بمانید و خواهر فلانی فرمانده شماست تا من بروم نیروی کمکی بیآورم. او رفت و ما ساده لوحانه ساعت ها همانجا زیر حملات خمپاره ای ماندیم و خبری از آمدن نیروی کمکی نشد. ساعتی بعد دیدم نفرات بصورت چند نفره به سمت اسلام آباد حرکت کردند و من هم همراه یک اکیپ رفتم. هر چه خواهری که مهدی افتخاری بعنوان فرمانده گذاشته بود گفت بمانید تا برادر مهدی نیروی کمکی بیآورد کسی گوش نمی کرد و می گفت خواهر تو هم دلت خوشه او خودش فرار کرد و رفت اینجا بمانیم کشته می شویم.
غروب بود که با هر بدبختی به شهر خسروی رسیدیم که با کمال تعجب دیدم محمود قائمشهر، مهدی افتخاری، حسین ابریشمچی و مهدی ابریشمچی و دیگر فرماندهان کارکشته رجوی آنجا ایستادند تا به اصطلاح از ما استقبال کنند.
آری فرماندهان زبده و کارکشته ای که رجوی برای هدایت و فرماندهی نیروها تا رسیدن به تهران مشخص کرده بود زودتر از همه صحنه را خالی و به سمت عراق فرار کرده بودند و اکثر آنها در نشست جمعبندی عملیات با حضور رجوی با کمال پررویی از رشادت نیروها تعریف می کردند، اما نگفتند که خودمان فرار کردیم.
ما نیروهای ساده لوحی بودیم که باور کرده بودیم ظرف 73 ساعت با هدایت فرماندهان کارکشته رجوی به تهران می رسیم…
اعتصاب غذا برای ما نه انتخاب بود و نه اعتراض
اعتصاب دستوری و گرسنگی اجباری – تجربهای از درون سازمان تروریستی مجاهدین خلق
… یکی از سخت ترین دورانها، زمانی بود که بحث تخلیه قرارگاه اشرف و اجبار به خروج از عراق مطرح شد. آنجا بود که سرکرده سازمان، مسعود رجوی، با اجبار و تهدید، اعضا را وادار کرد که برای نمایش تبلیغاتی، خود را از غذا محروم کنند. ما را ساعتها در نشستهای گروهی تحت فشار میگذاشتند، طوری که راهی جز تسلیم نداشتیم. این نه انتخاب بود و نه اعتراض، بلکه دستور بود؛ دستوری که اجرا نکردنش مساوی با طرد و تحقیر بود.
… بر اساس میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، محروم کردن عمدی انسانها از غذا، ممنوع و غیرقانونی است. این پیمان جهانی توسط اکثر کشورهای دنیا پذیرفته شده، اما آمریکا و رژیم صهیونیستی از پذیرش کامل آن خودداری کردهاند. عجیب نیست، چرا که امروز میبینیم چگونه در غزه، همین رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا، مردم بیگناه فلسطین را با گرسنگی اجباری شکنجه میکنند؛ درست همان روشی که سازمان تروریستی مجاهدین خلق، سالهاست علیه اعضای دربند خود بهکار میبرد…
عملیات فروغ و یا دروغ جاویدان چرا و چگونه شکل گرفت؟ – قسمت پایانی
نشست های جمع بندی عملیات فروغ جاویدان و فرار رجوی از پذیرش مسئولیت شکست
… دستور تشکیلاتی این بود که همه در این نشست ها باید به این سوال پاسخ می دادند و از آن عبور می کردند که چرا پشت تنگه گیر کردیم و شکست خوردیم و هر عضو تنگه خود را مشخص و از آن بصورت ایدئولوژیکی عبور کند. دستور این نشست ها به اعضا این بود که هرکس اعتراف کند چگونه به رجوی خیانت کرده است؟! مریم قجر حتی یک گام جلوتر رفت و بیشرمی را از حد گذراند و گفت حتی شهدای این عملیات هم بخاطر رجوی شهید نشدند! آنها بدنبال اثبات توانمندی های فردی خود بودند.
نشست های تنگه و توحید در ادامه خود به نشست و بحث های انقلاب ایدئولوژیک و بحث طلاق کشیده شد. انقلاب ایدئولوژیکی درونی مجاهدین خلق به مجموعه تحولاتی گفته میشد که از سال 64 در مجاهدین خلق آغاز شد، رجوی طی یک فرافکنی و برای فرار از پذیرش مسئولیت شکست در عملیات موسوم به فروغ در یک جمع بندی فریبکارانه متلاشی شدن خانواده و جدایی زنان از مردان را بعنوان بود و نبود هر عضو برای محقق کردن مسئله سرنگونی عنوان کرد و اینگونه تمامی زنان از مردان جدا، بر یکدیگر حرام و زنان در حریم رجوی قرار گرفتند.
رجوی در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی زنان و مردانی که همسرانشان را در عملیات فروغ از دست داده بودند می بایست آنها را طلاق دهند و اعضای مجرد هم که ازدواج نکرده بودند موضوع زن را در اذهان خود طلاق دهند! در جریان این تغییر و تحول بزرگ ترین تناقض تشکیلات خود را به رخ کشید. ازدواج در راس و طلاق در بدنه؟!…
فیلم سینمایی سرباز حلبی و بازخوانی مناسبات فرقه رجوی
سرباز حلبی با نام Tin Soldierیک فیلم اکشن و دلهره آور محصول کشور بریتانیا و آمریکا سال 2025 به نویسندگی جس فرئرست و برد فرمن به کارگردانی فرمن با بازی جیمی فاکس ، رابرت دنیرو ، اسکات ایستوود ، جان لگویزمائو ، شامیر اندرسون و …. است.
فیلم سرباز حلبی به روایت سینمایی یک پدیده اجتماعی و روان شناختی اجتماعی است که می توان در این فیلم مناسبات فرقه ای را بطور کامل دید. رهبر این گروه به نام لئون معروف به بوکوشی اهل تگزاس و استاد فریب دادن است.
این فیلم شباهت های زیادی با عملکرد رهبری سازمان مجاهدین رجوی دارد. مناسباتی که در درون فیلم می بینید شبیه فرقه رجوی است. برای شناخت بهتر از فیلم به خلاصه ای از آن اشاره کنیم:
… سرباز حلبی شاید یک اثر سینمایی باشد ولی دقیقا یادآور عملکرد فرقه گرایانه، به دور از عاطفه، به دور از احساسات و انجام استثمار به طور گسترده، کنترل ذهن و روح افراد، پرستش مطلق از رهبر گروه، فروپاشی خانواده، کنترل ذهن و روح و همه چیزهایی که می توان در مناسبات فرقه ای رجوی جستجو کرد در این فیلم دیده می شود.
چقدر از مریم رجوی پول گرفتی؟
… جولیانی بیش از یک دهه است که از مدافعان برجسته مجاهدین خلق بوده و در رویدادهای آنها شرکت کرده و سخنرانیهایی ایراد کرده است. اگر چه فعلا آمار دقیقی در دسترس نیست، اما برآوردها و اظهارات گذشته، توافقات مالی او با این گروه را روشن میکند. به عنوان مثال، گاردین در سال ۲۰۱۸ گزارش داده است که سخنرانان در رویدادهای مجاهدین خلق بین ۳۰ تا ۵۰ هزار دلار برای هر سخنرانی دریافت کردهاند.
طبق گزارش سعید کمالی دهقان از گاردین، تخمین زده میشود که جان بولتون، یکی دیگر از سیاستمداران برجسته آمریکایی که در گردهماییهای مجاهدین خلق سخنرانی کرده است، بیش از ۱۸۰ هزار دلار برای چندین رویداد دریافت کرده است و یک افشای مالی نشان میدهد که او در یک سال خاص ۴۰ هزار دلار برای سخنرانی دریافت کرده است.
… مجاهدین خلق، یک گروه تروریستی فرقه مانند با سابقهای پیچیده، تا سال ۲۰۱۲ توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی تعیین شده بود. با وجود حذف از فهرست، این گروه شبکهای از سیاستمداران آمریکایی را جذب کرده است که برای حمایت از آن پول دریافت کردهاند…
*دوشنبه 13 مرداد
در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
نگاهی به سخنرانی مریم رجوی در رم با موضوع آزادی
… مریم رجوی قبل از هر شعاری باید ثابت کند آزادی که او دم می زند چه نوع آزادی است؟ وجه اثباتی این مسئله ما جدا شده ها هستیم که کم هم نیستیم. ما در داخل تشکیلات طی سالهای متمادی خلاف آن را که رجوی بیان می کند، دیده ایم. ما شاهد سرکوب و شکنجه و زندان اعضای ناراضی در درون سازمان بوده ایم. متاسفانه بعضی از اعضای ناراضی در زندان های اشرف در اثر شکنجه بی امان، کشته شدند. افرادی مانند قربان ترابی، پرویز احمدی، نسرین احمدی، معصومه غیبی پور و …
واقعاً گناه اینها چه بود؟!
همچنین تعداد بسیاری از اعضای سازمان در داخل تشکیلات در اثر فشار روحی و روانی مسئولین بی رحم و خشک مغز سازمان دست به خودکشی زدند مانند کامران بیات، مهدی خزعل، کریم پدرام، حجت عزیزی، آلان محمدی، خدام گل محمدی، یاسر اکبری نسب، فرهاد طهماسبی، جلیل بزرگمهر و… من نمی دانم مریم رجوی با چه رویی در ایتالیا دم از آزادی می زند.
خانم رجوی تو در درون خانه چه کردی که حالا با وقاحت برای بیرون خانه نسخه می پیچی؟! من سئوالم این است آیا با این کارنامه سیاه و ننگین صحبت از آزادی کردن و دفاع از زندانی شک بر انگیز نیست؟…
رجوی می گفت جدایی از تشکیلات حکمش مرگ است
یکی از موارد تفسیر به رای در قرآن توسط رجوی
… یکی از این ترفندها که رجوی برای رسیدن به اهداف خود به آن دست می زد تفسیر به رای در قرآن یعنی تفسیر قرآن بر اساس نظر شخصی خودش بود.
او از تفسیر به رای قرآن برای وادار کردن اعضای خواهان جدایی و همچنین قفل کردن بقیه اعضا استفاده می کرد تا آنها به جدایی از فرقه فکر نکنند. برای نمونه رجوی می گفت “طبق نص قرآن هر کس میدان جهاد را ترک کند حکمش مرگ است. از آنجایی که ما (مجاهدین خلق) از سال 60 در حال جهاد و جنگ با جمهوری اسلامی هستیم، درخواست جدایی یعنی فرار از میدان جهاد و حکمش مرگ است.” (نقل به مضمون)
به این ترتیب از طرفی با القاء این دروغ که جدایی از تشکیلات یعنی خیانت به دین، یک حصار ذهنی برای اعضا ایجاد می کرد تا به جدایی فکر نکنند و از طرف دیگر برای آن کسانی که این حصار ذهنی را رد کرده بودند از روش تهدید و ایجاد رعب و وحشت استفاده می نمود و به صراحت می گفت که جدایی از تشکیلات حکمش مرگ است.
به این ترتیب هم اعضای خواهان جدایی را تحت فشار قرار می داد و هم به بقیه اعضا پیام می داد که در صورت اینکه بخواهند جداشوند باید منتظر چه عواقبی باشند…
گزارش تهران تایمز از سرنوشت تلخ معصومه چاهه
از فروپاشی روانی در مجاهدین خلق تا خودکشی در جاده چالوس
… فاطمه قبلاً عضو مجاهدین بود اما قبل از سقوط صدام حسین، یعنی زمانی که سازمان شروع کرد به جلوگیری از فرار اعضا از اردوگاههای عراق، آنجا را ترک کرد. او به فنلاند رفت و سعی کرد دو خواهر و برادرش – معصومه و برادرش حمیدرضا – را که از نظر مالی در تنگنا بودند، از طریق یک رابط مجاهدین که فکر میکرد قابل اعتماد است، به آنجا بیاورد. لیلا میگوید: “قرار بود آنها اول به ترکیه بروند، بعد به فنلاند.” اما در سال ۲۰۰۱، آن عامل مجاهدین آنها را به اردوگاه اشرف در عراق برد.
ارتباط خانواده بلافاصله قطع شد. حمیدرضا ۱۴ سال بعد، در میانه هرج ومرجهای انتقال مجاهدین خلق از عراق به آلبانی، فرار کرد و دوباره پیدا شد. معصومه زودتر با آنها تماس گرفت و پس از چهار سال به طور تصادفی به دیدنشان آمد، اما مصیبت او بسیار وحشتناکتر بود.
… مجاهدین خلق به طور معمول اعضای سرکش را به زندان مخوف ابوغریب میفرستادند، که به شکنجه سیستماتیک زندانیان شهرت داشت. معصومه ماهها کتک خوردن، انزوا و آزار روانی را تحمل کرد تا اینکه نیروهای عراقی او را نزدیک مرز ایران رها کردند. سپس روزها پیاده راه رفت – گرسنه، آسیب دیده – و با خشونت بیشتری از سوی اوباش کنار جاده مواجه شد. وقتی به تهران رسید، دچار فروپاشی روانی شده بود.
… در طول ۲۰ سال بعدی، معصومه بین مراکز روانپزشکی در گردش بود و چندین بار اقدام به خودکشی کرد. آخرین تلاش او در فوریه ۲۰۲۵ موفقیتآمیز بود…
دورهمی مفت خوران این بار در ایتالیا
هر موقع که مریم رجوی قافله را تنگ می بیند سعی می کند با راه اندازی شویی مسخره خودش را مطرح کند، شوی مسخره این بار در ایتالیا باز به نام ایران آزاد برگزار شد. این برنامه بعد از شکست حمله اسرائیل به ایران و عدم محکوم کردن مریم رجوی از این حمله انجام گرفت . مریم رجوی وقتی متوجه شد که اسرائیل توان سرنگونی حکومت ایران را ندارد شیوه دیگری از سرنگونی را مطرح کرد و آن هم راه حل سوم یعنی نه جنگ و نه مماشات بلکه سرنگونی از طریق مردم ایران!
او خودش می داند مردم در حمله اسرائیل به ایران نهایت همبستگی خودشان را در مقابل دشمن قسم خورده نشان دادند و اکنون مریم رجوی سعی دارد با جمع کردن تعدادی از افراد قدیمی که همیشه برای دریافت پول حاضرند در هر مراسمی شرکت داشته باشند خودی نشان دهد.
از دوستان و لابی های همیشگی مریم رجوی می توان به شارل میشل، رودی جولیانی وکیل شیطان، لیندا چاوز، جاوید رحمان، اینگرید بتانکورت، میشل آلبو ماری و … اشاره کرد. البته همه این افراد مربوط به کشور ایتالیا نیستند بلکه از آمریکا و دیگر کشورها می باشند که در جلسه مریم رجوی در ایتالیا حضور پیدا کردند…
برگزاری نمایشگاه عکس توسط انجمن نجات آلبانی
روز شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، انجمن نجات آلبانی با برگزاری یک نمایشگاه عکس در منطقهی فرسکو، یکی از محلههای مرتفع و پرتردد شهر تیرانا، گامی مؤثر در جهت رساندن صدای مادران چشمانتظار برداشت.
این نمایشگاه با استقبال پرشور مردم مواجه شد و اقشار مختلف جامعه با حضور گرم خود، ما را در این مسیر انسانی همراهی کردند.
بیش از ۱۳۰ نفر از این نمایشگاه بازدید کردند و با تصاویر دردناک اما واقعی چشمانتظاری مادرانی روبهرو شدند که فرزندانشان سالیان سال در کمپ سازمان مجاهدین خلق گرفتارند؛ جدایی که تنها و تنها ریشه در سیاستهای ظالمانه و غیرانسانی این سازمان و شخص مسعود رجوی دارد.
… انجمن نجات آلبانی با برگزاری چنین برنامههایی تلاش میکند تا پرده از چهره واقعی سازمان مجاهدین بردارد و فشارها و محدودیتهایی که این گروه بر اعضای خود تحمیل میکند را به مردم آلبانی نشان دهد…
ارباب شهرک بنگالنشینها و رویای حکومت بر ایران ۷۰۰۰ ساله
… آنچه اکنون تحت عنوان ” اشرف ۳” در آلبانی شناخته میشود، در واقع یک کمپ بنگالنشینی است و بیش از هر چیز شبیه یک شهرک صنعتی است تا اقامتگاهی شایسته انسانی. این “شهرک” نه تنها نمادی از ناکامی در تحقق وعدههای بزرگ مریم رجوی است، بلکه تصویری تلخ از تضاد میان ادعاهای فراوان و واقعیتهای ملموس است.
رجوی که اعضایش را اشرف مخلوقات میخواند، سالهاست که آنها را در حصاری از وعدههای توخالی و مدیریت ناکارآمد محصور کرده است. وعدههای آزادی، حکومت بر ایران و برقراری مدرنیته که هیچگاه عملی نشدهاند و تنها به انبوهی از کانکسها و کمپهای نظامی محدود شدهاند. حتی گذاردن نام شهرک هم بر این محل، بیشتر نوعی شوخی تلخ است؛ چرا که این مجموعه کوچک، در برابر وسعت و شکوه واقعی یک شهر و کشور در قد و قواره ایران بزرگ، چیزی جز بنگالهای درهم و برهم نیست…
*سه شنبه 14 مرداد
در این روز 4 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
گزارش سی و ششمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق
… آقای ایرج صالحی یکی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین خلق به عنوان مطلع در جایگاه حاضر شد و گفت: منافقین ادعا داشتند که رژیم صهیونیست دشمن مسلمان است و این زاییده افکار امپریالیسم است و امپریالیسم هم ارتقا یافتهترین سیستم سرمایهداری است که ضد خلقها هست و سر کرده آن را آمریکا معرفی میکردند. مدعی بودند که رجوی در فلسطین آموزش دیده با اسرائیلیها جنگیده است و وقتی هم که آقای عرفات به ایران آمده بود به ملاقات ایشان رفته بود و به ایشان سلاح داده بود و گفت که یک روز ما از شما سلاح گرفتیم که با شاه بجنگیم و امروز از شما سلاح میگیریم که با صهیونیستها بجنگیم.
صالحی بیان داشت: بعد از یک مدت دیدند که فضا نسبت به صهیونیستها عوض شده و از وقتی که عرفات به ایران آمد، رجوی یک نشستی برگزار کرد و خیلی به عرفات دشنام داد و علیه او خیلی حرف زد و در ارتباط با صهیونیستها اعلام کرد که ما پشت سر فلسطینیها، اسرائیل را به رسمیت میشناسیم. این همان فردی بود که قبلا میگفت صهیونیست دست نشانده امپریالیسم است.
… در خصوص حمله رژیم صهیونستی به ایران، خاطر نشان ساخت: در ۲۰ خرداد در واشنگتن علیرضا جعفرزاده و صمصامی جلسهای داشتند که اثبات کنند ایران در برنامه هستهای خود به دنبال بمب اتم است. این موضوع درست قبل از شب حمله به ایران بود و همانطور که بیان شد رجوی هم پیام داده بود و شبی هم که آمریکاییها حمله کردند مریم رجوی پیام داد که کار رهبر ایران تمام است. این موضوع تماماً از قبل برنامه ریزی شده بود.
… ۱۳۳ مرتبه علیه برنامه هستهای ایران اقدام نمودند و اولین کسانی بودند که نام شهید فخری زاده را به عنوان مغز متفکر برنامه هستهای ایران معرفی کردند که نشان میدهد در هماهنگی کامل با صهیونیستها بودند و هر موضوعی که بعد از سرنگونی صدام مانند برجام را نتانیاهو در نظر داشت ، منافقین تکرار میکنند و دنباله رو آنها هستند. همچنین پس از حمله حماس به اسرائیل، رجوی و سایر مقاماتشان مستمراً میگفتند که سر مار در تهران است باید به تهران حمله کنیم و حتی رجوی پیامی داشت که میگفت زمان کشیدن ماشه رسیده است و باید مماشات را کنار بگذاریم.
مداح گفت: هم کارشناس و هم مطلعی که از اعضای جداشده سازمان بودند، اسامی برخی از اعضای گروه منافقین را نام بردند که در کیفرخواست نیست و اگر دستور بفرمایید دادسرا نسبت به اینها تحقیقاتی را آغاز کند. افرادی مانند علیرضا جعفرزاده که این شخص در ۲۳ مردادماه ۱۳۸۱ در واشنگتن اقدام به انتشار تصاویر سایتهای هستهای ما مینماید و جزو افرادی است که برای اولین بار نام شهید فخری زاده و معرفی وی را در سرویسهای جاسوسی انجام میدهد…

