درگذشت جانسوز خانم عدیله عباسی مادر ابراهیم جدی
بدنبال هشدارهای مکرر این مرکز دایر بروخامت حال خانم عدیله عباسی (مادر گرامی ابراهیم جدی- دکتر حمید واسیر رجوی) که این وخامت حال بعد از مراجعه به کمپ لیبرتی برای اولین وآخرین ملاقاتش با این فرزند دور افتاده واسیر شده ی سه دهه ای وعدم توفیق درآن این ملاقات روز بروز بیشتر شد، سرانجام این خانم زحمتکش روز دوشنبه مورخ 29/06/1395 دار فانی را وداع نموده وحسرت تماس و دیدار با فرزندش را به دنیای دیگر برد.
راه حل توسعه ی کشور، غلبه بر عقب ماندگی ۴۰۰ ساله است!
شما تصویری از حکومت مردم سالار ارائه نداده اید وبنابراین من نمیتوانم دراین مورد به بررسی این نظر شما بپردازم!شما به لحاظ دموکراسی، هیچ نقطه ی روشنی درکارنامه ی خود ندارید وبنابراین نمیتوانید تصوری هم از آن داشته باشید واز این جهت است که دارید حرف دیگران را نشخوار میکنید و گرنه انس والفتی با دموکراسی ندارید!
باند رجوی به درخواست ابتدائی خانم عدیله عباسی وقعی ننهاد!
دکتر حمید که بیش از ده سال است هیچ ارتباط تلفنی با خانواده ندارد، مجبور به حضور درپای تلفن شد وبه اعضای باقی مانده ی خانواده اش درتبریز گفت که او اساسا در لیبرتی نیست وبه آلبانی رفته و بنابراین سریعا به مادرم اطلاع دهید که عراق را ترک کند.
تفاوت دیدگاه دوستان باند رجوی با گروهی از نظامیان آمریکائی!
باند رجوی بازهم دست بردار نبوده ودردفاع ازاشغال سوریه وکشتار فجیع مردم آن، به انعکاس نظرات ضد مردمی اپوزیسیونی که اهل ویا عامل کشورهای دیگر است، پرداخته ومن عین آنرا بدون اظهار نظر اضافی ازرسانه های رجوی نقل کرده و، متن نامه سرگشاده گروهی از نظامی های امریکا را هم درذیل آن آورده
چهلمین روز درگذشت مادر رنج دیده ی آقای رحیم مظلومی
بلی این مادر قربانی طی سه دهه دوری و بیخبری ازفرزند دلبندش دچار بیماری و پیری زودرس شد و درسرانجام کار نتوانست براین استرس ها و شداید دوری ازفرزندش غلبه کند و نهایتا ودرحالی که یک لحظه ازنجوای نام این فرزند اسیرش باز نماند، جان به جان آفرین تسلیم نمود. امروز چهلمین روز درگذشت این بانوی ستمدیده است وما این مصیبت دردناک را به این خانواده ی محترم تسلیت عرض کرده وخود را شریک غم آنها اعلام مینماییم.
با فشار خانواده ها، اسرای فسیل شده منتقل شدند و شیری در کار نبود!
این شادی وسرور، مختص خانواده هایی بود که گروگان هایی دردست رجوی دارند وما هایی که جدا شده وازرفع خطر بالفعل جانی برای این دوستان سابق مان خوشحالیم. اما باتوجه به تعداد ناچیز آنها و وزن مخصوص ناچیزشان در مقایسه ی با جمعیت کل ایران، حادثه ی عمومی مهمی بشمار نمی رود وموضوع آن قدر کم اهمیت بود که حتی رسانه های شاخه های دیگر اپوزیسیون، زحمت درج یک خبر خشک وخالی دراین مورد را هم بخود ندادند!
با این حساب، تمامی زندگی باند رجوی شده نقطه ی عطف!
واقعیت این است که فشار خانواده ها مانند آوار سنگین برسر شما فرود آمد و ترسیدید که این فشارها منجر به انجام ملاقات ها شده و صحبت کردن خانواده ها با این اسرای ازهمه چیز بی خبر، آنها را به عدم تمکین ازرهبری شما وادارد وآنها با ترک سازمان ودست زدن به افشاگری، نشانی ازتاک وتاکستان (رجوی وباندش) نگذارند.
حمایت از محصورین رجوی درآلبانی، عملی نیست!
روند امور و عملی نشدن آنچه که قرار بود درسوریه اتفاق افتد وبه ایران تسری یابد، غرب را هم بدان نتیجه رساند که نگهداشتن اعضای باند رجوی درعراق، پرهزینه، بیهوده وغیر ممکن است و فشار خانواده های مربوطه که صدها عریضه وشکایت به دولت ها و مجامع جهانی و حقوق بشری منطقه ای تسلیم کرده و خواستار انتقال فرزندشان به جاهایی که نتوانند درخدمت فوری مهاجمین فرضی قرار گرفته تا هموطنان خود را کشته ویا خود کشته شوند
تبریک بجای تسلیت!
ساکنان لیبرتی، اراده وقدرتی ازخود نداشتند وتنها برای اجرای دستورات این زن وشوهر کوک شده بودند ومقاومت انها ناخاسته وازنوع جمادی و نادلبخواهی وغیر ارادی بود و ابدا قابل تحسین ویا نکوهش نیستند!!! اینکه این موجودات جمادی شده، چه کمکی به آزادی ودموکراسی میکرده اند، ابدا روشن نیست و منطقفی هم نیست مثلا به سنگی که درموقعیتی قرار گرفته، درود فرستاد ویا لعن ونفرین اش کرد!!!
خانم عدیله عباسی، مادر ابراهیم جدی بیمار و چشم انتظار یک تماس از فرزندش!
این مادر که قبل از رفتن به عراق تصور میکرد که فرزندش یک دکتر بوده ودارای اینهمه اختیارات، آزادی واحترام خواهد بود که بتواند ساعات ویا اقلا دقایقی با این مادر پیرش ملاقات کرده و ملهم خوبی بردردهای پر شمار او بگذارد، موقعی که برخورد خشن طلایه داران رجوی در درب لیبرتی را مشاهده نمود ودرزیر گرمای 55 درجه ی عراق سرگردان ماند ودست خالی برگشت، بردردهای ناشی از زخم هجران فرزندش افزوده گشته و چالاکی خاص خود را که زبانزد آشنایان بود ازدست داده وبه بستر بیماری درغلتید.
تصور برگزاری چنین جشن هایی ازطرف مریم، طبیعی است!
این نوع جشن ها، بارها بخاطر حمایت این یا دیپلمات یا پارلمانتاریست های اغلب از زیر مجموعه ی” السابقون” غربی و عربی واتفاقا بمنظور دیگر ومتضاد با این یکی ترتیب میافت و این شرکت کنندگان دشمن مردم ایران یا حق الزحمه گیران، به درخواست خانم رجوی مطالبه میکردند که کمپ ترانزیت لیبرتی به مقام کمپ دائمی تبدیل شده ورجوی حکومت” واتیکان وار” ومستقلی را درخاک عراق داشته باشد و در زمانی که دست داد، نیروهایش را دراختیار کشورهائی قرار دهد که وارد خاک ایران شوند!
با چند انتقال پیروزمندانه ی دیگر، کار باند رجوی ساخته است!
ما بعنوان گروهی از خانواده های مرتبط آذربایجانی، این عقب نشینی پیروزمندانه ی!! باند رجوی را به یکایک خانواده های هم درد خود درتمامی استان های تبریک گفته وبه بررسی اجمالی بیانیه ها ی فرقه ی رجوی و دوستان واربابان خارجی آنها که دراین مورد صادر شده، می پردازیم.