پیام سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری به مناسبت روز پدر
پدر جان سلام روز پدر را به شما تبریک می گویم امیدوارم خوب و سلامت باشید. پدر جان با این که امسال هم روز پدر را بدون حضور شما جشن گرفتیم، احساس می کردم در کنار من هستی. در تمام مناسبت ها به یاد شما هستیم. اگر راهی برای من باز می شد می آمدم […]
نامه خانواده عباس گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی
عباس جان سلام ، امیدوارم که سلامت باشی. همانطور که در عکس می بینی خانواده ات همیشه دور هم جمع هستند و جای شما در جمع ما خالیست. همیشه به یادت هستیم و در دورهمی ها از شما یاد می کنیم. ای کاش در جمع ما می بودی، دلمان برایت تنگ شده است و دوست […]
برشی از جنایات محمد سادات دربندی – متهم ردیف ۷۸ دادگاه مجاهدین خلق
محمد سادات دربندی یکی از جنایتکاران در فرقه رجوی است. در دوران جنگ او مسئول اُردوگاه های سازمان؛ محلی که اسیران جنگی را نگه داری می کردند، بود. زمانی که من اسیر سازمان شدم هر هفته برای اسیران جنگی در اُردوگاهی بنام سردار نشست می گذاشت و می گفت اگر شما به ایران برگردید همه […]
نامه مرتضی قائدی به برادرش مصطفی قائدی در کمپ آلبانی
مصطفی جان سلام حالت چطور است؟ می دانی چند سال است که منتظر تماسی از طرفت هستم؟ می دانی تا به حال چند نامه برایت نوشته ام؟ من همچنان منتظر هستم که جواب برادر نگران و چشم انتظارت را بدهی. من می دانم و محدودیت هایت را درک می کنم و بابتش خیلی متاسف هستم. […]
نامه محمد رضا فروغی به برادرش مصطفی فروغی در کمپ مجاهدین در آلبانی
مصطفی جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. زمانی در خارج خاطرات خوبی با هم داشتیم، هیچ وقت خاطرات گذشته را فراموش نمی کنم، ای کاش پیش هم بودیم. در نامه های قبلی نکاتی را قید کردم که از وضعیت تو آگاهم و لازم به تکرار نیست. خواهش می کنم مواظب خودت باش و غصه نخور، […]
نامه یوسف نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی
محمد جعفر برادر عزیزم سلام . حالت خوب است؟ امیدوارم نامه مرا بخوانی، هر چند می دانم که به نامه من به سختی دسترسی پیدا می کنی. نمی دانم چقدر در جریان هستی؟! اما من و کل خانواده بخصوص پدر و مادر خیلی نگرانت هستیم و به تو فکر می کنیم. همیشه این سئوال در […]
به جرم خواندن روزنامه های عراقی مرا بازجویی کردند
به خاطر می آورم در پادگان اشرف در عراق یک روز مشغول کار بودم که مسئول ارکان به من گفت: ستاد فرماندهی مقر یک سری کارهای تاسیساتی دارد که باید بروی انجام دهی. کارم را تعطیل کردم و جعبه ابزار را گذاشتم در خودروی آیفای تاسیسات و رفتم کارهای به اصطلاح ستاد فرماندهی را انجام […]
خاطرات مادر محمد جعفر نجفی از روزهای تحصن پشت سیاج های کمپ اشرف
من صدیقه نجفی هستم. روزها و شب های زیادی است که چشم به در دوخته ام به این امید که فرزندم از راه برسد. سالهاست روز و شب گوشم به زنگ تلفن است شاید صدای پسرم، محمد جعرفم، جگرگوشه ام را از آن سوی خط بشنوم. همیشه دعا می کنم هیچ مادری در هیچ کجای […]
دیدار اعضای انجمن نجات اراک با مادر پروانه ربیعی
پنج شنبه 28 دیماه 1402 اعضای انجمن نجات استان مرکزی با مهین حبیبی مادر پروانه ربیعی از اعضای دربند تشکیلات رجوی دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار که در منزل ایشان انجام شد، خبر جدایی علی محمد رحیمی به اطلاع ایشان رسید. همچنین مسئول انجمن نجات خبرهای مربوط به کمپ مجاهدین در آلبانی را […]
ماجرای سالن تلویزیون در مقر مجاهدین خلق
قبل از انقلاب من در آوردی مریم رجوی در یکی از نشست های عمومی رجوی در سالن اجتماعات پادگان اشرف چند نفری از اروپا آمده بودند، پشت میکروفن رفتند و به رجوی گفتند: برادر ما تازه از اروپا آمده ایم. در اروپا نفرات شما تبلیغات خیلی خوبی در رابطه با ارتش می کردند و به […]
نامه مرتضی بلالی به برادرش رضا بلالی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
رضا جان سلام اوضاع و احوالت چطور است؟ دلمان هوایت را کرده. هوای آن روزهایی که همگی کنار هم بودیم. نمی داتم تو در تمام این سالها که از ما دور بودی، دلت خواسته که تماسی با خانواده بگیری و احوال ما را جویا بشوی یا نه! حتما تو هم روزهای دلتنگی داشته ای و […]
نامه ابوالفضل اشتری به برادرش حمید اشتری در کمپ آلبانی
حمید برادرم سلام امیدوارم حال شما خوب باشد. چندین سال است که از خانواده دوری و طی این سالها نه تماسی با خانواده ات گرفتی و نه نامه ای برای آنها ارسال کردی و ما خبری از شما نداریم! فقط می دانیم در کشور آلبانی در یک کمپ زندگی می کنی. زمانی که پیش ما […]