قصه شهر رباط ها
رباط های انسان نمای درون پادگان اشرف وحتی پادگان مریم درقلب دمکراسی اروپا هرروزشان شبیه روزگذشته است. درساعت مشخصی که صبح بسیار زود است، ازخواب بیدار می شوند، درمکان و ساعت مشخصی غذا می خورند، کارهای تکراری ومشخصی انجام می دهند که می توانند درآب دادن به یک باغچه، یاتمیزکردن یک تانک نفربر باشد درساعت مشخصی خاموشی اعلام می شود و همه مجبور هستند به خواب روند…
بین جنگ و دموکراسی رابطه ای هست؟
. این تناقض را چگونه پاسخ میدهید یعنی از یکطرف خواهان دموکراسی و تغییر دموکراتیک هستید و از طرف دیگر صدها و هزاران بار بلندتر و رساتر فریاد”جنگ” چنانکه در این شعار محوری آورده شده سر میدهید رابطه جنگ و دموکراسی قابل هضم نیست. توجه دارید که مبارزه برای کسب یک هدف مشروع همواره در تمام دیدگاهها پذیرفته شده است اما مبارزه با جنگ تفاوت دارد. و اصولا چرا شما و دستگاههای زیردستان این همه روی شعار”جنگ” و”اهل جنگیم” و”به جنگ تا به جنگیم” مانور میدهد.
ابراز وحشت مجاهدین از زبان عفو بین الملل
دولت عراق از نقض حاکمیت خودش توسط گروههای تروریستی و ایجاد بلوا و آشوب و تفرقه اندازی نه تنها استقبال نمیکند بلکه چه به لحاظ نظامی و چه در صحنه سیاسی و چه در محاکم قضایی نیز بدنبال حذف این جریانات که عمدتا بصورت ابزار دست قدرتها برای اعمال حاکمیت خود هستند برخورد خواهد کرد و لذا این فرقه تروریستی نیز که پرونده همکاری اش با صدام حسین دیکتاتور پیشین عراق هنوز مفتوح است خصوصا در مورد کشتار اکراد عراقی…
محکومیت تروریسم در هند توسط مجاهدین تروریست
رئیس جمهور خود خوانده فرقه تروریستی رجوی که در طی سه دهه انواع و اقسام عملیات تروریستی را تجربه و به منصه ظهور رسانده است و همواره نیز از آن دفاع نموده است تا جایی که در لیست تاریخی تروریسم برای همیشه جای گرفته و مطرود جهانیان و بطور خاص جامعه ایرانیان چه در داخل و چه در خارج از مرزهای جغرافیایی قرار گرفته است، با ذکر و بیان این واقعه تروریستی انگشت اتهام را بدون دلیل و صرفا و از روی اغراض سیاسی و از قضا برای دور کردن نیروهای سیاسی و دولتها از منشاء اصلی آن، این عمل وحشتناک تروریستی را طبق معمول به ایران نسبت داده است.
خواهر خواندگی مافیا و فرقه رجوی
پشت پرده این واژه یعنی مبارزه با تروریسم آنهم از نوع جهانی، همه گونه امدادرسانی و عملیات ریکاوری برای همان تروریست های شناخته شده و بدنام فراهم میشود برای مثال در لفظ و حتی روی کاغذهای رسمی فرقه تروریستی رجوی را هم”فرقه خطرناک” می نامند و هم”تروریسم” و هم آنرا در لیست تروریستی جای میدهند و از قضا هرنوع معامله را نیز با آنها تحریم میکنند، اما در عصری که گفتیم معنی آن دقیقا یکصد و هشتاد درجه تغییر میکند و ترجمه آن میشود”رساندن هر نوع امداد” به این فرقه.
سرنوشت فرقه رجوی با سفر تغییر نمیکند
که این فرقه هرجا که میرود و هرجا که رود و هرمقدار هم که پول خرج کند حمایت اصلی را نمیتواند کسب کند چون خودش را بی آبرو کرده است و از سودبری انداخته است. خودش موجبات بی اعتمادی نسبت به فرقه مخوف خود را فراهم نموده است چون هیچگاه روی حرف و اصلی ماندگار نمی ماند که بشود اساسا به او اعتماد نمود.
راه حل چهارم برای فرقه تروریستی رجوی
اثری از موضوع و مسئله عراق در استراتژی اول رئیس جمهور جدید امریکا دیده نمیشود، در نتیجه وقتی عراق در اولویت نیست به طبع آن مجاهدین هم که خیلی روی این موضوع حساب باز کرده بودند و چه بسا به آن بعنوان یک نجات دهنده نگاه میکردند. این امیدشان نیز به این ترتیب نا امید شد و درست در آستانه اضمحلال کامل ضربه سنگین و نا امید کننده دیگری نصیب استراتژی شکست خورده اش گردید. لذا می بینیم که راه حل سوم نیز راه به جایی نبرد و تنها می ماند راه حل چهارم برای این فرقه یعنی اعلام رسمی اضمحلال کامل و بسته شدن ابدی پرونده آن و البته آزادی اسرای ذهنی این فرقه
آخرین جمع بندی در فرقه تروریستی رجوی
با توجه به اینکه در شرایط حساسی از نظر فرقه بسر می بریم و نزدیک شدن سرانجام”تعهد دو ساله” و تحویل کمپ اشرف و نزدیک شدن به موعد شش ماهه ای که دولت عراق تعیین کرده بود و خارج نشدن اسم سازمان از لیست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا و فشار خانواده های اعضای اسیر در کمپ اشرف بر ای دیدار با فرزندانشان و همچنین بالا گرفتن بحران های درونی فرقه، تلاش جداشده ها در گوشه و کنار جهان برای افشای هرچه بیشتر روابط و مناسبات درونی و بیرونی فرقه،خوب معلوم است که طبق معمول فرقه وارد جمع بندی مرحله ای شده یعنی بالاترین عناصر فرقه در حال حاضر در نشست جمع بندی هستند
تداوم سیاست مصادره تاریخ توسط مجاهدین
فرقه ای که آخرین تلاشهای حیاتی خود را در حال به سرانجام رساندن است چاره را در این یافته تا با چسپاندن ناچسپ خود به امثال مصدق و دکتر فاطمی بلکه بتواند چند روز دیگر دوام بیاورد. در حالی که در راهروهای دولت انگلیس قدم میزند و دست دولت مردانی را به گرمی فشار میدهد که اسلافشان دیروز در سحر گاه نوزده آبان 1333 دست در دست شاه خائن به تماشای به زمین افتادن مرد بزرگی چون فاطمی ایستاده بودند…
سازمان از دیدگاه ثریا معزی – قسمت چهارم
شگرد سازمان همیشه این بوده که از جداشدگانش چهره ای منفور بسازد تا دیگران کمتر به ذهنشان خطور کند که جدا شوند. این مسئله در دهه اخیر و کمی پیش تر از آن جدی تر شده و جداشدگان را به مزدوری و خیانت متهم می کنند تا در نزد هموطنان منفور شونــــد و صحبت های آنان برد نداشته باشد. در چند سال اخیر نیز صدها جدا شده خود را تا حد توان زندانی آمریکایی ها کردند و آن ها را مزدوران وزارت اطلاعات نامیدند و تمامی امکانات را از آن ها دریغ داشتند ولی در نمایش های بیرونی آنچنان صحبت می کردند که گویی تمام تلاششان را برای رفاه آنان به کار برده اند.
تحولات جهانی و اسیران مانده در اشرف
با افزایش نارضایتی های عمومی از اوضاع بد اقتصادی و گسترش فقر و همچنین مخالفت ها و نارضایتی های نظامیان از اوضاع و احوال کشورهای اشغال شده ای که در آن حضور دارند و حضور طولانی مدت و دور از خانه سبب شده است که باراک اوباما با شعار تغییر به پیش بیاید که لابد معنی خاص آن برای مجاهدین دست کم این است که از جنگ خبری نیست و موضوعی جای آنرا میگیرد که مورد توجه مجاهدین نبوده و نیست.
آیا شما یک تشکیلات دموکراتیک هستید؟
آیا منظورتان از دموکراتیک این است که تعهدنامه هایی به زور از ما می گرفتید یا مجبور می کردید که در نشست های طولانی مغزشویی شرکت کنیم یا نشست های غسل هفتگی و وادار کردن آدم ها برای توهین و پرخاش به یکدیگر یا مورد ضرب و شتم قر ار دادن مخالفین و یا نارضیان و یا آنکسانی که به قول معروف بحث ها را نگرفته بودند و یا آنکسانی که در زندان های اشرف عمرشان تلف و در اثر فشار موهایشان یکباره سفید می شد و یا در زیر شکنجه تمام می کردند یا آن کسانی که در مخالفت بلند شدند و توسط جوخه های ترور به قتل رسیدند…