میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی
اشرف دختر مریم تو قسمت خواهران بود حتما رفتار و کردارش را خانم مرضیه قرصی بهتر می دانند و شناخت دارند محمد یا مصطفی پسر مسعود (که البته اسمش مصطفی بود اما به او می گفتند محمد) که حالا باید بحثش باز شود حتما در جریان هستید این مصطفی فرد بریده بود، حالا تناقضاتش که جای خود را دارد ایشان کاملا بریده بود ولی به هیچکس اعلام نکردند سعی کردند این موضوع را مخفی کنند به جهت اینکه بریده بود هیچ نشستی برای وی ترتیب ندادند فقط دو یا سه کادر مشخص سازمان (مورد اعتماد مسعود رجوی) با مصطفی به طور مستقیم سر و کار داشتند
خاطرات قادر رحمانی عضو سابق مجاهدین ـ قسمت نهم
خیلی از مواقع عراقی ها تردد را منتفی یا به تعویق می انداختند. یکی از بچه ها در در نشست مطرح کرد که فرمانده عراقی ابو امجد تردد را منتفی کرد و او چنین حقی را نداشت نباید چنین کاری می کرد؟ انسیه نوید فرمانده حفاظت ترددات گفت: ما هر کاری بکنیم و هر جائی برویم تحت امر اینها (عراقی ها) هستیم که در این موقع محمد ترکمن آهسته به من گفت: مزدوری شاخ و دم دارد؟
انزوای مجاهدین، محکومیت تروریسم و ستیزه جویی
هم اکنون شرایط بغرنجی برای مجاهدین در اشرف پدید آمده است. آنها به نقطه ای رسیده اند که در بدترین و اسف بارترین وضعیت برای معترضان خویش در اطراف اشرف سنگ پرانی کنند و دشنام دهند. گویی از منظر رهبرعقیدتی مجاهدین، روزگار و دورانی که مجاهدین در نوک پیکان تکامل اجتماعی و مبارزه با امپریالیسم قرار داشتند بسر آمده است وهم اکنون ناباورانه مجیزگویان امپریالیزیم امریکا شده اند و در معادلات سیاسی منطقه ای و جهانی به هیچ گرفته میشوند.
گفتگو با آقای جابر مجدمیان عضو جدا شده ی مجاهدین – قسمت دوم
او اصرار داشت تا افراد حاضر در نشست تتاقضات خودشان را یادداشت کرده و به مسئول خود بدهند. او می گفت برخی از افرادی که در قرارگاه اشرف حمل تناقض می کنند دیوانه می شوند و برای اینکه آنان دچار پریشانی روحی و روانی نشوند باید تناقض خودشان را صادقانه نوشته و در جمع افراد بخوانند و کسی که اینگونه عمل نکند در” جیم” یا لحظات جنسی غرق می شود.
نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت پنجم
آقای محمود دشتستانی: این تیپ خانواده ها که برای رهایی فرزندانشان اصرار دارند. یکی از معضلات سیاسی سران مجاهدین شده اند. راهکارهای زیادی هم برای نجات بچه ها وجود دارد مثلاً از طریق صلیب سرخ می توان به سازمان فشار آورد. یعنی خانواده ها با صلیب سرخ در تماس باشند و خواسته های خودشان را به آنها بگویند و از صلیب بخواهند که به اشرف رفته و پیام و نامه های خانواده ها را به آنها برسانند. این راهکار خیلی خوبی است و جواب میدهد.
توهم مفرط رهبر عقیدتی مجاهدین
متاسفانه رهبری مجاهدین به جای درک واقع بینانه ی مسائل، مفاهیم و نیز رویدادهای عینی همچنان سعی دارد با نگاه تک ساحتی و ناراست به مفاهیم بنیادین و تحولات سیاسی آگاهانه یا ناخودآگاه برای”ذهنهای آمادهی کلیشهسازی” افراد مستقر در اسارتگاه اشرف و کادرهای تشکیلاتی فرقه ی مجاهدین پدیده های مسلم سیاسی را به مسلمات ایدئولوِژیک و توهمات ذهنی خویش تعبیر کند.
تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت ششم
چند روز در درب ورودی اشرف بودیم یکی از همراهانمان حدوداً پنجاه سال داشت از درد و ناراحتی و از فشاری که به ایشان به دلیل اجازه ندادن به ما برای ملاقات با بچه هایمان وارد آمد دچار سکته ی قلبی شد. من شخصاً ایشان را با ماشین ارتش عراق به بیمارستان رساندم با مشکلات بسیار زیاد و بعد از چند روز حالش خوب شد در هنگام بازگشت به ایران هم ناخوش بود. این صحنه ها واقعاً درد آور است، رقت انگیز است.
گفتگو با آقای جابر مجدمیان عضو جدا شده ی مجاهدین – قسمت اول
آقای جابر مجدمیان از اعضای با سابقه ی فرقه ی مجاهدین است که در سال 84 پس از رهایی از حصارهای فیزیکی و ذهنی دارودسته ی رجوی به میهن عزیزمان ایران بازگشت. تنفس در مناسبات مبتنی بر ساختار فرقه گرایانه ی فرقه ی رجوی و مشاهده و تجربه ی روندی که جز تباهی و تلاشی ماهیت آدمی را در دنیای تاریک و سیاه مجاهدین به ارمغان نمی آورد تاثیر مخرب و ویرانگری بر ذهن و روان آقای مجدمیان در اشرف بر جای نهاد تا اینکه ایشان برای رهایی از وضعیت بغرنج و آزاردهنده ی مناسبات فرقه ای تقاضای خروج می کند.
درک نادرست رهبر عقیدتی مجاهدین از ضرورت تئوری بقاء
آنچه که به طور مشخص در گفتار و لحن کلام مسعود رجوی آشکار است علیرغم همه ی قدرت نمایی و بهره گیری از ترویج پندار اسطوره اندیشی، حالت تدافعی وی در سخنرانی های خسته کننده و کلیشه ای ست. بویژه وقتی در چهره ی تک تک افراد و مستمعین که در حال گوش دادن اجباری به سخنان تکراری رهبر عقیدتی مجاهدین هستند دقت کنیم، نهایت یاس و درماندگی را می توان بوضوح در آنان مشاهده کرد.
نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت چهارم
شما خانواده های محترم فقط مشکلات و سختی های خودتان را نبینید. فشارهای روانی، روحی و ذهنی که به بچه ها در اشرف از طرف مسئولین سازمان وارد می شود فشارهایی است طاقت فرسا که برای شما توضیح دادم تا کسی در اشرف نباشد و حصارهای ذهنی و روانی که رهبران مجاهدین به دور بچه ها در اشرف کشیده اند را از نزدیک لمس نکند شاید عمق فاجعه را در نیابد. ما چه تعریفی از حصارهای ذهنی مجاهدین داریم؟
گفتگوی اعضای جدا شده مجاهدین درباره ی ترفندهای سران مجاهدین ـ قسمت هشتم
نفراتی که تو تیف جمع شدند هر کدام عملیات های منحصر به فردی انجام دادند تا از اشرف خارج شوند و به تیف بیایند. مسئولین سازمان شرایط بحرانی برای افراد خواهان خروج از اشرف درست می کردند تا آنها را منصرف کنند هیچ موقع سازمان به طور عمومی نگفته بود اجازه خروج به افراد می دهد این شایعه را فرماندهان سازمان ساخته بودند تا استفاده تبلیغاتی کنند.
خاطرات قادر رحمانی عضو سابق مجاهدین ـ قسمت هشتم
شکست در عملیات فروغ جاویدان و سپس بحث طلاق های اجباری و جدایی بین زنان و مردان و والدین از کودکان بسیاری از افراد را دچار تناقض کرده بود اما مسئولین سازمان سعی داشتند بدون توجه به این مسائل درد آور انرژی افراد را در راستای اهداف رهبری بکار گیرند. در سال 72 تعمیق بحث ها ادامه داشت از طرفی جائی هم درست شده بود که به مهمانسرا مشهور بود. خیلی عادی در ذهن افراد جا انداخته بودند که اینجا زندان نیست بلکه مهمانسرا است و برای اینکه افراد اطلاعاتشان بسوزد در اینجا نگهداری می شوند. به نام مهمانسرا در واقع یک ابوغریب (زندان بدنام صدام) در اشرف درست کرده بودند.