نامه به مسئول کمیته بین المللی صلیب سرخ – دفتر تهران
آقای مهدی پالیده از اینکه رهبران مجاهدین بر خلاف همه ی ادعاهای حقوق بشری به خواسته وی مبنی بر امکان ملاقات یا تماس با برادرش اهمیتی قائل نشده اند شدیدا معترض بودند. آقای پالیده معتقدند رهبران مجاهدین و مسئولین قرارگاه اشرف به پرنسیب های اخلاقی دنیای مدرن ارزشی قائل نیستند چرا که امکان ارتباط گیری را از برادرش و نیز اعضای خانواده وی سلب کرده اند که هیچگونه توجیه اخلاقی و یا سیاسی ندارد.
گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت سوم
آنها اجازه تماس تلفنی به برادرم ندادند و متاسفانه پس از درج نامه های ما در سایت انجمن نجات و یا ارسال آن به مقامات صلیب سرخ و نهادهای حقوق بشری، برادرم را در تلویزیون سازمان وادار به گفتن حرف هایی کردند که ابدا واقعیت نداشت. برادرم منکر حرف ها و خواسته ی اعضای خانواده اش شد و گفت این نامه ها را خواهر یا مادر من ننوشته است و خواهر و مادرم را تحت فشار قرار داده اند او سپس منکر همه چیز شد.
تاملی بر تمامیت خواهی رهبری عقیدتی مجاهدین
رهبری عقیدتی مجاهدین در دنیای مدرن صرفا در کیفیت بهره گیری و تسلط بر کادرهای تشکیلاتی به تغییراتی دست زده است و با شیوه ی های پیچیده ی کنترل ذهن و شستشوی ذهنی، هم اکنون الگوی نوینی از به بردگی کشاندن انسانها را در قرارگاه اشرف به نمایش گذاشته است.تحمیل اعتصاب غذا به افراد مستقر در قرارگاه اشرف از سوی رهبری عقیدتی مجاهدین و غوغا سالاری و پروپاگاندای همه جانبه اما مضحک در این رابطه در طی یک ماه و نیم اخیر یکی از فاکت های چشمگیر در زمینه ی کنترل ذهن انسانها و به بردگی کشاندن آنان در متن مناسبات فرقه ای در دنیای کنونی ست.
تمامیت خواهی رهبری عقیدتی مجاهدین
وقتی جمعی انسانی در محیطی به نام قرارگاه اشرف، وادار به استقرار و زندگی کنترل شده می گردند و مناسبات و روابطی بازدارنده بر پایه ی ذهن بیمار رهبری عقیدتی در قرارگاه اشرف بنیان می شود،” توتالیتاریسم” به مفهوم واقعی کلمه محقق می گردد و پر واضح است وادار نمودن افراد مجاهدین به اقدامات ستیزه جویانه و تروریستی یا خودسوزی و اعتصاب غذا در مناسباتی که از آن به توتالیتاریسم یاد می گردد رفتار و اعمالی دور از انتظار نیست
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت بیست و دوم
کاملا صحیح است که سازمان مفاهیمی چون عاطفه و عشق را در نشست انقلاب ایدئولوژیک و بندهای انقلابش به مرور در افراد کمرنگ کرد و بالواقع در ذهن و درون افراد کشت. وقتی مسئولین و رهبری سازمان از طلاق و ضرورت آن حرف می زنند و مسئولین سازمان پدر یا مادر مرا که همین حالا در اشرف حضور دارند به نام انقلاب ایدئولوژیک وادار می کنند تا بعد از چند سال زندگی کردن با همدیگر مثلا چهل و خورده ای سال زندگی مشترک، همدیگر را طلاق بدهند
گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت دوم
برادرم در مقر پذیرش دو نوبت می ماند و به ارتش منتقلش نمی کنند چون او مقاومت می کرد و حاضر نبود به ارتش آزادیبخش منتقل شود. من در نامه های خویش به مقامات صلیب سرخ و رهبران مجاهدین اشاره به خودکشی برادرم کردم و اینکه او و خیلی از افراد دیگر را به زور در اشرف نگه داشته اند
آرمان یا حماقت، شکنجه در قرارگاه اشرف – قسمت ششم
کمی شوکه شدم خواستم از فریده سوال کنم مگر من دوباره به یگان بر می گردم اما فریده فرصت سوال کردن را از من گرفت و گفت دیگر وقت ندارد و از اتاق بازجویی خارج شد. بعد از نیم ساعت برگشت و پرسید: اعتراف نامه را نوشتی؟ به او گفتم من این اعتراف نامه را تایید نمی کنم چون واقعیت ندارد و شما دارید مواردی را به من تحمیل می کنید که حتی تصورش برام مشکل است بنابراین اعتراف دروغ نخواهم کرد و چیزی هم نمی نویسم.
پرسش های بنیادین خانواده ها از رهبران مجاهدین
اعضای خانواده ی آقای علیرضا امیری با مراجعه به دفتر انجمن نجات ارومیه و تقاضای انعکاس دیدگاههایشان در واقع در جستجوی راهکارهایی برای نجات و رهایی علیرضا امیری از حصارهای ذهنی و فیزیکی رهبری عقیدتی مجاهدین هستند.تامل در سخنان خانم فاطمه امیری که برادرش مدت ده سال است با فریبکاری به اشرف منتقل شده است، می تواند ذهنیت، نگاه و بینش خانواده ها را نسبت به رویدادهای تلخ اخیر و بیزاری آنان را از رهبران مجاهدین بوضوح به تصویر کشد.
خاطرات مرضیه قرصی – قسمت بیست و سوم
بعد از ورود به کمپ آمریکاییها در حین بیرون آوردن وسایلم از ماشین، عبدالله که مترجم کمپ امریکا بود با ماشین امریکائیها به استقبالم آمد و وسایلم را داخل ماشین برد و با هم به کمپ امریکا رفتیم.در راه عبدالله به من گفت: شما هیچ نگرانی نداشته باش. همه چیز حل می شود. حرف های امید بخش عبدالله خوشحالی و شادی مرا دوچندان کرد. وقتی به پشت سرم نگاه کردم و فهمیدم از قرارگاه اشرف فاصله گرفتم نفس راحتی کشیدم…
گفتگو با آقای ناصر سید بابایی عضو سابق مجاهدین – قسمت چهارم
نشست شرم بعد از گذشت 8 ماه از آزادی مریم و درست 8 روز مانده به عید نوروز 83 برگزار شد. هدف از این نشست این بود تا به ما بگویند شما مسئولیت خودتان را در قبال مریم و آزادی او به خوبی انجام ندادید!! و اینکه چرا نفرات در موقع دستگیری مریم شرم نکردند و شرمنده نشدند که وی دستگیر شده است!! این دیگر شاهکار سران سازمان بود. به نظرم موضوع نشست یکی از افتضاحات تاریخی سازمان است که در کلیه ی سطوح برگزار کردند.
اعتصاب غذا، رفتار نابخردانه یا واکنش منفی
تحمیل اعتصاب غذا به نیروهای تحت سیطره اشرف یک واقعیت است آنچه وجود دارد و هم اکنون در اسارتگاه اشرف خودنمائی می کند اما حقیقی نیست. شاید این عبارت در دیدگاه ما در نگاهی سطحی تحریک آمیز و نابخردانه جلوه کند نظیر مفهوم مخالف آن که با گزافه گوئی بیشتر بیان شده است که” آنچه واقعیت دارد، خردمندانه است”. بدین ترتیب شیوه ی تفکر رهبری عقیدتی مجاهدین این عقیده و دیدگاه را به صورت فرمول کوتاه و بر انگیزاننده ای تبیین کرده است، این است منطق مبتنی بر لاپوشانی واقعیت ها.
پیام تسلیت به خانواده جوانپور
مطلع شدیم آقای لطیف جوانپور برادر خانم الماس جوانپور (ساکن قرارگاه اشرف) دار فانی را وداع گفته است که مایه تاسف شدید اینجانب و همه اعضای خانواده بزرگ انجمن نجات شد. مرحوم لطیف جوانپور طی سه سال اخیر با انجمن نجات آذربایجانغربی ارتباط تنگاتنگ داشت و برای رهایی خواهرش از حصارهای ذهنی و فیزیکی فرقه ی مجاهدین تلاش وافری انجام داد.