انجمن نجات مرکز تهران
- خانواده ها
نامه جمعی از مادران به رئیس کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان
احتراما به عرض می رسانیم همانطور که اطلاع دارید، سازمان مجاهدین خلق اجازه ارتباط اعضای خود با خانواده هایشان را نمی دهد و این موضوع درد و رنج طاقت فرسائی را بر دوش ما مادران تحمیل کرده است.
- خانواده ها
مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست و سه
خانم سلطان لطفی مادر محمدعلی تنها یک بار در اواخر سال ۱۳۸۲ به همراه پسر دیگرش موفق به دیدار محمد علی در اردوگاه اشرف گردید و این دیدار آخرین دیدار مادر با فرزندش در دیار غربت بود که مادر در لحظه دیدار از شوق اشتیاق…
- همکاری با بیگانگان
مجاهدین در دفاع مقدس – قسمت آخر
مجاهدین از تلاش برای ایجاد نفاق و جذب نیرو و خدشه دار کردن آبروی جمهوری اسلامی و تبلیغات علیه ایران دست برنمی داشتند. آنها مانند یک سال پیش هم که اسرا زیر سختترین مجازاتها و در آن شرایط بسیار بد به سر میبردند، با این…
- خانواده ها
مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست و دو
آیا این بود اسلام ناب محمدی شما؟ خودتان سه بار ازدواج کردید، بچه دار شدید و بچه ها را از نعمت مادر شدن و پدر شدن محروم کردید. کجای اسلام، طلاق اجباری و مصلحتی نوشته شده حتماٌ این تنها در اسلام خود درآوردی شما هست.…
- همکاری با بیگانگان
مجاهدین در دفاع مقدس – قسمت چهارم
بعدها متوجه شدیم اگر ما سالم وارد ایران می شدیم، عملیات عراقیها پایان یافته بود و بعد از ظهر آن روز بازمی گشتند. زیرا عملیات مرصاد علیه مجاهدین از سوی دلاوران ارتش و سپاه از تنگه ی چهارزبر به سوی مرز بین المللی آغاز شده…
- همکاری با بیگانگان
مجاهدین در دفاع مقدس – قسمت سوم
تعداد اسرا درآن مکان بسیار بود. عراقیها به ایرانیها اجازه ی استفاده از دستشویی را نمی دادند. خیلی از همرزمان بیماری ریوی گرفته بودند. آنها هفت روز در آن شرایط نگهداری می شدند. از غذا خبری نبود. همه از گرسنگی بیحال و بی رمق در…
- خانواده ها
مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست و یک
لحظه ای که می خواستم چادرم را روی سرم جا به جا کنم، دیدم پسری لاغر و گندمگون با لباس خاکی روبروی من ایستاد. چند لحظه ماتم برد. چقدر شبیه حافظ من بود. می خواستم ببوسمش، ولی خودم را جمع و جور کردم و با…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
معرفی کتاب”سرگذشت من با مجاهدین خلق” و مصاحبه با پرویز درخشان نویسنده کتاب
کتاب"سرگذشت من با مجاهدین خلق" نوشته آقای پرویز درخشان (نام مستعار)، حاصل دو سال و نیم حضور در سازمان مجاهدین خلق در زمان حاکمیت صدام حسین و چهار سال اسارت نزد نیروهای آمریکایی و صدها ساعت مصاحبه و گفتگو با اعضای مجاهدین خلق در عراق…
- همکاری با بیگانگان
مجاهدین در دفاع مقدس – قسمت دوم
مجاهدین بیشتر از عراقیها ما را زدند. چشمان ما را بستند و به باد مشت و لگد گرفتند. بیرحمانه از هر سو حملهور میشدند و از اینکه میدیدند تعداد بسیاری از مزدوران عراقی و مجاهدین را کشتهایم، خشمگین بودند و ناسزا میگفتند. دخترها جمع شده…
- خانواده ها
مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست
من در مصاحبه هایم بارها درخواست کردم و دوباره می گویم مریم خانم از شما خواهش می کنم بیایید یک دادگاه تشکیل دهید، همه ما آن جا می آییم تا معلوم شود آیا خلق قهرمان بدهکار است که تمام بمب های صدام را روی سرشان…
- همکاری با بیگانگان
مجاهدین در دفاع مقدس – قسمت اول
اسیر عراقی گفت: ما به کمک مجاهدین وارد خاک ایران شده ایم و در هر واحد رزمی عراق تعدادی مجاهد وجود دارند که در گمراه کردن ایرانیها و تبلیغات کمک بزرگی به عراقیها نموده اند.
- جنگ افروزی
خیانت و جاسوسی مسعود رجوی در دوران هشت ساله دفاع مقدس
بعد از این که رجوی با جاسوسی برای سرویس های اطلاعاتی غربی راه به جایی نبرد برای مزدوری بیشتر علیه مردم ایران؛ درحالی که صدام حسین علیه مردم ایران جنگ خانمان سوز را شروع کرده بود؛ با او پیمان صلح و دوستی یا به بیان…