نامه به جهانگیر جمالی عضو اسیر رجوی در آلبانی
عموجان بخداقسم میخورم که تمام خانوادههای جمالی بجز دوری شما هیچ مشکلی ندارند تورا به خدا دیگر بس است وبرادرانت و خواهرانت ازچشم انتظاری پیر شدند وهیچ دلخوشی نداریم وشب وروز چشم به راه توهستیم.
درد دل عضو اسیر ناراضی از آلبانی با آقای پوراحمد
آقای پوراحمد وضعیت عموم بچه ها به هم ریخته بود وهیچکس دلخوشی ازاین دیداربا مک کین نداشت وبرایمان تهوع آور بود. بچه ها درمحفل های کوچک خودشان انزجار خودشان را از مریم قجر و مک کین علنا ابراز میکردند و خیلیهایشان گفتند که ما در روز مراسم شرکت نمی کنیم.
زنجیر اسارت کاملا پوسیده ؛ فقط اراده میخواهد که پاره شود
سلامى به وسعت 32سال انتظار را تقدیم حضورت میکنم تاعمق دلتنگى من وخانواده ات براى دیدنت معلوم باشد. هرگز در مخیله ام نمیگنجید دست سرنوشت چنین انتظار بى پایانى را براى ما رقم بزند. بهار زیبا آمده و طبیعت نو شده اما غم سنگینى وجود ما را احاطه کرده است. امسال به یاد مادرمان هفت سین ما در سفره اى سیاه همراه با شمع وماهى نوار سبزه سیاه وعکس پدر ومادر با روبان سیاه انداخته شد وغم دورى از تو وآرزو به دل ماندن آنها عجیب قلبمان را میفشرد.
گفتگوی عیدانه با آقای پوراحمد – قسمت سوم و پایانی
تنها آرزویم رهایی یک به یک اسرای رجوی وبازگشت شان به دنیای آزاد وکانون گرم وپرمهرخانواده هایشان است واین همان پاداشی است که میتوانم ازخدای رحمان ورحیم بگیرم وتوشه زندگی وآخرتم بکنم
دلنوشته آقای زاد اسماعیلی به فرزندش
فرزندم، ما والدین در اواخر عمر خود هستیم و اگر به دستان لرزان، یارای کمک نداری، لطفا به خودت فکر کن واز خودت دور نشو، زیرا که آنگونه تو را می شناسیم، بچه ای نبودی که پدرو مادرت را فراموش کنی
دلنوشته کوتاه به محمود دهقان عضو اسیر رجوی در آلبانی
اطمینان دارم تودراسارت ودرکنترل رجویها با مغزشویی که میکنند قادربه دیدن واقعیت نیستی ودرصورت خروج ازتشکیلات سیاه رجویها وبازگشت به جامعه مثل سایرجداشده ها درخواهی یافت که عمروجوانی ات به تباهی و به بطالت رفته است.
گفتگوی عیدانه با آقای پوراحمد – قسمت دوم
درحال حاضر من با شمار زیادی از جداشده های آلبانی ارتباط لاینقطع دارم و اوضاع را دقیقا رصد میکنم و اخبار و تغییر و تحولات و روند گذران زندگی مشقتبار آنان را پیگیر هستم و در کنترل دارم. خوشبختانه ازگیلان شمار زیادی از رجویها جدا شدند و پی زندگی عادی شان رفتند
گفتگوی عیدانه با آقای پوراحمد – قسمت اول
ازفرصت هم میخواهم استفاده بکنم وضمن تقدیر و تشکرویژه ازجداشده های داخل وخارج کشور و خانواده های چشم انتظار سراسر ایران خاصه خانواده های دردمند گیلک که درایام عید لاینقطع درصفحات مجازی خاصه تلگرام به من لطف داشتند
ملاقات با آقای احمد حقیقت از خانواده های چشم انتظار در دفتر انجمن نجات گیلان
آقای احمد حقیقت درملاقات با مسول انجمن متاثر از ظلم وجور رجوی وحیران از ناگفته ها وناشنیده های مناسبات فرقه ای و دیکتاتور گونه رجوی گفت:” واقعا سرم سوت کشید وقتی شنیدم کانون خانواده دراین سازمان جهنمی فروپاشیده است
نامه به خانم عاصمه جهانگیر در سال جدید
ما خانواده رضا حسن زاده هستیم. نمی دانیم این چندمین نامه است که می نویسیم. اما باز هم می نویسیم چون امیدواریم که شاید یک روزی موفق شویم و حتی اگر شده یک بار رضای عزیزمان را در جمع خانواده ببینیم.
حضور مهندس علینقی (مهدی) مهرورز در دفتر انجمن نجات گیلان
آقای پوراحمد مجددا ازشما عذرخواهی وپوزش می طلبم وبهترینها روبرایتان وخانواده تون آرزومیکنم ودعا میکنم که همواره درصحت وسلامت باشید وعوضش روازخدا بگیرین
درد دل خانم پریسا مراد خانی
تو روخدا بجنبین سال نو هم داره می رسه. سی سال زندگی کردن بدون برخورداری ازحس پدر شدن وهمسر دار شدن! به جایی رسیدین! و اون رجوی همه چیزتونو ازتون گرفت. نذارین تو سال های آینده مثل همون سی سال با چشم انتظاری که پدرومادرتونو رجوی گرفت ؛ خواهر و بردارا و خواهر زادها وبرادرزادها رو ازتون بگیره با چشم انتظاری.