سران فرقه رجوی برای خشونت زمینه چینی می کنند
سران فرقه و بطور خاص خود رجوی همواره در داخل مناسبات سازمان برای اینکه نظرات خودش را به کرسی برساند دست به خشونت های بی حد و حصر زده است و این عمل با انحلال دفتر سیاسی سازمان در سال 64 که به موجب آن رجوی خود را رهبر عقیدتی نامید به اوج خود رسید و از زندانی کردن و شکنجه ناراضیان در سازمان گرفته تا حذف فیزیکی و کشتن مخالفان در سازمان و در این رابطه از هیچ جنایتی فروگذار نکرد
چرا رجوی اصرار دارد که قلعه اشرف باقی بماند؟
در چنین شرایطی که سران فرقه در اوج درماندگی و استیصال هستند و خود را در بن بست کامل می بینند ودر حالیکه از تحصن خانواده های محترم حسابی خشمگین هستند یک مرتبه با تظاهرات مردم استان دیالی در اطراف اسارتگاه مواجه شدند که به حمایت از خانواده ها و خواستار برچیده شدن اسارتگاه و محاکمه سران فرقه برپا شد موجودیت خود را در خطر دیدند و راه چاره را در سرکوب وخفقان و سانسور دیدندهرچه
چرا سران فرقه مجاهدین دست به دامن بقایای دولت بوش شده اند؟
مریم خانم با خرج خودش که معلوم نیست که این پولها را از کجا آورده است در پاریس کنفرانس بر گزار می کند و متوسل به کارتهای سوخته می شود. اینجا باید از مریم خانم سئوال کرد مگر شما ادعای استقلال و مردمی بودن را ندارید پس چرا چشم به حمایت خارجی دوخته اید؟ اینجاست که دم خروس مزدوری و ضد مردمی بودن این فرقه بیرون می زند. البته در پایان باید اضافه کنم که این تلاشهای مذبوحانه سران فرقه مجاهدین نه تنها راه به جائی نمی برد و آنها را از شرایط بن بستی که در آن قرار دارند نجات نخواهد داد
علت لجن پراکنی فرقه مجاهدین علیه مقامات قضایی عراقی ناشی از چیست؟
ثالثا این شگرد همیشگی سران فرقه هست که چون توان پاسخگوئی در مقابل جنایاتی که مرتکب شده اند را ندارند لذا سعی می کنند با لجن پراکنی وهیاهو از پاسخگوئی طفره بروند کما اینکه در مقابل نیروهای ناراضی هم همین شگرد را بکار می برند ویا در مورد خانواده ها که اکنون بیش از ده ماه هست که جلوی درب اسارتگاه عزیزان خود برای دیدار با آنان در تحصن بسر میبرند هم همین شگرد را بکار میبرد
چرا سران فرقه مجاهدین در اوج درماندگی بسر می برند؟
حضور چشمگیر و تحصن 10 ماهه خانواده های محترم اسیران در قلعه رجوی در جلوی درب این اسارتگاه تنها دلیل می باشد. همانطور که می دانید در این مدت 6 تن از اسیران موفق به فرار از اسارتگاه شده اند و سران فرقه در اوج عصبانیت ابتدا سعی کردند قربانیان را وادار به توهین به خانواده هایشان کنند اما این عمل بی شرمانه جواب نداد.
حمایت از فراخوان بنیاد سحر برای نجات جان بیماران اشرف
واقعیت این است که رهبری فرقه برای سلامتی افراد سازمان هیچ ارزشی قائل نیست و برای سران فرقه حتی عضو شورای رهبری نیز کوچکترین اهمیتی ندارد و به غیر از پیشبرد اهداف سیاسی و ایجاد هیاهو برای فرار از بن بستی که در آن گرفتار هستند مسئله دیگری در ذهن ندارند و افراد را جزو اموال خود می دانند و هر طور که بخواهند مصرف کنند. چون طرح مسئله فرستادن مترجم و پرستار بسیار مضحک و خنده دار است چون هر کس که بیمارستان می رود همه این امکانات وجود دارد.
پیام علی جهانی به خانواده های زجرکشیده و محمد علیرضا علیپور یکی از اسیران اشرف
دوست عزیز محمد رضا علیپور، من الان در اروپا هستم دارم زندگی آزادانه می کنم بیش از این عمر شریف خود را در آنجا تلف نکن و هر طور که می توانی فرار کن و خود را به دنیای آزاد برسان یادت هست رجوی می گفت شما در دنیای آزاد نمی توانید روی پای خود بایستید ولی اینطوری نیست و الان ما روی پای خود هستیم و داریم راحت زندگی می کنیم رجوی همواره می گفت خارجه نداریم ولی ما گفتیم خارجه داریم و الان هم در خارجه هستیم و آزاد و رها از قید و بندهای سازمان زندگی می کنیم.
چرا رجوی از ملاقات خانواده ها با فرزندان خویش ممانعت می کند؟
اعضاء مجاهدین با رهایی خود و ورود به دنیای آزاد چهره کریه این فرقه را برای جهانیان افشا خواهند نمود لذا ترس رجوی از این هست که با این افشاگری ها بساط فرقه گری او در قلعه اشرف برچیده شود و درست به همین دلیل نه تنها برخلاف همه سازمانهای حقوق بشری و سیاسی حامی خانواده نیست بلکه با آن به مانند یک دشمن برخورد کرده و آنرا دشمن شماره یک تشکیلات فرقه گرایانه خود می داند و خواهان نابودی آنهاست
تهدید فرقه تروریستی رجوی علیه خانم سلطانی
می بیند که یکی از اعضای همین صف با انتقاد و اعتراض، به کمپ سابق آمریکایی ها در قلعه اشرف فرار کرده و بعد از چند سال خود را به اروپا رسانده و پرده از حقایق و تجاوزات جنسی که تحت عنوان آزادی و رهایی زن انجام می شد، پرده بر می دارد و چون جواب منطقی هم ندارند که در مقابل این افشاگری های مستند بدهند لذا در مقابل این افشاگری ها عصبانی شده و بر طبق روال معمول در این فرقه متوسل به زور و چماقداری و تهدید و تطمیع شده است.
صدای شکستن درب قلعه اشرف می آید
عزم جدی خانواده های قربانیان برای نجات فرزندان اسیرانشان از قلعه اشرف نویدی هست که بزودی درب این قلعه بطور کامل باز خواهد شد و اسیران در این اسارتگاه رهایی یافته و به دنیای آزاد پا خواهند گذاشت و من در همین جا به عنوان فردی که بیست سال قربانی این فرقه بودم و اکنون پای من به دنیای آزاد رسیده اعلام میکنم که همانند تمامی دوستان جدا شده خود، تمام توان و تلاش خود را در حمایت از این خانواده های قهرمانی که مدت ها هست که در کنار درب این استارتگاه بدنبال دیدار با فرزندان خود بی صبرانه منتظر هستند، بکار خواهم برد
نامه سرگشاده آقای علی جهانی به سازمان دیده بان حقوق بشر
تعدادی از خانواده های قربانیان در قلعه اشرف جلوی درب این قلعه جمع شده اند ولی اجازه دیدار با فرزندان خود را ندارند، چرا که رهبری این فرقه تماس و ملاقات با خانواده ها را حرام اعلام کرده است و یک لیست تشریفاتی با زور از بعضی از اعضای سازمان در این ارتباط گرفته و از آنان نقل می کند که ما نمی خواهیم با خانواده های خودمان ملاقات کنیم که طبعا هر عقل سلیمی چنین چیزی را باور نمی کند و تنها به عمق روش های استالینیستی فرقه مجاهدین پی می برد.
نگاهی به روش های اخاذی مالی مجاهدین خلق در اروپا – قسمت سوم
در مورد جزئیات جمع آوری کمک های مالی باید بگویم که بعد از توضیح آلبوم به شهروند آلمانی بنا بر تشخیص خودمان از نحوه تنظیم رابطه طرف مقابل مبلغی را درخواست می کردیم که فرد هم می توانست این مبلغ را نقد بپردازد که داخل قلک بزرگ فلزی که هر تیم به همراه داشت می انداخت، یا بوسیله یک چک بانکی این مبلغ را می داد و یا اینکه بوسیله برگه ای به نام Uberweisung که یک شیوه بانکی در واریز و انتقال پول در آلمان بود، این کار را انجام می داد.