خاطرات قادر رحمانی عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین ـ قسمت ششم
فردی به اسم کرم خیری که بعدها از سازمان جدا شد و به ایران بازگشت به ما تعریف کرد که چگونه افراد یگان آنها با گلوله BMP1 به داخل یک ساختمان که تعداد زیادی از شهروندان کرد عراقی در آنجا پناه گرفته بودند شلیک کرده و آنها را قتل عام کردند او گفت: افراد یگان او به خاطر کشته شدن یکی از اعضای سازمان به نام رضا کرمعلی با نفربر بر روی کردها می رفتند و آنها را له می کردند.
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت بیست و هشتم
سازمان مجاهدین خیلی از بچه های کم سن و سال را وارد مبارزه کرد و تعداد زیادی از آنان که در اشرف بزرگ شدند و به سن پانزده سالگی رسیدند همانند من وادار شدند تا در ارتش آزادیبخش دوره های نظامی گری را طی کنند ما در ارتش در قسمت های مختلف سازماندهی شدیم بچه هایی که سن کمی داشتند و به خارج منتقل شدند سرنوشت تلخی داشتند
خودکامگی رهبر عقیدتی مجاهدین
رهبر عقیدتی مجاهدین ” روایتی بزرگ” از خویش می سازد که هیچ بهره ای از واقعیت ندارد و جز خودشیفتگی محض نیست. پدید آوردن شرایط و موقعیتی که کادرهای تشکیلاتی مجاهدین طی بیش از سه دهه امکان ارتباط و مواجه شدن با دنیای پیرامونی را از دست دهند، ماهیت واقعی مسعود رجوی را برای همگان به تصویر می کشد.
گفتگوی اعضای جدا شده مجاهدین در باره ی ترفندهای سران مجاهدین ـ قسمت ششم
برای مسئولین رده بالای مجاهدین جان بقیه افراد مهم نیست این اعترافی بود که عذرا علوی طالقانی از اعضای شورای رهبری سازمان برای ما در آن نشست کرد. آنها آماده اند همه را قربانی کنند تا جان مسعود حفظ شود این عصاره تفکر سران مجاهدین است همه ی تلاش ها برای حفظ اشرف و تشکیلات در عراق و اصراری هم که مسئولین سازمان نشان می دهند فقط به خاطر حفظ جان خود مسعود است.
اسارتگاه اشرف، دوزخ مجاهدین
نوع برخورد و نگرش سران مجاهدین در رابطه با حضور خانواده ها در درب ورودی اسارتگاه اشرف نشانگر ماهیت تفکر دگم و نابالغی ست که از درک ساده ترین رویدادها و مفاهیم ذهنی و عینی عاجز و ناتوان است. به تاکید سران فرقه ی مجاهدین در ایجاد مرزهای بازدارنده و محدودیت کننده آگاهانه گام بر می دارند و سعی دارند تا وجود و حضور مستمر و مداوم اعضای خانواده ها را در ماههای اخیر فریبکارانه انکار و یا به خواسته های قانونی و مشروع آنان مبنی بر ملاقات و دیدار با عزیزان تحت اسارتشان در اشرف کمترین اهمیتی ندهند.
گفتگو با آقای نصیر حیدری عضو سابق مجاهدین و ارتش آزادیبخش ـ قسمت نهم
منظور مهناز و لحن کلامش دقیقا این بود که تقاضای خودسوزی کنید. او غیر مستقیم افراد را تشویق به خودسوزی و عملیات انتحاری برای رهایی مریم کرد. روز بعد مجدداً مهناز گرامی نشست گذاشت و به بچه ها گفت: همه برای شیراک، صدراعظم آلمان و نخست وزیر انگلیس نامه بنویسید و تاکید کنید در صورتی که مریم آزاد نشود اقدام به خودسوزی خواهید کرد. روزهای بعد صحنه های خودسوزی افراد را در اشرف مرتب و مداوم نشان می دادند و بچه ها را تحریک می کردند، آنان احساساتی می شدند و به مسئولین پیشنهاد عزیمت به اروپا جهت خودسوزی می دادند.
میزگرد نقد مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت سی و نهم
وقتی که مریم با آن آقا دست داد و سیمای آزادی این صحنه را نشان داد همه خانم های مقر انگشت به دهان شدند خیلی تعجب کردند.آیا درست می بینند مریم با یک مرد دست داد؟ یا آرایش ایشان برای خانم ها جای سوال داشت. خب سوالات فراوانی بوجود می آمد وقتی مریم با یک مرد بیگانه دست می دهد برای ما غیر قابل هضم بود مگر او نامحرم نیست؟ مگر مریم در اشرف به ما نمی گفت نباید برادران و خواهران مجاهد با هم دست بدهند و خواهران نباید آرایش کنند باید ساده بپوشند و از برادران جدا باشند
خاطرات قادر رحمانی عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین ـ قسمت پنجم
به دلیل سازماندهی جدید همه شاکی بودند. زیرا مردها را به لحاظ رده تشکیلاتی با سوابق و عملکردهای درخشان پائین کشیدند. انگار کودتایی در شرف وقوع بود. کودتای زنان علیه اکثریت مردان آن هم با رهبری یک مرد به نام مسعود رجوی؟ این از عجایب روزگار ما بود!! هر کدام از نفرات مرد زیر لب چیزی میگفت.
تناقض و خیانت مجاهدین
تاملی در نامه ی اخیر مریم رجوی به دبیرکل سازمان ملل، معاون رئیس جمهور و وزیر امور خارجه امریکا که معمولا نیز پاسخی از سوی آنان دریافت نمی کند حکایت تلخ و درخوری ست از نهایت درماندگی ذهن و اطاعت کورکورانه از کسی که آگاهانه و بر اساس امیال پلید خویش سعی دارد به هر طریق، روش و شیوه ی ماکیاولیستی دست بزند تا به قدرت برسد.
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت بیست و هفتم
اصولا همه افراد تحت فشارهای گوناگون بودند به بهانه ی عملیات جاری از همدیگر گزارش می نوشتیم به اصطلاح جاسوسی یکدیگر را برای فرماندهانمان می کردیم در عین حال همه ی ما سر در گم و آشفته حال بودیم واقعا نمی دانستیم چکار می کنیم شرایط عجیبی بود. نمونه اش امیر یغمایی یا همانطور که شما اشاره کردید مسعود صداقت که برادرش سعید صداقت بعدها به تیف رفت و از سازمان جدا شد.
خانواده های آذربایجان غربی به منظور ملاقات با عزیزانشان راهی اشرف شدند
اعضای خانواده های آذربایجان غربی برای دیدار و ملاقات با بستگان و عزیزانشان راهی عراق شدند. آنان انتظار دارند رهبران مجاهدین به خواسته ی مشروع و قانونی آنها مبنی بر امکان دیدار با بستگانشان اهمیت داده و به حقوق انسانی و علائق خانوادگی احترام بگذارند. خانواده هایی که راهی عراق شده اند سالهاست از سرنوشت فرزندان، خواهران و برادران خویش به علت اعمال محدودیت های تشکیلاتی از سوی سران مجاهدین کمترین اطلاعی ندارند
تردید در سلامت روانی و عقلی رهبر عقیدتی مجاهدین
پارادوکس نظری و اندیشه ای رهبر عقیدتی مجاهدین ریشه در ساخت ذهنی و تفکر خشونت آمیز و نیز تاثیر گرفته از روحیه ی ستیزه جویانه و قدرت طلبانه ی وی دارد. مسعود رجوی به خواسته های مشروع و طبیعی خانواده ها از نظرگاه فرقه ی سیاسی و سکت مذهبی می نگرد در نتیجه او قادر نیست تا روابط انسانی ناب و زلال و احساسات سرشار خانوادگی را بفهمد.