نامه ای به شکوه قاسمی در آلبانی!
چرا اجازه می دهی یک سری که از انسانیت بویی نبردند برای شما تصمیم بگیرند لااقل مابقی عمرت را آزاد زندگی کن و از زندگی لذت ببر تا آنجایِی که من خبر دارم خیلی از اعضاء جدا شدند و به دنبال زندگی خودشان رفتند شما هم می توانی.
خاطرات من در فرقه ای بنام فرقه رجوی – قسمت اول
روزانه چندین بار دو زن از آلمان با ما تماس می گرفتند و وعده های خیلی خوبی به ما می دادند فی المثل می گفتند ما از همین الان داریم کارهای اداری شما را در اروپا دنبال می کنیم بعد از شش ماه در سازمان شما را از عراق به کشورهای اروپایی منتقل می کنیم. من و دوستم توافق کردیم به عراق برویم چند روز بعد ما را از استانبول به آنکارا بردند
رجوی بزرگترین ظلم را به مادران کرد
ظلم رجوی به مادران باعث شد چند تا از مادران در حسرت فرزندانشان فوت کنند و با حسرت از دنیا بروند رجوی و سرانش فکر می کنند می توانند به ظلم خود ادامه دهند در این رابطه کور خواندند مادران قسم خوردند تا آزادی فرزندانشان از دام عنکبوتی رجوی از پا نخواهند نشست.
حضور آقای سعید فیروزی در دفتر انجمن استان مرکزی
آقای سعید فیروزی یکی از جدا شده های فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات مرکزی حضور یافت. مسئول انجمن ضمن خوش آمدگویی به آقای فیروزی از اینکه ایشان توانسته بود خودش را از فرقه رجوی نجات دهد ابراز خوشحالی کرده و به ایشان مجددا تبریک گفت
یاد آن روزها در کنار پادگان اشرف و کمپ لیبرتی
با هم سر یک سفره می نشستیم، با هم شعار می دادیم، رجوی سنگ دل صدای ما را شنید در رابطه با ما گوشهایش را بسته بود دوران فعالیت خوبی در کنار پادگان اشرف داشتیم خانواده ها سران فرقه رجوی را تا مرز جنون رساندند
نامه ای به عباس گل ریزان در آلبانی
امیدوارم حالت خوب باشد من و تمامی اهل فامیل نگران حال شما هستیم من از نبود تو و غم و قصه ای که در نبود تو می خورم مریض شده ام و پیر. ولی در رابطه با آزادی تو از فرقه منحوس رجوی کم نگذاشته ام و سعی خودم را می کنم شما را از فرقه رجوی آزاد کنم
نامه مادران استان مرکزی (اراک) به نخست وزیر آلبانی
فرزندان ما نمی توانند برای خودشان تصمیم بگیرند سازمان تروریستی مجاهدین برای آنها تصمیم می گیرد چکاری را انجام دهند و چه کاری را انجام ندهند. ما مادران این حق را داریم فرزندان خود را در آغوش بگیریم. حق مسلم هر مادری است.
نامه ای به برادرم جعفر مملوکی در آلبانی
امیدوارم حال شما خوب باشد من برادرت حسین هستم. سال جدید را به شما تبریک می گویم امیدوارم سال جدید سال خوبی برای شما باشد و خبر به من برسد یک زندگی آزاد برای خودت انتخاب کرده باشی.
نامه ای به برادر عزیزم محمد جعفر نجفی در آلبانی
امیدوارم هر جاهستی، خوب و خوش و خرم باشی.می دونم فاصله بین من و تو زیاد است، مسافت را نمی گویم که مسافت ها را می شود خیلی زود طی کرد، اما این فاصله ها پرشدنی نیستند
نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در آلبانی
چند وقت پیش پدرم برای شما نامه ای نوشت که شاید بعد از چندین سال جوابی به این پیرمرد بدهی و آن را از نگرانی در بیاوری ولی متاسفانه هیچ جوابی به آن ندادی من برادرت مصطفی هستم طاقت نیاوردم و تصمیم گرفتم چند خط نامه برای شما بنویسم و ارسال کنم. چندین سال است که از شما خبری نداریم پدر و مادرمان پیر شده اند و آرزوی دیدن شما را دارند
نامه خانم مهین نجفی به برادرش محمد نجفی در آلبانی!
چند سال است که از شما خبری نداریم همه نگران حال شما هستند از زمانی که به آلبانی منتقل شده ای دنبال این بودیم که شماره تلفنی از شما بدست آوریم که با شما تماسی داشته باشیم تا به حال متاسفانه موفق نشده ایم نگران شما هستیم بخصوص مادر که از نبود شما قصه می خورد! خیلی دوست دارد یک بار هم که شده شما را ببیند
گفتگویی با فواد بصری مسئول دفتر انجمن نجات استان مرکزی
بهترین گزینه در حال حاضر برای افراد در فرقه در آلبانی جدا شدن از فرقه است چون کاری در فرقه ندارند فقط فرقه از افراد حاضر سوء استفاده سیاسی می کند و یا ژست سیاسی می گیرد در جیب خودش می ریزد. ریزش نیرو در فرقه ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.